کارگاه روانشناسی


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


مطالبی که در این کانال گذاشته می‌شود از کتاب های زیر برداشت شده است:
ارتباط بدون خشونت زبان زندگی
کتاب صلح
اعلامیه جهانی حقوق بشر
از تجربه های کار با کودکان(جلد اول )
خوبه که با دیگران فرق داری
صلح را باید از کودکی آموخت
مادر کافی

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: Faezeh Baran
ببین من از حرفت اینطوری برداشت کردم که
وقتی در موضع فرستنده هستیم باید از ضمیر من حرف بزنیم و بگیم من وقتی می بینم زباله ها رو بیرون نبردی ناراحت می شم چون من به ...نیاز دارم...
وقتی در موضع گیرنده قرار داریم از ضمیر تو استفاده می کنیم: تو از زباله بیرون نبردنم ناراحت شدی چون تو نیاز داشتی به ...
درست برداشت کردم؟


Репост из: setareh Babaie
این قسمت برای من خیلی جالب بود.
من به عنوان فرستنده پیام باید از طرف خودم صحبت کنم و جمله ام فاعلش باید من باشه:
من وقتی می بینم زباله ها رو بیرون نبردی ناراحت می شم چون فکر می کنم ...
گیرنده با تو صحبت می کنه تا مطمئن بشه که پیام رو درست گرفته :
تو فکر می کنی علت زباله بیرون نبردن من اینه که...
خیلی مختصر توضیح داد و مطمئن نیستم مثال هام درست باشه


Репост из: setareh Babaie
جلسه اول زبان زندگی
هر گفتگویی دو طرف دارد ، فرستنده و گیرنده.
گوینده مسئول حرفی است که می زند . باید مراقب باشد که پیام را درست ارسال کند . این پیام چهار قسمت دارد.
۱. مشاهده
۲. آگاهی به احساس تان
۳. توجه به نیاز تان
۴. تقاضا
راهبردها وسیله هایی برای برآورده کردن نیازهای ما هستند. دعوا ها سر راهبرد است.
فرستنده فقط با " من" صحبت می کند.
گیرنده فقط با " تو" صحبت می کند.
#زبان_زندگی
#nvc


Репост из: setareh Babaie
فائزه جان از من خواست که گزارش جلسه اول زبان زندگی رو که این هفته شرکت کردم بنویسم. برام خیلی سخته چون هیچ وقت جزوه نویس خوبی نبودم. اما سعی خودم رو می کنم.


Репост из: ادبیات کودکان
📚کتاب‌های پیشنهادی برای
#بلندخوانی با کودکان 3️⃣ تا 6️⃣ سال

#هفته_بلندخوانی

👈🏼در سایت کتابک بیشتر بخوانید
ketabak.org/fl2cp
🌿
@koodaki_org


کتاب #کودک_شاد_خانه‌ی_‌شاد
#فصل_سوم: جشن گرفتن فصول
#قسمت۱۵

میز فصلی

میز فصلی یک راه برقراری ارتباط عمیق با زمین و ریتم طبیعی سالیانه می‌باشد. یک قسمت خاص در منزل شما که نماد فصل حاضر است و غنائم آن را به نمایش می‌گذارد. بچه‌ها بسیار مشتاق چیدن و تغییر میز فصلی هستند.
این میز فصلی می‌تواند یک طبقه‌ی یک قفسه، یک میز کوچک، یا حتی تاقچه‌ی یک پنجره باشد. روی آن را می‌توانید با یک پارچه‌ی رنگارنگ بپوشانید و پارچه‌ای (با رنگ روشن‌تر) در پشت آویزان کنید. رنگ زمینه را با توجه به فصل انتخاب کنید؛ رنگ بهار رنگ سبز چمن تازه و صورتی شکوفه‌ها، رنگ تابستان آبی دریاها و زرد خورشید داغ و درخشان، رنگ پاییز رنگ قهوه‌ای و قرمز و نارنجی برگ‌های در حال ریزش، و رنگ زمستان آبی آسمان یخ‌زده، قهوه‌ای تیره و سفید برای زمین و برف. با اضافه کردن خرده پارچه و کارت‌‌های فصلی صحنه‌ی پایه‌ را بسازید.

پیشنهاداتی برای چیزهای دیگری که می‌توان به میز اضافه کرد:
برای بهار، می‌توان گلدانی کوچک از گل، یا یک شاخه شکوفه اضافه کرد، پروانه‌های دست‌ساز، و یا لانه‌ی پرنده.
برای تابستان، مجموعه‌ای از صدف‌های دریایی، ماهی پارچه‌ای روی پارچه‌ی نماد دریا، و گلدانی از گل‌های تابستانی.
برای پاییز، برگ‌های خشک، میوه‌ها و پوسته‌ی درختان،
و برای زمستان، شاخه‌ی برهنه‌ی درخت تزیین شده با ستارگان طلایی مقوایی یا نمدی برای اشاره به شب‌های تیره‌تر و طولانی‌تر.

داشتن یک میز فصلی در خانه، می‌تواند عشقی بزرگ‌تر و عمیق‌تر و آمیخته با احترام نسبت به طبیعت و معجزه‌ی زمین به همراه بیاورد.

بچه‌های کوچک‌تر دوست دارند با میز فصل بازی کنند و آن را به هم بریزند. در این مرحله آن را هر چه ساده‌تر نگه دارید و اجازه دهید خود غنائم خاص طبیعت را جمع‌اوری و با راهنمایی شما بچینند. با بررگتر شدن آنها ممکن است روزی پشت خود را برگردانید و ببینید میز چیده شده است. انگشتان کوچک جادو خلق کرده‌اند!
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
این مطلب خلاصه ای از کتاب
Happy Child, Happy Home
است که توسط دوستمان خانم
@simania
ترجمه و خلاصه شده است 🍀
@kargaheravanshenasie
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
قسمت پیشین
#قسمت۱۴


Репост из: Bita
مارشال: تو چه می‌خواهی که به دست نیاوردی؟

مُراجع: من نمی‌دانم چه می‌خواهم.

مارشال: من حدس می‌زدم که این را بگویی.

مراجع: چرا؟

مارشال: نظریه من این است که ما #افسرده می‌شویم چون چیزی را که می‌خواهیم به دست نمی‌آوریم و ما چیزی که می‌خواهیم به دست نمی‌آوریم چون هرگز به ما یاد نداده‌اند چیزی را که می‌خواهیم به دست بیاوریم. اما یاد گرفته‌ایم دختر و پسر و پدر و مادر خوبی باشیم. اگر بخواهیم یکی از این خوب‌ها باشیم عادت می‌کنیم افسرده باشیم. افسردگی جایزه‌ای است که ما برای "خوب بودن" دریافت می‌کنیم.
اما اگر می‌خواهی #احساس بهتری داشته باشی می‌خواهم مشخص کنی دوست داری مردم چه بکنند تا زندگی برای تو زیباتر شود.

مراجع: من فقط می‌خواهم یکی مرا دوست بدارد، این غیر منطقی نیست، هست؟

مارشال: این شروع خوبی است. حالا می‌خواهم دقیقا بگویی دوست داری مردم چه بکنند تا نیاز مورد محبت قرار گرفتن تو برآورده شود. برای مثال همین الان من چه می‌توانم بکنم؟

مراجع: اما شما می‌دانی...

مارشال: مطمئن نیستم که بدانم. می‌خواهم خودت بگویی که من یا دیگران چه کار کنیم تا عشقی را که به دنبالش هستی به تو بدهیم.

مراجع: این سخت است.

مارشال: بله! طرح تقاضای واضح سخت است. اما فکر کن که چقدر سخت‌تر خواهد بود اگر بخواهیم به تقاضایی پاسخ دهیم که واضح نیست.

مراجع: کم کم می‌توانم بفهمم برای تحقق نیازم به مورد محبت قرار گرفتن از دیگران چه می‌خواهم، اما #خجالت می‌کشم بگویم.

مارشال: بله! غالبا این‌طور است. خب از من یا دیگران چه می‌خواهی که انجام دهیم؟

مراجع: وقتی خوب فکر می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که می‌خواهم شما حدس بزنید من چه می‌خواهم قبل از اینکه حتی خودم به آن آگاه باشم. می‌خواهم شما همیشه این کار را بکنید.

مارشال: از این که نیازت را به وضوح بیان کردی سپاسگزارم. اگر نیاز تو واقعا چنین چیزی است امیدوارم متوجه شوی چرا نمی‌توانی کسی را بیابی که نیاز محبت تو را برآورده کند.

ارتباط بدون خشونت، زبان زندگی، #نویسنده: مارشال روزنبرگ، #مترجم: کامران رحیمیان. #نشر اختران


Репост из: جایزه‌ گوزن زرد
#کارگاه_مهارت_تفکر
#باشگاه_کتابخوانی
#ندا_حیدری
#جلسه_بیست_و_سوم


این کتاب «اگر» بخش بزرگی از دورهمی ما را تبدیل به یک نشست علمی کرد. سه فصل اول را خوانده بودیم و حالا دورهم بودیم تا راجع به آن گفت‌وگو کنیم. کتاب پر بود از عدد و رقم، ولی یکی از یکی شگفت‌انگیزتر. گفت‌وگوها از حرف زدن راجع به ماکت‌ها و انواع ماکت شروع شد. تفاوت ماکت با مجسمه چیست؟ بچه‌ها مثال‌های متعددی از ماکت‌ها داشتند؛ ماکت‌هایی که دیده بودند یا حتی ماکت‌هایی که ساخته بودند.
فصل اول «کهکشان ما» بود و اعداد و ارقامِ وسعت کهکشان راه شیری و منظومه‌ها آنقدر کوچک شده بود که در یک بشقاب غذاخوری جا گرفته بود. حالا راحت‌تر می‌توانستیم اندازه‌ها را درک کنیم. فصل دوم از «سیاره‌ها» می‌گفت و اندازه‌های آن‌ها مثل توپ‌هایی پشت سر هم ردیف شده بود. و اما فصل «سرگذشت زمین» که به نظر می‌رسید بچه‌ها را بیشتر از سایر فصول مجذوب کرده، تاریخ زمین را تا اندازه‌ی یک سال کوچک کرده بود و به همان نسبت از عمر مخلوقات حرف زده بود؛ شگفت‌انگیز بود و باور نکردنی! فکر کنید که اگر اوایل فروردینی زمین تشکیل شده باشد، ما کی بر روی آن ظاهر شده‌ایم؟ تقریبا در آخرین روز اسفند! راجع به این سه فصل بسیار گفت‌وگو کردیم.
عدد و رقم‌ها سرمان را درد آورده بود. به بچه‌ها پیشنهاد کردم که نیم ساعت پایان کلاس را طبق رویه‌ای که از جلسه‌ی قبل شروع کرده‌ایم، یکی از داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی را بخوانیم. آن‌هم کدام داستان؟ داستان «خندان خندان» از کتاب «ته خیار». کار فقط به قصه خواندن ختم نشد! وقتی داری داستانی راجع به خندیدن می‌خوانی، ناخودآگاه خاطراتی از جنس خنده‌های مهارنشدنی و اغلب بی موقع بالا می‌آید و تعریف و تکرار آن باز هم خنده می‌آورد. بچه‌ها از ماجراهای خنده داری در کلاس گفتند که نمی‌شد خنده را مهار کرد. با هم خندیدیم. یکی از بچه‌ها از ریسه رفتنش در ماشین گفت که کم مانده بوده که از پنجره به بیرون پرتاب شود! باز هم خندیدیم! من از اتفاق خنده‌داری سر کلاس درس دانشگاه گفتم که در حد بیهوش شدن می‌خندیدم و استاد طفلکی بیشتر از این که عصبانی باشد، نگران حالم شده بود! حسابی خندیدیم.
بهتر از این نمی‌شد! دورهمی ما با کلی خنده و البته نیمروی بسیار خوشمزه‌ای که خانم کریمی عزیز تدارک دیده بودند، تمام شد.

🦌📖 @gavaznzard


Репост из: Neda Heydari
#جلسه_دوم
#دورهمی_دوم
#دوازدهم_دی_96
دقیقا سر ساعت 11 به کتابفروشی دهکده کتاب بازی اندیشه رسیدم. به طبقه‌ی بالا رفتم. عطری در هوا پراکندم. موسیقی کلاسیک شاهزاده کوچولو را به عنوان موسیقی پس زمینه انتخاب کرده بودم. بچه‌ها آمدند. از در که تو می‌آیند شادمانی و نور و طراوت باهاشان می‌آید.
کتابی که می‌خواستم با هم بخوانیم، کتاب «تو لک‌لکی یا دارکوب» از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. اول با اسم کتاب کمی بازی کردیم. تو لک‌لکی یا دارکوب؟ تو پرهامی یا هیما؟ تو سارانازی یا آرمیتا؟ تو ترنجی یا آروشا؟ این بازی یخ بچه‌ها را آب کرد.
کتاب را از ابتدا و با گفتن نام نویسنده و تصویرگر و ناشر ورق زدیم. کار ما این بود که در هر صفحه حدس بزنیم که اگر صفحه را باز کنیم با چه حیوانی روبه‌رو می‌شویم. بعد دوباره حدس می‌زدیم که اگر صفحه را ببندیم کدام حیوان را خواهیم دید؟ از این سن بچه‌ها کم کم می‌توانند تفکر معکوس را شروع کنند. آیا بچه‌ها بعد از هر حدس، توسط منِ تسهیل‌گر اصلاح می‌شدند؟ ابداً نه.
با خود کیسه‌ای زیپ‌دار برده بودم که داخل آن تعدادی وسیله بود؛ فیل پارچه‌ای، خروس کوکی، اسب تک شاخ کشیدنی، خرگوش پولیشی، شانه‌ی پلاستیکی و... دستم را در کیسه می‌بردم و قسمت کوچکی از وسیله‌ای را بیرون می‌آوردم و از بچه‌ها می‌خواستم که حدس بزنند که آن چیست. کلی حدس زدیم. حدس زدن یعنی تقویت شهود و این دقیقا می‌تونه از همین سن باشه. شهود چیست؟ جایی میان عقل و حس، یعنی نه به کندی عقل کار می‌کند و نه به تندی حس و البته قابل تقویت است.
با بچه‌ها کاهوی مینیاتوری ارگانیک خوردیم. شعری به تناسب کتاب امروزمان برای بچه‌ها برده بودم که در حال کاهو خوردن چند بار براشان خواندم. شعر «لک‌لک» از اسدالله شعبانی: یه لک‌لک سفید و برفی دیدم/ به سوی او دویدم/ لک‌لک ناز قندی/ ایستاده بود به روی یه بلندی/ پای دراز و لختش/ جالب و دیدنی بود/ همسایه‌اش اون بالا/ یه ابر پنبه‌ای بود.
کتاب‌های بچه‌ها را بهشان دادم و با فرشته‌های کوچک خداوند بزرگ خداحافظی کردم.




Репост из: ادبیات کودکان
بلندخوانی، اهداف و تکنیک‌های آن.pdf
492.2Кб
📌فایل pdf مقاله‌ی «بلندخوانی، اهداف و تکنیک‌های آن»

📚با خواندن این مقاله راه‌های موثر و لذت‌بخشِ بلندخوانی کتاب با کودکان را فراگیرید.

#بلندخوانی
🌿
@koodaki_org


Репост из: ادبیات کودکان
📚کتاب‌های پیشنهادی برای #بلندخوانی با کودکان 0️⃣ تا 2️⃣ سال

#هفته_بلندخوانی

👈🏼در سایت کتابک بیشتر بخوانید
ketabak.org/fl2cp
🌿
@koodaki_org




Репост из: Marzi Sh
از وقتی خودش را می‌شناخت مخالف خشونت بود. معتقد بود علت درگیری ها و جنگ های این دنیا «مسئله دین» نیست، «مسئله زبان» است. می گفت آدم ها مدام دچار سوءتفاهم می شوند و درباره ی یکدیگر به اشتباه قضاوت می کنند. با «ترجمه های اشتباه» زندگی می کنیم. در چنین دنیایی چه معنایی دارد که بر صحت موضوعی، هر چه باشد، اصرار بورزیم؟ حتی امکان دارد راسخ ترین اعتقاداتمان از سوءتفاهمی ساده سرچشمه گرفته باشند. راستش در زندگی نیازی نیست بر موضوعی پافشاری کرد، زیرا زندگی یعنی تغییری مدام.

📚ملت عشق
#الیف_شافاک




Репост из: Faezeh Baran
#NVC
Ch3


Репост из: Faezeh Baran


Репост из: Faezeh Baran


Репост из: Faezeh Baran


Репост из: با من بخوان
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ما مربیان و پدران و مادران می توانیم با #بلندخوانی #کتاب حس تخیل و نمایش را در کودکان زنده نگه‌داریم.

#ویدئو_آموزشی بیشتر:
ketabak.org/read-with-me-videos

🔻
@khanak_org

Показано 20 последних публикаций.

137

подписчиков
Статистика канала