بعد از جمع کردن وسایلش از اتاق خارج شد و چمدونش رو کنار چمدونِ دیگهای که کنار در بود گذاشت.
البته که براشون سخت بود. داشتن گذشته و آدمای اطرافشون رو رها میکردن، اما ارزشش رو داشت. نمیتونستن همدیگه رو از دست بدن پس گذشته و کسایی که دوست داشتن رو قربانیِ عشقشون کرده بودن.
باید میرفتن تا بتونن کنار هم باشن.
@incloudland.
البته که براشون سخت بود. داشتن گذشته و آدمای اطرافشون رو رها میکردن، اما ارزشش رو داشت. نمیتونستن همدیگه رو از دست بدن پس گذشته و کسایی که دوست داشتن رو قربانیِ عشقشون کرده بودن.
باید میرفتن تا بتونن کنار هم باشن.
@incloudland.