جنبش رنسانس (نوزایی) ایرانی


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


جنبش رنسانس (نوزایی) ایرانی یک حزب یا سازمان سیاسی نیست بلکه یک جنبش فرهنگی است. از آنرو که گرفتاری های امروز میهن را بسیار فراتر از صرفا مسایل سیاسی و در اندازه یک بحران ملی می بینیم، درمان آن را نیز یک رستاخیز فرهنگی در اندیشه و اخلاق ایرانیان می دانیم.

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


توجــــــــه

#کانال_جدید

ب
ه آگاهی همه هموندان گرامی کانال "خوزستان پاره تن ایران زمین است" میرساند، به دلیل بروز پاره ای مشکلات فنی، در آینده مجبور به بستن این کانال و نقل مکان به کانال جایگزین خواهیم شد، لذا خواهشمند است هر چه سریعتر با کلیک بر روی لینک زیر وارد کانال جدید شوید و از آنجا مطالب کانال را پیگیری و ما را همراهی کنید.
بدیه
ی است تا راه اندازی کامل کانال جدید، و رسیدن تعداد اعضاء آن به حدود 3K، کماکان مطالب بصورت همزمان در هر دو کانال منتشر می شود لذا فعلا این کانال بسته نمی شود و به مرور و پس از جابجایی همه همراهان به کانال جدید، کانال فعلی تعطیل خواهد شد.

🔺آدرس کانال جدیدِ خوزستان پاره تن ایرانزمین است 👇👇👇کلیک کنید

https://t.me/joinchat/AAAAAE4yQ1vwgGX08dPiLg


Репост из: MAGI
ریسمان به دندانا
موشکان را گرفت و زد بزمین
که شدندی به خاک یکسانا
لشگر از یکطرف فراری شد
شاه از یک جهت گریزانا
از میان رفت فیل و فیل سوار
مخزن تاج و تخت و ایوانا
هست این قصهٔ عجیب و غریب
یادگار عبید زاکانا
جان من پند گیر از این قصه
که شوی در زمانه شادانا
غرض از موش و گربه برخواندن
مدعا فهم کن پسر جانا


Репост из: MAGI
❊ موش و گربه - عبید زاکانی
ای خردمند عاقل ودانا
قصهٔ موش و گربه برخوانا
قصهٔ موش و گربهٔ منظوم
گوش کن همچو در غلطانا
از قضای فلک یکی گربه
بود چون اژدها به کرمانا
شکمش طبل و سینه‌اش چو سپر
شیر دم و پلنگ چنگانا
از غریوش به وقت غریدن
شیر درنده شد هراسانا
سر هر سفره چون نهادی پای
شیر از وی شدی گریزانا
روزی اندر شرابخانه شدی
از برای شکار موشانا
در پس خم می‌نمود کمین
همچو دزدی که در بیابانا
ناگهان موشکی ز دیواری
جست بر خم می خروشانا
سر به خم برنهاد و می نوشید
مست شد همچو شیر غرانا
گفت کو گربه تا سرش بکنم
پوستش پر کنم ز کاهانا
گربه در پیش من چو سگ باشد
که شود روبرو بمیدانا
گربه این را شنید و دم نزدی
چنگ و دندان زدی بسوهانا
ناگهان جست و موش را بگرفت
چون پلنگی شکار کوهانا
موش گفتا که من غلام توام
عفو کن بر من این گناهانا
مست بودم اگر گهی خوردم
گه فراوان خورند مستانا
گربه گفتا دروغ کمتر گوی
نخورم من فریب و مکرانا
میشنیدم هرآنچه میگفتی
آروادین قحبهٔ مسلمانا
گربه آنموش را بکشت و بخورد
سوی مسجد شدی خرامانا
دست و رو را بشست و مسح کشید
ورد میخواند همچو ملانا
بار الها که توبه کردم من
ندرم موش را بدندانا
بهر این خون ناحق ای خلاق
من تصدق دهم دو من نانا
آنقدر لابه کرد و زاری کردی
تا بحدی که گشت گریانا
موشکی بود در پس منبر
زود برد این خبر بموشانا
مژدگانی که گربه تائب شد
زاهد و عابد و مسلمانا
بود در مسجد آن ستوده خصال
در نماز و نیاز و افغانا
این خبر چون رسید بر موشان
همه گشتند شاد و خندانا
هفت موش گزیده برجستند
هر یکی کدخدا و دهقانا
برگرفتند بهر گربه ز مهر
هر یکی تحفه‌های الوانا
آن یکی شیشهٔ شراب به کف
وان دگر بره‌های بریانا
آن یکی طشتکی پر از کشمش
وان دگر یک طبق ز خرمانا
آن یکی ظرفی از پنیر به دست
وان دگر ماست با کره نانا
آن یکی خوانچه پلو بر سر
افشره آب لیمو عمانا
نزد گربه شدند آن موشان
با سلام و درود و احسانا
عرض کردند با هزار ادب
کای فدای رهت همه جانا
لایق خدمت تو پیشکشی
کرده‌ایم ما قبول فرمانا
گربه چون موشکان بدید بخواند
رزقکم فی السماء حقانا
من گرسنه بسی بسر بردم
رزقم امروز شد فراوانا
روزه بودم به روزهای دگر
از برای رضای رحمانا
هرکه کار خدا کند بیقین
روزیش میشود فراوانا
بعد از آن گفت پیش فرمائید
قدمی چند ای رفیقانا
موشکان جمله پیش میرفتند
تنشان همچو بید لرزانا
ناگهان گربه جست بر موشان
چون مبارز به روز میدانا
پنج موش گزیده را بگرفت
هر یکی کدخدا و ایلخانا
دو بدین چنگ و دو بدانچنگال
یک به دندان چو شیر غرانا
آندو موش دگر که جان بردند
زود بردند خبر به موشانا
که چه بنشسته‌اید ای موشان
خاکتان بر سر ای جوانانا
پنج موش رئیس را بدرید
گربه با چنگها و دندانا
موشکانرا از این مصیبت و غم
شد لباس همه سیاهانا
خاک بر سر کنان همی گفتند
ای دریغا رئیس موشانا
بعد از آن متفق شدند که ما
می‌رویم پای تخت سلطانا
تا بشه عرض حال خویش کنیم
از ستم‌های خیل گربانا
شاه موشان نشسته بود به تخت
دید از دور خیل موشانا
همه یکباره کردنش تعظیم
کای تو شاهنشهی بدورانا
گربه کرده است ظلم بر ماها
ای شهنشه اولم به قربانا
سالی یکدانه میگرفت از ما
حال حرصش شده فراوانا
این زمان پنج پنج میگیرد
چون شده تائب و مسلمانا
درد دل چون به شاه خود گفتند
شاه فرمود کای عزیزانا
من تلافی به گربه خواهم کرد
که شود داستان به دورانا
بعد یکهفته لشگری آراست
سیصد و سی هزار موشانا
همه با نیزه‌ها و تیر و کمان
همه با سیف‌های برانا
فوج‌های پیاده از یکسو
تیغ‌ها در میانه جولانا
چونکه جمع آوری لشگر شد
از خراسان و رشت و گیلانا
یکه موشی وزیر لشگر بود
هوشمند و دلیر و فطانا
گفت باید یکی ز ما برود
نزد گربه به شهر کرمانا
یا بیا پای تخت در خدمت
یا که آماده باش جنگانا
موشکی بود ایلچی ز قدیم
شد روانه به شهر کرمانا
نرم نرمک به گربه حالی کرد
که منم ایلچی ز شاهانا
خبر آورده‌ام برای شما
عزم جنگ کرده شاه موشانا
یا برو پای تخت در خدمت
یا که آماده باش جنگانا
گربه گفتا که موش گه خورده
من نیایم برون ز کرمانا
لیکن اندر خفا تدارک کرد
لشگر معظمی ز گربانا
گربه‌های براق شیر شکار
از صفاهان و یزد و کرمانا
لشگر گربه چون مهیا شد
داد فرمان به سوی میدانا
لشگر موشها ز راه کویر
لشگر گربه از کهستانا
در بیابان فارس هر دو سپاه
رزم دادند چون دلیرانا
جنگ مغلوبه شد در آن وادی
هر طرف رستمانه جنگانا
آنقدر موش و گربه کشته شدند
که نیاید حساب آسانا
حملهٔ سخت کرد گربه چو شیر
بعد از آن زد به قلب موشانا
موشکی اسب گربه را پی کرد
گربه شد سرنگون ز زینانا
الله الله فتاد در موشان
که بگیرید پهلوانانا
موشکان طبل شادیانه زدند
بهر فتح و ظفر فراوانا
شاه موشان بشد به فیل سوار
لشگر از پیش و پس خروشانا
گربه را هر دو دست بسته بهم
با کلاف و طناب و ریسمانا
شاه گفتا بدار آویزند
این سگ روسیاه نادانا
گربه چون دید شاه موشانرا
غیرتش شد چو دیگ جوشانا
همچو شیری نشست بر زانو
کند آن


ینه توزی با سپاه پاسداران برخاستند بگونه ایکه بیشترین ترورها از آن سپاه پاسداران است.
اپوزیسیون در دام جمهوری اسلامی و سرویس های جاسوسی :
از سال ۷۶ و با بازی ساخت اپوزیسیون داخلی در ایران توسط حکومت، بازی خطرناکی توسط اصلاح طلبان آغاز شد و آن چیزی نبود جز سپاهی بد و ارتشی خوب، تا بتوانند با آن مردم را دلمشغول کرده و بازی خود را بخوبی به پیش برند و از سویی سرویس های جاسوسی نیز از آغاز انقلاب ۵۷ بشدت بر روی این دوگانگی نیروی نظامی ایران کار کردند تا شاید بتوانند آنرا شوندی بر آغاز جنگ های داخلی قرار دهند و این بازی در زلزله کرمانشاه ۹۶ به صورت بسیار نخ نما شده توسط حکومت بکار گرفته شد. حال جا پرسش است که این نیروهای نظامی ایران با آن ذهنیت ساخته شده برای مردم ایران چقدر سازگار است؟ آیا ارتش جمهوری اسلامی همان ارتش آزادیبخش ایرانگرایان است؟ آیا سپاه پاسداران، پناهگاه دزدان و آدمکشان است؟ آیا سپاه پاسداران، سپاه اهورایی و سپاه آرشی است؟
به هر روی پاسخ کوتاه به همه این پرسش ها منفی است و می بایست توسط کارشناسان و جامعه شناسان بزرگ ایران این دو نیروی نظامی مورد آسیب شناسی قرار گیرد تا بتوان ایران را از گزند جدایی خواهان و اطلاح طلبان حکومتی پاسداری کرد.
پاینده ایران.


نگاهی به ارتش از پهلوی اول تا دور سوم جمهوری اسلامی
بی شک یکی از پاشنه آشیل های تاریخ ایران پس از اسلام، نبود سازمان یگانه ارتش در بدنه حکومت بوده است و در آن هیچ تردیدی نیست که شاهنشاه رضا بزرگ نخستین کسی است که ارتش نوین و مکانیزه را در ایران پدید آورد؛ ارتش در دوره های صفوی و نادری را نمی توان دارای یک سازمان یگانه و نوین در روزگار خود نامید چرا که هسته قدرت آن از قدرت قبایل شکل گرفته بود و این در همراهی ارتش صفوی با محمود افغان و پس از آن با نادر پیداست؛ اما این ارتش نوین رضا شاهی نیز بی تاثیر از دگرگونی های اجتماعی نبود و هر چه رضا شاه کوشید نتوانست بدنه ارتش را از دگرگونی های اجتماعی باز دارد و این در زمان فروپاشی دوره پهلوی اول به چشم می آید در آغاز دور اول پهلوی و همراهی مشروطه خواهان با رضا شاه بزرگ، نیروی های قزاق که می توانیم آنها را هسته بنیادین ارتش بنامیم دارای قدرت افسانه بودند و با نیروهای اندک دست بکار سترگی زدند و جوانه امید در دل میهن پرستان روشن شد و هر چه به پایان دوره اول نزدیک می شویم با درگیری های اجتماعی و نفوذ رسانه های بیگانه، رضا شاه بزرگ دیگر آن شاه محبوب مشروطه خواهان نبود و بسیاری از مشروطه خواهان دارای اندیشه چپ و برخی دارای اندیشه راست شدند و این را به آسانی از درگیری بین افسران رده بالای ارتش که برخی با تازش بیگانگان مقاومت کردند و برخی سربازان پادگان ها را آزاد کردند می توان دید. با آغاز پهلوی دوم، دستور پاکسازی ارتش به سرپرستی نیروهای متفقین انجام شد و بسیاری از افسران راستگرا به اتهام همکاری با آلمان محاکمه، زندانی و تبعید شدند و شاه جوان هیچ قدرت اجرایی نداشت و زمینه برای ورود نیروهای توده به ارتش باز شد، اما این به چمار این نیست که همه ارتش از آن حزب توده شد؛ ایرانیان به شوند تاریخ پر فراز و نشیب سیاسی و اجتماعی خود،به خوبی نبردهای اجتماعی و سیاسی پارتیزانی را آموخته اند؛ وجود خانواده های رزم آرا، زاهدی و اعلم و ... در ارتش شاهنشاهی و پدید آوردن حلقه های ملی گرایی، از توده ای شدن ارتش جلوگیری کرد بویژه نبرد آذربایجان، شور و شوق ملی گرایی را در ارتش روشن کرد و توانست با موج توده گرایی به مبارزه برخیزد با کودتای مصدقی می توان آخرین تلاش توده ای ارتش را به رهبری تیمسار ریاحی دید . پس از ضد کودتای بخش های ملی گرای ارتش، شاید بزرگترین اشتباه شاهنشاه محمدرضا شاه را عدم تصفیه توده ای ها در ارتش دانست، توده ای های ارتش بخشوده شدند و اندکی از آنها بجرم همکاری با بیگانه محاکمه و تبعید شدند، شاید شاهنشاه، ارتش ملی گرا را رقیب خود می دانست و قصد داشت با مهره توده ای ها، ارتش ملی گرا را در مشت خود داشته باشد!، این گمان در سال ۵۷ که شاهنشاه، انتقال قدرت به ولیعهد با پشتیبانی ارتش را نپذیرفت، نیرو می گیرد. از آغاز دهه پنجاه، دسته بندی های گوناگونی در ارتش پدیدار شد. آمدن کارشناسان آمریکایی به ایران و نوع برخورد آنها با ارتشیان، شوند کنش و واکنشی گردید که این واکنش ها، گرایش دیگری را در ارتش پدید آورد آن هم چیزی نبود جز نفوذ هیات موتلفه اسلامی، بسیاری از ارتشیان که از برخوردهای سکولار آمریکایی ها ناراضی بودند یا جذب موتلفه شدند یا راه را برای ورود آنها هموار کردند و از سویی برخی از سران ارتش روابط مالی با موتلفه ساختند و این جستار به هیچ روی در سازمان بازرسی ارتش شاهنشاهی بررسی و مورد باریک بینی قرار نگرفت و آش آنقدر شور شد که برخی از هموندان موتلفه در زمره دانش آموختگان نخبه ارتش قرار گرفتند. با انقلاب اسلامی در سال ۵۷، ارتش از دو سو تصفیه شد در آغاز از عناصر ایرانگرا و دوم از عناصر غیر اسلامی، با تجربه چریکی موتلفه اسلامی، آنها برای جلوگیری از کودتا، بیشترین سختگیری ها را بر ارتش وارد کردند بگونه ایکه عقیدتی سیاسی ارتش بسیار سختگیرتر از عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران توسط خود نیروهای ارتش - موتلفه شکل گرفت. این سختگیری ها بگونه ای بود که نیروهای ایرانگرای تصفیه نشده ای که در ارتش باقیمانده بودند در پایان دهه شصت را وادار به استعفا کرد و بیشتر این بازماندگان ارتش از آغاز تا پایان دهه شصت به سپاه پاسداران وارد شدند و سپاه پاسداران جولانگاه نیروهای ملی گرا شد این ایرانگرایان برای ارجگزاری به ارتش شاهنشاهی هیچگاه لباس نظامی بر تن نکردند اما مسئولیت آموزش و طراحی عملیات را بر عهده گرفتند و این آموزشها آنقدر در میان نیروهای سپاهی، خودباوری پدید آورد که در میانه راه جنگ تصمیم گرفتند ارتش را کنار زده و خود به تنهایی آنرا ادامه دهند و همین جا بود که اختلاف میان ارتش و سپاه پاسداران پدیدار شد. با اینحال هیچگاه سپاه پاسداران مورد اعتماد سران انقلاب نبود و هر یک از سران بنا به قدرت خود شاخه ای از سپاه را ساختند برای نمونه هاشمی رفسنجانی، سپاه قدس و علی خامنه ای، سپاه الانصار ولی امر را ساختند و به ک


وطن يولى: نشريه ايران دوستان آذربايجان


Репост из: MAGI
راستی، آنچنان مردم را یاری میدهد که گویا هزار هنگ سپاه یاری میکنند.
{زرتشت}


شاهین نژاد: این خیزش ملی، انقلاب رنگی نیست (فایل آوایی)


شاهین نژاد: این خیزش، انقلاب رنگی نیست👉https://www.youtube.com/watch?v=Lq02u0x3uCU&feature=youtu.be👉http://www.iranianrenaissance.com/2018/01/07/794/
شاهین نژاد: این خیزش، انقلاب رنگی نیست
گفتار کوتاهی از شاهین نژاد، سخنگوی جنبش رنسانس ایرانی: این خیزش سراسری، انقلاب رنگی نیست #رنسانس_ایرانی #نوزایی_ایرانی #خیزش #تظاهرات


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
گردهمایی ایرانیان ترکیه در شهر استانبول 17دی 1396روبروی سفارت ایران در راستای پشتیبانی از خیزش مردم در داخل ایران https://t.me/iranian_renaissance


حربه کثیف جمهوری اسلامی بر علیه ملت بپاخاسته و میهن پرستان مبارز :
امنیت کشور را بر هم نزنید https://t.me/iranian_renaissance




Репост из: جبهه ایرانگرایان
هم میهنان مبارز و میهن پرست مقیم جمهوری ترکیه

بالاخره مجوز راهپیمائی روبه روی سرکنسولگری جمهوری اسلامی به منظور هم آوائی و اعلام پشتیبانی با ملت برخاسته وبستوه آمده میهن گرامیمان ایران که با هدف نابودی جمهوری اسلامی دست به رستاخیز و نوزائی ملی زده اند ، در استانبول ترکیه برای روز یکشنبه 7 ocak ساعت 11:00 — 13:00 از وزارت داخله جمهوری ترکیه دریافت شده است .
از هم میهنان دردمند و میهن پرست برای شرکت در این اعلام انزجار از نظام پلید جمهوری اسلامی فراخوان بعمل می آید .
پاینده ایران
https://t.me/Jebheyirangarayan


وطن یعنی پدر، مادر، نیاکان
به خون و خاک بستن عهد و پیمان

وطن یعنی همه نیک و به هنجار
چه پندار و چه گفتار و چه کردار https://t.me/iranian_renaissanc


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
پیام یک بسیجی و پیوستن آن به مردم . من دیگر بسیجی نیستم ... https://t.me/iranian_renaissance




Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
یاردبستانی من... مردم آگاه و بیدار باشید. https://t.me/iranian_renaissance


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
من ایرانم_من ایرانم https://t.me/iranian_renaissance


نوشتاری از موبد کامران جمشیدی گرامی پیرو دادخواهی های ملت بزرگ ایران

خواسته اند پیامی بدهیم. پیام را هزاران سال است داریم می دهیم. پیام را نخستین پیام آور داد و راستی و خرد، اشو زرتشت داده است:

در برابر زور و ستم و بیداد بایستید. اگر دشمن به خان و مان و جان شما یورش آورد در برابرش سخت بایستید تا از پای درش آورید.
این پیام از دل هزاره ها به امروز رسیده است. و این تنها پیام ما نیست، پیام همه ی نسل ها و مردمان آزاده است که بیداد پایدار نمی ماند. هر نیک دینی و نیک آیینی هم در جبهه ی داد و راستی ایستاده است.
سپنتاخاک ایران زمین از هر آلودگی باید رهایی یابد. پالایش در همه ی رده ها.
https://t.me/iranian_renaissance


يكى از ماموران حكومت در حال جنگ سايبرى با دهها اكانت در شبكه هاى اجتماعى

Показано 20 последних публикаций.

1 629

подписчиков
Статистика канала