Репост из: R(:
#پارت؟؟؟؟
گریه ام اوج گرفته بود انگار خود خدا هم جوابمو نمیداد
مهراد زده بود به سرش!
دکمه هاش باز میکرد نزدیکم میشد!
منم عقب عقب میرفتم.
باگریه گفتم
_تورخدا بهم نزدیک نشو!من دوست ندارم!من دخترم(:
قهقه ایی زد گفت
_تو برای اینکه امیر عاشقت بشه بهم نزدیک شدی ولی من بخاطره بدن خوش فرمت!
نزدیکم شد که........
................
https://t.me/joinchat/AAAAAEktH7kC7ORG2IDwMQ
گریه ام اوج گرفته بود انگار خود خدا هم جوابمو نمیداد
مهراد زده بود به سرش!
دکمه هاش باز میکرد نزدیکم میشد!
منم عقب عقب میرفتم.
باگریه گفتم
_تورخدا بهم نزدیک نشو!من دوست ندارم!من دخترم(:
قهقه ایی زد گفت
_تو برای اینکه امیر عاشقت بشه بهم نزدیک شدی ولی من بخاطره بدن خوش فرمت!
نزدیکم شد که........
................
https://t.me/joinchat/AAAAAEktH7kC7ORG2IDwMQ