📌
#چشم_هايش
با نورِ فلاشِ گوشى از خواب پريد
حواسم نبود خاموشش كنم
دوست نداشتم اين صحنه رو از دست بدم
هميشه شبا براى چند دقيقه ديرتر از اون ميخوابيدم
تا قبل از خواب يه دلِ سير نگاش كنم!
مادربزرگم رو توى خواب از دست دادم
بچه بودم خيلى
يه شب خوابيد و ديگه چشماشو باز نكرد
اين مدل رفتنِ آدما هميشه فكرمو مشغول ميكرد
از يه طرف فكر ميكردم اينطور رفتن راحته،بى دغدغه،بى درد
شب چشماتو ميبندى و ميرى توى خواب عميق...
از يه طرف ميگفتم مگه ميشه آدما بدونِ خداحافظى برن
بدونِ اينكه بهمون آمادگىِ رفتنشون رو بدن
مگه رفتنِ بدون خداحافظى داريم اصن؟!
اين ترس تو وجودم موند
گاهى ميشد نصفه شب
ميرفتم بالا سر مامان بابام و
نفس كشيدنشون رو ميشنيدم
خيالم كه راحت ميشد،ميخوابيدم...
با نورِ فلاشِ گوشى از خواب پريد
-چيكار ميكنى ديوونه نصفِ شبى؟
دارى عكس ميگيرى؟!
+خودت ميگى ديوونه!ديوونه ها كارشون واسه بقيه عجيبه،
اما براى خودشون دنيايى دارن كه هيچكس نميفهمه!
خبر نداشت آلبوم عكساى گوشيم
پر از عكساىِ خودشه با چشماى بسته
چشمايى كه ميترسم يه روز مالِ من باز شه و مالِ اون نه
آدماى دوست داشتنىِ زندگيتون رو
قبل از خواب
يه دلِ سير نگاه كنيد
چشماش رو بوسيدم و چشمام رو بوسيد و خوابيديم.
متن : #على_قاضى_نظام
@baycotموسیقی پايانى : یغمایِ عزیز ( #امیر_ملکی )
تنظيم و تدوين : #مهدى_ستوده
@dialogueboxگويندگان :
#غزل_کریمیان
@ghazalkarimian#محمود_سرمدى
@mahmood_sarmadiتنور دلتون گرم
نهم تيرماه ١٣٩٧
instagram.com/mahmood_sarmadi
@mahmood_sarmadi