اسنک هایی که از شب قبل آماده کرده بود رو توی سبد حصیریِ روی کانتر آشپزخونه گذاشت.
کلاهش رو از روی صندلی برداشت و بعد از مرتب کردن موهاش جلوی آینه، کلاه رو هم روی سرش گذاشت و سبد رو توی دستش گرفت.
مدت زیادی بود برای این دیت برنامهریزی کرده بود و واقعا امیدوار بود همه چیز خوب پیش بره.
@netfelibatanana.
کلاهش رو از روی صندلی برداشت و بعد از مرتب کردن موهاش جلوی آینه، کلاه رو هم روی سرش گذاشت و سبد رو توی دستش گرفت.
مدت زیادی بود برای این دیت برنامهریزی کرده بود و واقعا امیدوار بود همه چیز خوب پیش بره.
@netfelibatanana.