⭐️کانال شاعران پارسی زبان⭐️


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


كانال شاعران پارسى زبان به آدرس:
@irafta
سايت شاعران پارسى زبان به آدرس:
www.irafta.com

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


@irafta
www.irafta.com






خلیج فارس
خواننده : #علی_منصوری
ترانه : #علی_فردوسی
ملودی : #فریبرز_خاتمی #شاهین_جمشیدپور
تنظیم و میکس #فریبرز_خاتمی

@irafta
www.irafta.com


Репост из: عباس خوش عمل کاشانی
به پرچم وطن خود نمی زند آتش
مگر که بی شرف و بی مرام و هرجایی

که این معامله حتی نکرده و نکنند
به پرچم خودشان دزدهای دریایی!
عباس خوش عمل کاشانی


Репост из: ملکوت کلمات(رضا اسماعیلی)
۲۴
با دشمنان انقلاب:

ماییم همان ملت پیروزی که...
آن ملت فاتح و ستم سوزی که...
کردیم قیام و سرنگون شد طاغوت
ای قوم! بترسید از آن روزی که...؟

۲۵
ما زاده عشق و وارثان دردیم
در سینه دلی حماسه خوان پروردیم
گر فتنه ببارد و ورق برگردد
هیهات اگر ز راه حق برگردیم


خبرگزاری تسنیم، شنبه 16 دی 1396
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/10/16/1620457/24-


Репост из: ملکوت کلمات(رضا اسماعیلی)
به نام خدا

به انگیزه تجدید میثاق ملت سربلند ایران با امام، انقلاب و رهبری

________________________________
در دولت «عدل»، حال ملت خوب است
________________________________

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، رضا اسماعیلی، از شاعران کشور، همزمان با راهپیمایی مردم در پاسخ به اغتشاشگران، با استناد به فرازی از بیانات رهبر انقلاب در باره ضرورت رسیدگی به معیشت مردم، جدیدترین رباعی های خود را – که تعدادی از آنها با لهجه طنز سروده شده - به این موضوع اختصاص داده است:

«از جمله‌ى چیزهایى که مردم را به بهشت نزدیک می کند، بهبود معیشت مردم است. «کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا». جامعه‌اى که در آن فقر باشد، بیکارى باشد، مشکلات معیشتىِ غیر قابل حل وجود داشته باشد، اختلاف طبقاتى باشد، تبعیض باشد، شکاف طبقاتى باشد، حالت آرامش ایمانى پیدا نمی کند. فقر، انسان ها را به فساد می کشاند، به کفر می کشاند؛ فقر را باید ریشه ‌کن کرد. کار اقتصادى، فعّالیّت اقتصادى باید به‌ طور جدّى در برنامه‌هاى مسئولین قرار بگیرد، که خب امروز بحمداللَّه مسئولین دنبال این چیزها هستند. فکرها را باید منتظم کرد، راه را باید درست تشخیص داد، درست باید حرکت کرد.»
(از بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 23 اردیبهشت 1393)

۱
ما شیعه حیدریم و عزت با ماست
فرزند حماسه ایم و غیرت با ماست
در دایره عدل علی می چرخیم
تا حشر، تبسم عدالت با ماست

۲
هر آینه، گفتن از عدالت خوب است
با عدل، امارت و حکومت خوب است
در سایه عدل، زندگی شیرین است
در دولت عدل، حال ملت خوب است

۳
جز عدل، کتاب دیگری ما را نیست
گلواژه ناب دیگری ما را نیست
برخاسته ایم، تا به پا گردد عدل
جز عدل، حساب دیگری ما را نیست

۴
ای حضرت انقلاب! ما را دریاب
ما مردم دردآشنا را دریاب
یک سو همه کوخ و سوی دیگر کاخ است
این فاصله ها... فاصله ها را دریاب!

۵
انسان گرسنه، درد را می فهمد
دستان فقیر مرد را می فهمد
شرمندگیِ سفره خالی از نان
در آینه، آهِ سرد را می فهمد

۶
ای کاخ نشینان! به خدا برگردید
از کاخ، به سوی کوخ ها برگردید
از شورش پابرهنه ها در عالم
گردیده قیامتی به پا، برگردید

۷
ما مردم زخم خورده بیداریم
برخاسته ایم اگر که ما، حق داریم
خواهان عدالتیم و خصم فتنه
از دشمن ملت و وطن بیزاریم

۸
ما پیرو خاندان عصمت هستیم
لب تشنه زمزم عدالت هستیم
مُردیم به زیر بار ناکامی ها
خواهان رسیدگی به ملت هستیم

۹
قربان امام و حرف های نابش
قربان دلِ شکسته ی بی تابش
بُردیم ز یاد حرف های او را
کردیم به چارچوب نسیان قابش!

۱۰
در شهر، ترقص تجمل تا کی؟
از دیدن اختلاس، قُل قُل تا کی؟
بردند تمام هستیِ مردم را
خون خوردن و روزه تحمل تا کی؟

۱۱
برگرد ز حرص و آز، آقازاده
با خلق خدا بساز، آقازاده
شد صورت خلق، سرخِ سیلی از فقر
برخیز ز خواب ناز، آقازاده

۱۲
در شهر هزار کاخ و ویلا داری
در بانک، حساب های بالا داری
با پولِ نزول، خیریه می سازی
روی سر پابرهنگان جا داری!

۱۳
ای حضرت مُستطاب! پیش از آن که...
شیرازه ی انقلاب پیش از آن که...
عفریته ی فقر، عِرض مردم را برد
برخیز هلا ز خواب، پیش از آن که...؟!

۱۴
باهوشی و دانش اداری داری
در حَلق، زبانِ چرب؟ آری، داری
با تک تک پابرهنگان این شهر
می دانم، عکس یادگاری داری!

۱۵
دوران خوشی ست، بی رگی، بی دردی
با پول بدون رنج، دنیاگردی
وقتی که کسی نیست بپرسد از تو:
«آقای رئیس! از کجا آوردی؟!»

۱۶
خوش باد تو را درونِ این آبادی
با پولِ گرسنگان، بساط شادی
گفتند به تو: فرازِ چشمت ابروست؟!
لعنت به پرنده! مرگ بر آزادی

۱۷
حرفای قشنگ می زنی، این کم نیست
بر آینه سنگ می زنی، این کم نیست
در شهر به مغزِ مردم بیچاره
هر روز کلنگ می زنی، این کم نیست!

۱۸
تو نابغه ای، ملت ما می داند
هر کس که نشسته با شما می داند
در صنعت اختلاس فردِ فردی
این حُسن تو را «راز بقا» می داند!

۱۹
تو نوکر مردمی، ز حالت پیداست
در شهر، ز بوی قیل و قالت پیداست
تو حرف دلِ گرسنه را می فهمی
از جاه و جلال بی زوالت پیداست!

۲۰
در شهر، عزیزِ دل! قیامت کردی
به مردم ناامید، خدمت کردی
در بین برهنگانِ تیپا خورده
تن جامه ای از «شعار»، قسمت کردی

۲۱
جنتلمن و باکلاس و دلبندی تو
در دادن وعده ها، توانمندی تو
در پشت شعارِ «زنده بادا مردم»
بر ریش تمام خلق، می خندی تو!

۲۲
ماییم و ولایت علی، بسم الله
همسایه عزت علی، بسم الله
همسنگر غیرت ابوذر مردان
سرباز عدالت علی، بسم الله

۲۳
وقت است دو باره دل به دریا بندیم
ما لشکر قطره‌ها به هم پیوندیم
دریا بشویم اگر، به جا می‌مانیم
بر نسل سراب، راه را می‌بندیم


Репост из: عباس خوش عمل کاشانی
*این عکس من در کجا آیا منتشر شده؟ نکند خارجی ها ی از خدا بی خبر قصد ترورم را دارند؟!!!


Репост из: عباس خوش عمل کاشانی
خزون در راهه گریون می شود گل
جگر خون و پریشون می شود گل

تموم شهرو اعلانیه دادند
که فردا تیربارون می شود گل!
ع.خوش عمل.ک


Репост из: عباس خوش عمل کاشانی
*خسته ....
_______________________
پرسیده ای چگونه ام ای یار،خسته ام
بسیار ناشکیبم و بسیار خسته ام

اقرار می کنم که دراین شهر ناگزیر
از هر چه در گریز به انکار خسته ام

در زل زدن به چشم پریزاد قصه ها
با چشمهای هیز شرربار خسته ام

در ملتقای فصل جنون خیز عاشقی
ازهرچه خفته غافل وهشیارخسته ام

از هرکه رنگ می کندو رنگ می شود
وزهرچه غایبست و پدیدار خسته ام

از نابکار مفتی مفلوک مفتخوار
وز رند نانجیب ریاکار خسته ام

عمری به اختیار دل مانده در غبار
در زیر بار سنگی ادبار خسته ام

شاید که مرگ فرصت آرامشی دهد
یکدم مرا کز این همه تکرار خسته ام.
#عباس_خوش_عمل_کاشانی




Репост из: عباس خوش عمل کاشانی
گله مندم!
ـــــــــــــــــــ
عمری است که از ضعف ریالی گله مندم
چون نیست مرا قوّت مالی گله مندم

دارم ز قَدَر با دل پر شکوه فراوان
وز جور قضا ، سفره ی خالی گله مندم

ساقی ز ازل سرکه به جای می خوشاب
چون ریخت به مینای سفالی گله مندم

تا اوج طمع قدرت پرواز مرا نیست
زان روست که از بی پروبالی گله مندم

زد تیر به قلب اخوی ، لیک مرا کشت
در عشق از ابروی هلالی گله مندم

بر کهنه گلیمی شده ام قانع مجبور
هر چند که از تاجر قالی گله مندم

دکتر چو نفهمید مرا چیست مرض گفت:
از دست تو بیمار خیالی گله مندم

خندیدم و گفتم به جوابش : و همینطور
این بنده هم از حضرت عالی گله مندم

تنها نه ز تو بلکه ز هر ثابت و سیّار
در مرکز تهران و حوالی گله مندم

از رفتگر و قاضی و بقّال و دواساز
ایضا ز نماینده و والی گله مندم

جانا چو مرا با گله زادند از اول
تا موقع مردن متوالی گله مندم.
#عباس_خوش_عمل_کاشانی.


@irafa
www.irafta.com




#شعر_انقلاب

عمری‌ست بی‌قرار، به سر می‌بریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما

همراز روضه‌ها و نواخوان نوحه‌ها
دمساز سوز سینه و چشم تریم ما

ما را به سر هوای شهیدان بی سر است
از سر گذشته‌ایم چو بر این سریم ما

نام حسین محشر عظمای جان ماست
جان دادگان زندۀ این محشریم ما

محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین
امروز لشکر شه بی‌لشکریم ما

ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است
با عشق و شور همدم و همسنگریم ما

ما امّت نه دی و اهل حماسه‌ایم
مرد جهاد و همقدم حیدریم ما

حرف ولیّ ماست که «من انقلابی‌ام»
در راه انقلاب ز جان بگذریم ما

با طلحه و زبیر بگویید تا ابد
عمّار وار همنفس رهبریم ما

«اَلفتنةُ أشدُّ مِن القتل» خوانده‌ایم
هرگز ز جرم فتنه‌گران نگذریم ما

با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو
امروز رهسپار دژ خیبریم ما

چشم انتظار منتقم آل مصطفی
چشم انتظار معرکۀ آخریم ما

#محمد_مهدى_سيار

@irafta
www.irafta.com


این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با روزهای غربتِ مولا برادرند

دلواپسند مثلِ شبِ بی چراغِ ماه
دلواپسِ دوبارهء خونینِ خنجرند

خنجر هنوز در نَفَسِ کوچه می دَوَد
با دست های فتنه که پیوسته کافرند

از اهلِ فتنه مشقِ دو رنگی بعید نیست
درسی که تا همیشهء تاریخ از بَرَند

هر نهروان که می گذرد پینه‌های پوچ
آزردهء صراحتِ شمشیرِ اَشترند

بعد از وقوعِ آینه در خونِ بی‌دریغ
آیاتِ عشق در گُلِ پرپر مکرّرند

چندین هزار مرتبه تکرارِ کربلا
تکرارِ عاشقانهء آیاتِ کوثرند

تنها نشانِ خونِ خدا مانده بر زمین
این شامیانِ کوفهء نیرنگ، ابترند

فردا تمامِ علقمه‌ها چشمه در نگاه
آیینهء تلاطمِ امواجِ باورند

فردا غدیرهای شکوفا فدک فدک
زیباترین تکلّمِ غوغای محشرند

#خلیل_عمرانی

@irafta
www.irafta.com




#حضرت_معصومه_عليها_سلام

در شهر مرا غیر شما کار و کسی نیست
فریاد اگر هم بکشم دادرسی نیست

یک عمر از این بام به آن بام پریدم
حالا که به بام تو رسیدم نفسی نیست

بانو! دل دل کندن از این خانه ندارم
هر گوشۀ دنیا بپرم جز قفسی نیست

جان را که به لب آمده بستم به ضریحت
جز مرگ در این لحظه برایم هوسی نیست

ای کاش سرم گوشۀ ایوان تو باشد
آن دم که در این سینۀ تنگم نفسی نیست

#اعظم_سعادتمند

@irafta
www.irafta.com


#حضرت_معصومه_عليها_سلام

چون شاخه‌هایی در هم این شعر تر آوردم
از بید مجنون‌های باغ قمصر آوردم

دستی شمیم بیدمشک تازه با خود داشت
این چند برگ خشک، لای دفتر آوردم

بی تابی نیلوفران در باد،دیدن داشت
با باد رفتم تا کجاها سر در آوردم

در روشنای چشمه آنجا چای دم کردم
یا استکانی از شراب خلر آوردم

پای کدامین صخره با تو درد دل کردم؟
پای کدامین صخره، شعری دیگر آوردم؟

پیچیدم از آنجا تمام جاده ی قم را
جای گلاب این اشک‌های پرپر آوردم

در گردباد بی ترحم سخت پیچیدم
پیچیدم و این گونه کفرش را در آوردم

از چلچراغ گنبدش دستی تکان می‌داد
با گریه شعری تازه را پشت در آوردم

از حضرت شاه چراغ ای ابر می‌بینی
این نامه را بر آستان خواهر آوردم

بر روی دست آوردم این شور معطر را
از کوچه باغ قمصر این برگ و برآوردم

چون کودکی معصوم در پای ضریح آن گاه
یاد از غروب چشم‌های مادر آوردم

در جاده هم چشمم زیارت نامه سر می‌داد
از جاده تا گلدسته چشمان تر آوردم

شب بود و دیدم استجابت‌های گیسویی
تا رو به این خاک شقایق پرور آوردم

چشمم بر اوراق زیارت نامه بود اما
دست از مدار کهکشان آن سوتر آوردم

حس کرده‌ام بال کبوترهای گنبد را
در حسرت پروازشان مشتی پر آوردم

از چشم زخم روزگار آسوده‌ام بانو!
تا از تو حرزی خاصه بر انگشتر آوردم

چیزی شبیه یک سفرنامه است شعر من
این تحفه را در شامگاه آخر آوردم

#محمد_حسین_انصاری_نژاد

@irafta
www.irafta.com


Репост из: عباس خوش عمل کاشانی
قم عزّ و شرف ز نور اسلام گرفت
در دامن سبز شیعه آرام گرفت

وز برکت مضجع شما بانو بود
دروازه ای از بهشت اگر نام گرفت
عباس خوش عمل کاشانی.

Показано 20 последних публикаций.

199

подписчиков
Статистика канала