گر او بزند شما تماشا بکنی
تأیید کنی و گر نه حاشا بکنی
گاهی بزنی ولی به اندازهی خورد
گاهی بخوری ولیکن اخفا بکنی
زیرک رند-ی که او به موقع بزند
بر هر درکی روغن نافع بزند
از دیدن جنس، آگه از نوع شود
انواع چو دید سر به جامع بزند
در بستر عشق و حال جاری دریا
یک امکان است در دل رؤیاها
تو چشم به این طرف اگر باز شوی
بینی بینی چو چشم گشته بینا
درگیر زدن نشو بزن چون زده شد
و از نه زدهشد-ها نگری کآمده شد
هر بار زد و دید نفهمید که خورد
آشوب دل دشمناش از مفسده شد
باید بزنی و فهمد آن را تو زدی
تا باز بدارد اش ز تکرار بدی
و ار نهت بزند نان زدن را بخورد
تو جیغ بزن به هر طریقی بلد-ای
https://t.me/mhhjahanabadi