گذشته دردآوره اما خاطراتتشو دفن نمیکنم...
براش قبر فراموشی حفر نمیکنم...
کفن تنش نمیکنم...
من با تمومه زجرهاش عاشقانه دوسش دارم...
دوسش دارم چون باعث شده قدر الانو بدونم...
میدونی جانکم... نادیده گرفته شدن، غرق شدن توو یه بازی بی سر و ته، خفه شدن با بغض های دلتنگی و همه و همه و همه منو از پا در نیاورد... درسته که قلبم مریض شد درسته که ضرباهنگش بهم ریخت درسته که علتی برای تپش نداشت اما هنوز یه نیمچه امید توو تاریکترین و متروکه ترین قسمت وجودم چشمک میزد... درسته آفرین روزنه نور زندگیم، لبخند دلبرم بود و تصور مهرورزیِ تو... من کم آوردم... من خسته شدم... من درمونده شدم... من شکستم... من خرد شدم... افسرده شدم اما جا نزدم... درسته که موانع مشکلات تمومی نداره و حالا هم پر از ترس و استرسه اما میخوام بدونی اینبار کمتر تلف میشم اینبار آغوش تو هست که نذاره خم شم اینبار دلگرمی دارم برای جنگیدن برای هدافمندانه جنگیدن... میخوام واقعی ترین لبخندمونو کنار هم ببینم و ببوسمش...
برای لمس خوشبختی صبوری باید...
براش قبر فراموشی حفر نمیکنم...
کفن تنش نمیکنم...
من با تمومه زجرهاش عاشقانه دوسش دارم...
دوسش دارم چون باعث شده قدر الانو بدونم...
میدونی جانکم... نادیده گرفته شدن، غرق شدن توو یه بازی بی سر و ته، خفه شدن با بغض های دلتنگی و همه و همه و همه منو از پا در نیاورد... درسته که قلبم مریض شد درسته که ضرباهنگش بهم ریخت درسته که علتی برای تپش نداشت اما هنوز یه نیمچه امید توو تاریکترین و متروکه ترین قسمت وجودم چشمک میزد... درسته آفرین روزنه نور زندگیم، لبخند دلبرم بود و تصور مهرورزیِ تو... من کم آوردم... من خسته شدم... من درمونده شدم... من شکستم... من خرد شدم... افسرده شدم اما جا نزدم... درسته که موانع مشکلات تمومی نداره و حالا هم پر از ترس و استرسه اما میخوام بدونی اینبار کمتر تلف میشم اینبار آغوش تو هست که نذاره خم شم اینبار دلگرمی دارم برای جنگیدن برای هدافمندانه جنگیدن... میخوام واقعی ترین لبخندمونو کنار هم ببینم و ببوسمش...
برای لمس خوشبختی صبوری باید...