🔴تجاهل العارف حامیان تظاهرات خشونت آمیز
بین حرکت مدنی اعتراضی با آشوب و تظاهرات خشونت آمیز تفاوتهای فراوانی است .
آنچه در روزهای گذشته در بعضی شهرهای ایران رخ داد بیشتر به کدام یک از این دو مدل شباهت دارد؟ تظاهرات اعتراضی مدنی یا آشوب ؟
از میان همه تفاوتهای این مدل عمدتاً به یک مورد تأکید و اشاره می کنم . در رفتارهای اعتراضی مدنی ، تظاهر کنندگان ، خشونت نمی کنند . آرام می آیند و می روند . شعارشان را می دهند ، خواسته هاشان را می گویند و می روند . نه جایی را آتش می زنند ، نه به ساختمانی حمله می کنند . . اما در تظاهرات خشونت آمیز تظاهر کنندگان خودشان از همان اول کارهای خشونت بار و زیان آوری می کنند که برای همه خطرناک است . مثل آتش زدن ماشین ، تخریب ساختمان . حمله به مراکز دولتی و مانند اینها .
در فیلمهایی که تاکنون از تظاهرات شهرها منتشر شده است ، موارد خشونت بار متعددی را دیده ایم . بعضی موارد هم بوده که اعتراضها آرام و بیدون خشونت انجام شده است که البته ظاهراً تعدا آنها کم است . در یک شهر هم که اصلاً کار به تیراندازی هم کرده اند .
در برابر رفتار خشونت آمیز چه برخوردی باید کرد ؟ آیا حکومت موظف به برچیدن آن نیست ؟ آیا پلیس باید در برابر خشونتهای مخاطره آمیز آرام و ساکت باشد ؟ نتیجه اش چه خواهد شد ؟
بعضی جریانهای سیاسی ، که شاید صدایشان بیشتر از خارج از کشور شنیده می شود ، بدون تفکیک این دو شیوه اعتراضی ، بطور مطلق خواستار حمایت همه جانبه از تظاهر کنندگان اند . حتی کسانی ، مثل حسن روحانی یا سید محمد خاتمی و اصلاح طلبان را که فقط از حق اعتراض مدنی دفاع می کنند ، به باد ناسزا و تهمت می گیرند . این جریانها ، با مصادره کردن ناروای حرکتهای اخیر به نفع تحلیل ها یا پروژه های خود ، عمداً ، چشم بر این واقعیت می بندند که بخش های زیادی از این حرکتها ، توسط معترضینی که در هر حال از شرایط خود ناراضی اند ، به خشونت کشیده شده است . چیزی که می تواند مانند سیل فراگیر شود و کل جامعه را درگیر خشونتی بی پایان کند و تصویری همچون لیبی و سوریه بسازد. آن وقت چه باید کرد ؟
کم نیستند افراد یا جریانهایی که توسعه بلوا و شورش در ایران را بیشتر دوست دارند. مگر نبوده و نیستند کسانی که آشکارا ، و بعضی هم پنهان ، با انگهایی مثل دمکراسی و حقوق بشر خواستار ادامه تحریمها علیه ایران بوده اند یا از حمله نظامی آمریکا به ایران دفاع می کرده اند . روشن است که این نوع جریانهای سیاسی ، به دلیل منافع یا کینه مهر تأئید بر تظاهراتهای خشونت آمیز می زنند و از گسترش ان دفاع می کنند . بنابراین ترجیح می دهند اول بدون آنکه کمترین اطلاعی ، حتی درحد مشاهدات عینی از این تظاهراتهای خشونت آمیز داشته باشند ، تحلیل های همیشگی و قدیمی خود را بگذارند و به دنبال بسط و توسعه آن باشند و باد به آتش خشونت بدهند و سپس به هرکس که حق اعتراض ملت را به رسمیت می شناسد ولی تظاهرات اخیر را به دلیل خشونت مورد حمایت قرار نمی دهند حمله کنند و فحاشی و ناسزا بگویند و آنها را رد انکار کنند تا مثلاً خود را مشروعیت بخشند.
به همین دلایل این جریانها یا افراد سیاسی اصلاً به این پرسش ساده و ابتدایی نمی خواهند پاسخ دهند که تفاوت تظاهرات اعتراضی مدنی ، با تظاهرات خشونت آمیز چیست و آنچه در بعضی شهرهای ایران در روزهای اخیر اتفاق افتاد ، بیشتر به کدام یک از این این دو الگو شباهت داشت و با آن باید چه کرد .
نهایتاً اینکه هرچه هست مواجهه با چنین تظاهراتی نباید از حدود قانون فراتر رفت .
باقی ، می ماند این ضرورت که حکومت نیز باید با نگاه واقع بینانه به این حوادث ، بپذیرد که علل اصلی این ماجرادر مسائل داخلی است که رفع آنها قطعاً مستلزم قبول تغییرات و اصلاحاتی در امور مختلف از جمله در سیاست رسانه ای کشور ( مانند خارج کردن صدا و سیما از انحصار و تأمین امنیت مطبوعات) ، قبول افزایش مشارکت سیاسی و حضور صداهای مختلف در جامعه و اجرای غیر تبعیض آمیز قانون در همه زمینه هاست.
@kambiznouroozi
بین حرکت مدنی اعتراضی با آشوب و تظاهرات خشونت آمیز تفاوتهای فراوانی است .
آنچه در روزهای گذشته در بعضی شهرهای ایران رخ داد بیشتر به کدام یک از این دو مدل شباهت دارد؟ تظاهرات اعتراضی مدنی یا آشوب ؟
از میان همه تفاوتهای این مدل عمدتاً به یک مورد تأکید و اشاره می کنم . در رفتارهای اعتراضی مدنی ، تظاهر کنندگان ، خشونت نمی کنند . آرام می آیند و می روند . شعارشان را می دهند ، خواسته هاشان را می گویند و می روند . نه جایی را آتش می زنند ، نه به ساختمانی حمله می کنند . . اما در تظاهرات خشونت آمیز تظاهر کنندگان خودشان از همان اول کارهای خشونت بار و زیان آوری می کنند که برای همه خطرناک است . مثل آتش زدن ماشین ، تخریب ساختمان . حمله به مراکز دولتی و مانند اینها .
در فیلمهایی که تاکنون از تظاهرات شهرها منتشر شده است ، موارد خشونت بار متعددی را دیده ایم . بعضی موارد هم بوده که اعتراضها آرام و بیدون خشونت انجام شده است که البته ظاهراً تعدا آنها کم است . در یک شهر هم که اصلاً کار به تیراندازی هم کرده اند .
در برابر رفتار خشونت آمیز چه برخوردی باید کرد ؟ آیا حکومت موظف به برچیدن آن نیست ؟ آیا پلیس باید در برابر خشونتهای مخاطره آمیز آرام و ساکت باشد ؟ نتیجه اش چه خواهد شد ؟
بعضی جریانهای سیاسی ، که شاید صدایشان بیشتر از خارج از کشور شنیده می شود ، بدون تفکیک این دو شیوه اعتراضی ، بطور مطلق خواستار حمایت همه جانبه از تظاهر کنندگان اند . حتی کسانی ، مثل حسن روحانی یا سید محمد خاتمی و اصلاح طلبان را که فقط از حق اعتراض مدنی دفاع می کنند ، به باد ناسزا و تهمت می گیرند . این جریانها ، با مصادره کردن ناروای حرکتهای اخیر به نفع تحلیل ها یا پروژه های خود ، عمداً ، چشم بر این واقعیت می بندند که بخش های زیادی از این حرکتها ، توسط معترضینی که در هر حال از شرایط خود ناراضی اند ، به خشونت کشیده شده است . چیزی که می تواند مانند سیل فراگیر شود و کل جامعه را درگیر خشونتی بی پایان کند و تصویری همچون لیبی و سوریه بسازد. آن وقت چه باید کرد ؟
کم نیستند افراد یا جریانهایی که توسعه بلوا و شورش در ایران را بیشتر دوست دارند. مگر نبوده و نیستند کسانی که آشکارا ، و بعضی هم پنهان ، با انگهایی مثل دمکراسی و حقوق بشر خواستار ادامه تحریمها علیه ایران بوده اند یا از حمله نظامی آمریکا به ایران دفاع می کرده اند . روشن است که این نوع جریانهای سیاسی ، به دلیل منافع یا کینه مهر تأئید بر تظاهراتهای خشونت آمیز می زنند و از گسترش ان دفاع می کنند . بنابراین ترجیح می دهند اول بدون آنکه کمترین اطلاعی ، حتی درحد مشاهدات عینی از این تظاهراتهای خشونت آمیز داشته باشند ، تحلیل های همیشگی و قدیمی خود را بگذارند و به دنبال بسط و توسعه آن باشند و باد به آتش خشونت بدهند و سپس به هرکس که حق اعتراض ملت را به رسمیت می شناسد ولی تظاهرات اخیر را به دلیل خشونت مورد حمایت قرار نمی دهند حمله کنند و فحاشی و ناسزا بگویند و آنها را رد انکار کنند تا مثلاً خود را مشروعیت بخشند.
به همین دلایل این جریانها یا افراد سیاسی اصلاً به این پرسش ساده و ابتدایی نمی خواهند پاسخ دهند که تفاوت تظاهرات اعتراضی مدنی ، با تظاهرات خشونت آمیز چیست و آنچه در بعضی شهرهای ایران در روزهای اخیر اتفاق افتاد ، بیشتر به کدام یک از این این دو الگو شباهت داشت و با آن باید چه کرد .
نهایتاً اینکه هرچه هست مواجهه با چنین تظاهراتی نباید از حدود قانون فراتر رفت .
باقی ، می ماند این ضرورت که حکومت نیز باید با نگاه واقع بینانه به این حوادث ، بپذیرد که علل اصلی این ماجرادر مسائل داخلی است که رفع آنها قطعاً مستلزم قبول تغییرات و اصلاحاتی در امور مختلف از جمله در سیاست رسانه ای کشور ( مانند خارج کردن صدا و سیما از انحصار و تأمین امنیت مطبوعات) ، قبول افزایش مشارکت سیاسی و حضور صداهای مختلف در جامعه و اجرای غیر تبعیض آمیز قانون در همه زمینه هاست.
@kambiznouroozi