🔻چرا باید زرینکوب خواند؟/ حسن انصاری
🔸 هر چه هست توصیهام به دوستان جوان و فاضل این است که دستکم برای یکزمان بندی معین از خواندن آثار زرینکوب غفلت نکنند.
🔹 برخلاف مرحوم دکتر زریاب که در دائرهالمعارف چند سالی با ایشان مراوده داشتم و از خدمت آن استاد گرانمایه بهره میبردم من با مرحوم زرینکوب ارتباطی شخصی نداشتم، جز چند باری و آنهم زمانی که اواخر عمر استاد هفتهای شاید یک روز به مرکز میآمد. با این وصف من خود را شاگرد آثار مکتوب استاد زرینکوب میدانم. درست به خاطر نمیآورم از کی اما نیک میدانم نخستین کتابی که از آن مرحوم خواندم کتاب فرار از مدرسه بود. شاید هنوز دبیرستان میرفتم. از شوق خواندنش به خاطر دارم نمیتوانستم کتاب را زمین بگذارم. غزالی را که تا پیش از آن برای من شخصیتی منفور جلوه میکرد تبدیل کرد به متفکری پرسشبرانگیز (و البته پر خطا). اذعان میکنم هنوز هم غزالیخوانی و تأمل مدام در تفکر و آثار او یکی از دلمشغولیهای من است. بعد از فراغت از خواندن فرار از مدرسه به خاطر میآورم رفتم جلوی دانشگاه و تکتک آثار استاد زرینکوب را هر آنچه تا آن زمان منتشر شده بود خریدم و شروع کردم به خواندن. اول از دوقرن سکوت شروع کردم و بعد رفتم سراغ دو کتاب او درباره تاریخ ایران، پیش و پس از اسلام. خواندن آثار استاد برای من لذت تاریخ خوانی را دوچندان کرده بود. بهواسطه آن کتابها طبعاً با کتابهای بسیاری دیگر آشنا میشدم و ازجمله آثار مرحوم عباس اقبال و مشیرالدوله پیرنیا و مجتبی مینوی و بسیاری دیگر. مجموعههای مقالات مختلف استاد زرینکوب را بعد از آن یک به یک خواندم. بعد رفتم سراغ آثار او در زمینه ادبیات فارسی و شعر و نقد ادبی و فلسفه تاریخ. بعد هم آثارش درباره مولانا. در قلمرو وجدان که منتشر شد گمان میکنم بعد از یکی دو روز بعد از انتشار آن را خریدم و شروع کردم به خواندنش. این کتاب خلاصه بسیار مفیدی است درباره عقاید و ملل و نحل. خواندنش من را با آن قلم سحار و با شکوه استاد زرینکوب به وجد میآورد و به اعماق تاریخ بابل و مصر و چین و هند و بینالنهرین و ایرانشهر میبرد. به خاطر دارم حتی خواندن تاریخ فلسفه غرب را هم اول با چند مقاله استاد زرینکوب آغاز کردم. بعد البته به دانشکده ادبیات رفتم و به گروه فلسفه. در آنجا آن سالها تمرکز بیشتر بر فلسفه غرب بود. الآن را نمیدانم. هر چه هست یادم میآید که کاپلستون را که در دانشگاه میخواندیم مربوط بود به بعد از خواندن دو سه اثری از استاد زرینکوب درباره تاریخ فلسفه غرب. آشناییم با تاریخ تصوف ایرانی هم نخستین بار با آثار استاد شروع شد و جرقههای علاقه به آن شکل گرفت.
🔹 دو سه سالی به هر حال گذشت، بهویژه بعد از سنوات دبیرستان تا همه آثار استاد تا آن زمان را توانستم بخوانم. بعد از آن از استاد زرینکوب کتابهای متعدد دیگری هم منتشر شد، بیشتر درباره شاعران ایرانی و یا زندگی نامههایی برای کسانی مانند حلاج، بیشتر با رنگ و لعاب داستانی. شاید آثار استاد آن جذبه سابق را دیگر برای من نداشت. نمیدانم اما مطمئنم هفت هشت کتاب آخر استاد را نخواندهام. شاید آخرین کتابی که از استاد خواندم نقش بر آب بود که مجموعهای است از مقالات و بسیار جذاب و خواندنی.
🔹 هر چه هست توصیهام به دوستان جوان و فاضل این است که دستکم برای یکزمان بندی معین از خواندن آثار زرینکوب غفلت نکنند. خواندن آثارش به آدم نوعی دیدگاه باز و تاریخی و نوعی روا داری در اندیشه را تعلیم میدهد که در کمتر نوشته همسطح معاینه میتوان دید.
روحش شاد و یادش زندهباد.
🆔 @mahdi_book_hamedan
💠 حلقه کاتبان، بررسیهای تاریخی.
▫️▫️▫️▫️
🔸 هر چه هست توصیهام به دوستان جوان و فاضل این است که دستکم برای یکزمان بندی معین از خواندن آثار زرینکوب غفلت نکنند.
🔹 برخلاف مرحوم دکتر زریاب که در دائرهالمعارف چند سالی با ایشان مراوده داشتم و از خدمت آن استاد گرانمایه بهره میبردم من با مرحوم زرینکوب ارتباطی شخصی نداشتم، جز چند باری و آنهم زمانی که اواخر عمر استاد هفتهای شاید یک روز به مرکز میآمد. با این وصف من خود را شاگرد آثار مکتوب استاد زرینکوب میدانم. درست به خاطر نمیآورم از کی اما نیک میدانم نخستین کتابی که از آن مرحوم خواندم کتاب فرار از مدرسه بود. شاید هنوز دبیرستان میرفتم. از شوق خواندنش به خاطر دارم نمیتوانستم کتاب را زمین بگذارم. غزالی را که تا پیش از آن برای من شخصیتی منفور جلوه میکرد تبدیل کرد به متفکری پرسشبرانگیز (و البته پر خطا). اذعان میکنم هنوز هم غزالیخوانی و تأمل مدام در تفکر و آثار او یکی از دلمشغولیهای من است. بعد از فراغت از خواندن فرار از مدرسه به خاطر میآورم رفتم جلوی دانشگاه و تکتک آثار استاد زرینکوب را هر آنچه تا آن زمان منتشر شده بود خریدم و شروع کردم به خواندن. اول از دوقرن سکوت شروع کردم و بعد رفتم سراغ دو کتاب او درباره تاریخ ایران، پیش و پس از اسلام. خواندن آثار استاد برای من لذت تاریخ خوانی را دوچندان کرده بود. بهواسطه آن کتابها طبعاً با کتابهای بسیاری دیگر آشنا میشدم و ازجمله آثار مرحوم عباس اقبال و مشیرالدوله پیرنیا و مجتبی مینوی و بسیاری دیگر. مجموعههای مقالات مختلف استاد زرینکوب را بعد از آن یک به یک خواندم. بعد رفتم سراغ آثار او در زمینه ادبیات فارسی و شعر و نقد ادبی و فلسفه تاریخ. بعد هم آثارش درباره مولانا. در قلمرو وجدان که منتشر شد گمان میکنم بعد از یکی دو روز بعد از انتشار آن را خریدم و شروع کردم به خواندنش. این کتاب خلاصه بسیار مفیدی است درباره عقاید و ملل و نحل. خواندنش من را با آن قلم سحار و با شکوه استاد زرینکوب به وجد میآورد و به اعماق تاریخ بابل و مصر و چین و هند و بینالنهرین و ایرانشهر میبرد. به خاطر دارم حتی خواندن تاریخ فلسفه غرب را هم اول با چند مقاله استاد زرینکوب آغاز کردم. بعد البته به دانشکده ادبیات رفتم و به گروه فلسفه. در آنجا آن سالها تمرکز بیشتر بر فلسفه غرب بود. الآن را نمیدانم. هر چه هست یادم میآید که کاپلستون را که در دانشگاه میخواندیم مربوط بود به بعد از خواندن دو سه اثری از استاد زرینکوب درباره تاریخ فلسفه غرب. آشناییم با تاریخ تصوف ایرانی هم نخستین بار با آثار استاد شروع شد و جرقههای علاقه به آن شکل گرفت.
🔹 دو سه سالی به هر حال گذشت، بهویژه بعد از سنوات دبیرستان تا همه آثار استاد تا آن زمان را توانستم بخوانم. بعد از آن از استاد زرینکوب کتابهای متعدد دیگری هم منتشر شد، بیشتر درباره شاعران ایرانی و یا زندگی نامههایی برای کسانی مانند حلاج، بیشتر با رنگ و لعاب داستانی. شاید آثار استاد آن جذبه سابق را دیگر برای من نداشت. نمیدانم اما مطمئنم هفت هشت کتاب آخر استاد را نخواندهام. شاید آخرین کتابی که از استاد خواندم نقش بر آب بود که مجموعهای است از مقالات و بسیار جذاب و خواندنی.
🔹 هر چه هست توصیهام به دوستان جوان و فاضل این است که دستکم برای یکزمان بندی معین از خواندن آثار زرینکوب غفلت نکنند. خواندن آثارش به آدم نوعی دیدگاه باز و تاریخی و نوعی روا داری در اندیشه را تعلیم میدهد که در کمتر نوشته همسطح معاینه میتوان دید.
روحش شاد و یادش زندهباد.
🆔 @mahdi_book_hamedan
💠 حلقه کاتبان، بررسیهای تاریخی.
▫️▫️▫️▫️