«فردا» و «دیروز»
@karimipour_k
✅در بلبشوی این روزها، با چشمان خویش از تلویزیون دیدم که پرچم سه رنگ کشورم را به آتش کشیدند. برای من که روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها، برای برافراشته ماندن پرچم کشورم،آر پی جی بر دوش، از اروند تا شلمچه، از شیب نیسان و تپه دو قلو و از شیلر تا حاج عمران، حتی در لباس استادی دانشگاه، به دفاع از این خانه و خانه ی پیشینیانم، شبانه و روزانه جنگیده بودم، این کردار سخت و ناگوار آمد. در این پیرانه سری، اشک تنها کاری بود که می توانست اندکی آرامش بخشم باشد؛ ولی، ولی، ولی، هنگامی که 30_ 40 سال پیش و رسم «پرچم سوزی» و ترغیب و تشویق آن را در دیارم بیاد آوردم، و فقط آنی خویش را به جای شهروند آمریکایی و بریتانیایی و... جا زدم، که پیاپی در تلویزیون ها یشان شاهد سوزاندن پرچم کشورشان به دست ما بوده و کماکان هستند، بیدرنگ، این نیایش سوزناک خواجه عبدالله انصاری بر زبانم جاری شد:
الهی، همه می ترسند که فردا چه خواهد شد، و عبدالله می ترسد که «دی» چه رفت.
address: @karimipour_k
id: @karimi_pour
@karimipour_k
✅در بلبشوی این روزها، با چشمان خویش از تلویزیون دیدم که پرچم سه رنگ کشورم را به آتش کشیدند. برای من که روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها، برای برافراشته ماندن پرچم کشورم،آر پی جی بر دوش، از اروند تا شلمچه، از شیب نیسان و تپه دو قلو و از شیلر تا حاج عمران، حتی در لباس استادی دانشگاه، به دفاع از این خانه و خانه ی پیشینیانم، شبانه و روزانه جنگیده بودم، این کردار سخت و ناگوار آمد. در این پیرانه سری، اشک تنها کاری بود که می توانست اندکی آرامش بخشم باشد؛ ولی، ولی، ولی، هنگامی که 30_ 40 سال پیش و رسم «پرچم سوزی» و ترغیب و تشویق آن را در دیارم بیاد آوردم، و فقط آنی خویش را به جای شهروند آمریکایی و بریتانیایی و... جا زدم، که پیاپی در تلویزیون ها یشان شاهد سوزاندن پرچم کشورشان به دست ما بوده و کماکان هستند، بیدرنگ، این نیایش سوزناک خواجه عبدالله انصاری بر زبانم جاری شد:
الهی، همه می ترسند که فردا چه خواهد شد، و عبدالله می ترسد که «دی» چه رفت.
address: @karimipour_k
id: @karimi_pour