دلم برا بیرون رفتن و تو سروش چرخیدنامون با دوستام تنگ شده. دلم برا مسخره بازی ها و سر به سر فروشنده ها گذاشتنامون تنگ شده. برای سالاد سزار و پیانو پاساژ نگین ، برای رازوماز و بلافاصله پینو رفتن هامون ، برای جرعت حقیقت بازی کردن تو شهر بازی خالی و تعطیل . دلم برا آشنا شدن
با یه آدم جدید و اون هیجان صدای نوتیفیکیشن تنگ شده . دلم برا کولر گازی های خنک کانون پرورشی فکری تنگ شده . دلم برای مسابقه های دانش آموزی مدرسه و دنگ و فنگ هاش ، برای اردو رفتن تنگ شده .دلم برا کلاس آلمانی های سه ساعته تو گرمای تابستون و ساندویچ کلاب های بریک تایمش تنگ شده . دلم برای آب بازی تو حیاط با آنا برای اون پیاده روی های طولانی ای که وقتی میرسیدیم خونه پاهامون میسوخت تنگ شده .
دلم خیلی تنگ شده .
@itsvanil