Репост из: ملکوت کلمات(رضا اسماعیلی)
به نام خدا
به انگیزه تجدید میثاق ملت سربلند ایران با امام، انقلاب و رهبری
________________________________
در دولت «عدل»، حال ملت خوب است
________________________________
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، رضا اسماعیلی، از شاعران کشور، همزمان با راهپیمایی مردم در پاسخ به اغتشاشگران، با استناد به فرازی از بیانات رهبر انقلاب در باره ضرورت رسیدگی به معیشت مردم، جدیدترین رباعی های خود را – که تعدادی از آنها با لهجه طنز سروده شده - به این موضوع اختصاص داده است:
«از جملهى چیزهایى که مردم را به بهشت نزدیک می کند، بهبود معیشت مردم است. «کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا». جامعهاى که در آن فقر باشد، بیکارى باشد، مشکلات معیشتىِ غیر قابل حل وجود داشته باشد، اختلاف طبقاتى باشد، تبعیض باشد، شکاف طبقاتى باشد، حالت آرامش ایمانى پیدا نمی کند. فقر، انسان ها را به فساد می کشاند، به کفر می کشاند؛ فقر را باید ریشه کن کرد. کار اقتصادى، فعّالیّت اقتصادى باید به طور جدّى در برنامههاى مسئولین قرار بگیرد، که خب امروز بحمداللَّه مسئولین دنبال این چیزها هستند. فکرها را باید منتظم کرد، راه را باید درست تشخیص داد، درست باید حرکت کرد.»
(از بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 23 اردیبهشت 1393)
۱
ما شیعه حیدریم و عزت با ماست
فرزند حماسه ایم و غیرت با ماست
در دایره عدل علی می چرخیم
تا حشر، تبسم عدالت با ماست
۲
هر آینه، گفتن از عدالت خوب است
با عدل، امارت و حکومت خوب است
در سایه عدل، زندگی شیرین است
در دولت عدل، حال ملت خوب است
۳
جز عدل، کتاب دیگری ما را نیست
گلواژه ناب دیگری ما را نیست
برخاسته ایم، تا به پا گردد عدل
جز عدل، حساب دیگری ما را نیست
۴
ای حضرت انقلاب! ما را دریاب
ما مردم دردآشنا را دریاب
یک سو همه کوخ و سوی دیگر کاخ است
این فاصله ها... فاصله ها را دریاب!
۵
انسان گرسنه، درد را می فهمد
دستان فقیر مرد را می فهمد
شرمندگیِ سفره خالی از نان
در آینه، آهِ سرد را می فهمد
۶
ای کاخ نشینان! به خدا برگردید
از کاخ، به سوی کوخ ها برگردید
از شورش پابرهنه ها در عالم
گردیده قیامتی به پا، برگردید
۷
ما مردم زخم خورده بیداریم
برخاسته ایم اگر که ما، حق داریم
خواهان عدالتیم و خصم فتنه
از دشمن ملت و وطن بیزاریم
۸
ما پیرو خاندان عصمت هستیم
لب تشنه زمزم عدالت هستیم
مُردیم به زیر بار ناکامی ها
خواهان رسیدگی به ملت هستیم
۹
قربان امام و حرف های نابش
قربان دلِ شکسته ی بی تابش
بُردیم ز یاد حرف های او را
کردیم به چارچوب نسیان قابش!
۱۰
در شهر، ترقص تجمل تا کی؟
از دیدن اختلاس، قُل قُل تا کی؟
بردند تمام هستیِ مردم را
خون خوردن و روزه تحمل تا کی؟
۱۱
برگرد ز حرص و آز، آقازاده
با خلق خدا بساز، آقازاده
شد صورت خلق، سرخِ سیلی از فقر
برخیز ز خواب ناز، آقازاده
۱۲
در شهر هزار کاخ و ویلا داری
در بانک، حساب های بالا داری
با پولِ نزول، خیریه می سازی
روی سر پابرهنگان جا داری!
۱۳
ای حضرت مُستطاب! پیش از آن که...
شیرازه ی انقلاب پیش از آن که...
عفریته ی فقر، عِرض مردم را برد
برخیز هلا ز خواب، پیش از آن که...؟!
۱۴
باهوشی و دانش اداری داری
در حَلق، زبانِ چرب؟ آری، داری
با تک تک پابرهنگان این شهر
می دانم، عکس یادگاری داری!
۱۵
دوران خوشی ست، بی رگی، بی دردی
با پول بدون رنج، دنیاگردی
وقتی که کسی نیست بپرسد از تو:
«آقای رئیس! از کجا آوردی؟!»
۱۶
خوش باد تو را درونِ این آبادی
با پولِ گرسنگان، بساط شادی
گفتند به تو: فرازِ چشمت ابروست؟!
لعنت به پرنده! مرگ بر آزادی
۱۷
حرفای قشنگ می زنی، این کم نیست
بر آینه سنگ می زنی، این کم نیست
در شهر به مغزِ مردم بیچاره
هر روز کلنگ می زنی، این کم نیست!
۱۸
تو نابغه ای، ملت ما می داند
هر کس که نشسته با شما می داند
در صنعت اختلاس فردِ فردی
این حُسن تو را «راز بقا» می داند!
۱۹
تو نوکر مردمی، ز حالت پیداست
در شهر، ز بوی قیل و قالت پیداست
تو حرف دلِ گرسنه را می فهمی
از جاه و جلال بی زوالت پیداست!
۲۰
در شهر، عزیزِ دل! قیامت کردی
به مردم ناامید، خدمت کردی
در بین برهنگانِ تیپا خورده
تن جامه ای از «شعار»، قسمت کردی
۲۱
جنتلمن و باکلاس و دلبندی تو
در دادن وعده ها، توانمندی تو
در پشت شعارِ «زنده بادا مردم»
بر ریش تمام خلق، می خندی تو!
۲۲
ماییم و ولایت علی، بسم الله
همسایه عزت علی، بسم الله
همسنگر غیرت ابوذر مردان
سرباز عدالت علی، بسم الله
۲۳
وقت است دو باره دل به دریا بندیم
ما لشکر قطرهها به هم پیوندیم
دریا بشویم اگر، به جا میمانیم
بر نسل سراب، راه را میبندیم
به انگیزه تجدید میثاق ملت سربلند ایران با امام، انقلاب و رهبری
________________________________
در دولت «عدل»، حال ملت خوب است
________________________________
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، رضا اسماعیلی، از شاعران کشور، همزمان با راهپیمایی مردم در پاسخ به اغتشاشگران، با استناد به فرازی از بیانات رهبر انقلاب در باره ضرورت رسیدگی به معیشت مردم، جدیدترین رباعی های خود را – که تعدادی از آنها با لهجه طنز سروده شده - به این موضوع اختصاص داده است:
«از جملهى چیزهایى که مردم را به بهشت نزدیک می کند، بهبود معیشت مردم است. «کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا». جامعهاى که در آن فقر باشد، بیکارى باشد، مشکلات معیشتىِ غیر قابل حل وجود داشته باشد، اختلاف طبقاتى باشد، تبعیض باشد، شکاف طبقاتى باشد، حالت آرامش ایمانى پیدا نمی کند. فقر، انسان ها را به فساد می کشاند، به کفر می کشاند؛ فقر را باید ریشه کن کرد. کار اقتصادى، فعّالیّت اقتصادى باید به طور جدّى در برنامههاى مسئولین قرار بگیرد، که خب امروز بحمداللَّه مسئولین دنبال این چیزها هستند. فکرها را باید منتظم کرد، راه را باید درست تشخیص داد، درست باید حرکت کرد.»
(از بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 23 اردیبهشت 1393)
۱
ما شیعه حیدریم و عزت با ماست
فرزند حماسه ایم و غیرت با ماست
در دایره عدل علی می چرخیم
تا حشر، تبسم عدالت با ماست
۲
هر آینه، گفتن از عدالت خوب است
با عدل، امارت و حکومت خوب است
در سایه عدل، زندگی شیرین است
در دولت عدل، حال ملت خوب است
۳
جز عدل، کتاب دیگری ما را نیست
گلواژه ناب دیگری ما را نیست
برخاسته ایم، تا به پا گردد عدل
جز عدل، حساب دیگری ما را نیست
۴
ای حضرت انقلاب! ما را دریاب
ما مردم دردآشنا را دریاب
یک سو همه کوخ و سوی دیگر کاخ است
این فاصله ها... فاصله ها را دریاب!
۵
انسان گرسنه، درد را می فهمد
دستان فقیر مرد را می فهمد
شرمندگیِ سفره خالی از نان
در آینه، آهِ سرد را می فهمد
۶
ای کاخ نشینان! به خدا برگردید
از کاخ، به سوی کوخ ها برگردید
از شورش پابرهنه ها در عالم
گردیده قیامتی به پا، برگردید
۷
ما مردم زخم خورده بیداریم
برخاسته ایم اگر که ما، حق داریم
خواهان عدالتیم و خصم فتنه
از دشمن ملت و وطن بیزاریم
۸
ما پیرو خاندان عصمت هستیم
لب تشنه زمزم عدالت هستیم
مُردیم به زیر بار ناکامی ها
خواهان رسیدگی به ملت هستیم
۹
قربان امام و حرف های نابش
قربان دلِ شکسته ی بی تابش
بُردیم ز یاد حرف های او را
کردیم به چارچوب نسیان قابش!
۱۰
در شهر، ترقص تجمل تا کی؟
از دیدن اختلاس، قُل قُل تا کی؟
بردند تمام هستیِ مردم را
خون خوردن و روزه تحمل تا کی؟
۱۱
برگرد ز حرص و آز، آقازاده
با خلق خدا بساز، آقازاده
شد صورت خلق، سرخِ سیلی از فقر
برخیز ز خواب ناز، آقازاده
۱۲
در شهر هزار کاخ و ویلا داری
در بانک، حساب های بالا داری
با پولِ نزول، خیریه می سازی
روی سر پابرهنگان جا داری!
۱۳
ای حضرت مُستطاب! پیش از آن که...
شیرازه ی انقلاب پیش از آن که...
عفریته ی فقر، عِرض مردم را برد
برخیز هلا ز خواب، پیش از آن که...؟!
۱۴
باهوشی و دانش اداری داری
در حَلق، زبانِ چرب؟ آری، داری
با تک تک پابرهنگان این شهر
می دانم، عکس یادگاری داری!
۱۵
دوران خوشی ست، بی رگی، بی دردی
با پول بدون رنج، دنیاگردی
وقتی که کسی نیست بپرسد از تو:
«آقای رئیس! از کجا آوردی؟!»
۱۶
خوش باد تو را درونِ این آبادی
با پولِ گرسنگان، بساط شادی
گفتند به تو: فرازِ چشمت ابروست؟!
لعنت به پرنده! مرگ بر آزادی
۱۷
حرفای قشنگ می زنی، این کم نیست
بر آینه سنگ می زنی، این کم نیست
در شهر به مغزِ مردم بیچاره
هر روز کلنگ می زنی، این کم نیست!
۱۸
تو نابغه ای، ملت ما می داند
هر کس که نشسته با شما می داند
در صنعت اختلاس فردِ فردی
این حُسن تو را «راز بقا» می داند!
۱۹
تو نوکر مردمی، ز حالت پیداست
در شهر، ز بوی قیل و قالت پیداست
تو حرف دلِ گرسنه را می فهمی
از جاه و جلال بی زوالت پیداست!
۲۰
در شهر، عزیزِ دل! قیامت کردی
به مردم ناامید، خدمت کردی
در بین برهنگانِ تیپا خورده
تن جامه ای از «شعار»، قسمت کردی
۲۱
جنتلمن و باکلاس و دلبندی تو
در دادن وعده ها، توانمندی تو
در پشت شعارِ «زنده بادا مردم»
بر ریش تمام خلق، می خندی تو!
۲۲
ماییم و ولایت علی، بسم الله
همسایه عزت علی، بسم الله
همسنگر غیرت ابوذر مردان
سرباز عدالت علی، بسم الله
۲۳
وقت است دو باره دل به دریا بندیم
ما لشکر قطرهها به هم پیوندیم
دریا بشویم اگر، به جا میمانیم
بر نسل سراب، راه را میبندیم