مثنوی آدم‌ها/افلاطون‌شناسی/دکتر هادی جعفری


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


مثنوی آدم‌ها: فلسفه و حکمت و انسان و جامعه، در آیینه‌ی شعر / افلاطون شناسی/
کانال دکتر هادی جعفری
@hadi_jafarii

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


سلام دوستان و سروران عزیز و گرامی؛

اگر دوستان رخصت بدهند، بنده،‌ به علتِ این‌که در هیچ جایی تدریس نمی‌کنم (نه رسمی و نه غیر رسمی)، قصد دارم بابتِ هر جلسه‌ی درس‌گفتارِ «افلاطون چه می‌گوید؟» مبلغی ناچیز از عزیزان دریافت کنم. و البته،‌ دوستان، در این زمینه، آزاد و مختارند: هم در اصلِ پرداختِ مبلغ، و هم در مقدارش.

شماره‌ی کارتِ بنده: 6037997178525490

این نکته نیز بگویم که درس‌گفتارِ «متن‌خوانی سمپوزیوم»، به علتِ تخصصی‌بودن‌ش و استقبالِ کمِ دوستان از آن به احتمال فراوان ادامه پیدا نخواهد کرد.
در ضمن، در ذهنم است که اگر شوق و انگیزه پیدا کنم، درس‌گفتارهای دیگری را در کانال بیاورم. اگر دوستان، پیش‌نهادی درباره درس‌گفتارِ خاصِ دیگری دارند، بفرمایند.

ارادت: جعفری


🔊 فایل صوتی، جلسه اول
📂 درس‌گفتارِ #افلاطون‌چه‌می‌گوید
(۱۳۹۷/۶/۱۵)
🎙توسط دکتر هادی جعفری (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)
@masnavi_Adamha


صبر نکوهیده:

در مثنوی آدم‌ها دفتر دوم سروده‌ام که:

«صبر»، اگر با «ذهنِ پُرگو» همره است
اول‌ش آه است و فرجام‌ش چَه است

کسانی که صبوری می‌کنند و به زبان،‌ چیزی نمی‌گویند اما در ذهن‌شان مدام خودخوری می‌کنند و پُرگو هستند و از این و آن گله دارند، این‌چنین صبری، صبر نکوهیده است. صبر،‌ وقتی صبر است که ذهن و زبان، هر دو، خاموش باشند. به سخن دیگر، یا باید نقد و انتقاد و گله را به زبان، مطرح کرد (البته به موقع و به شیوه‌ی مناسب)، یا اگر به هر علتی، نباید به زبان و با صدای بلند مطرح کرد، باید در ذهن نیز خاموش بود. و البته این‌که چگونه باید ذهن را نیز (علاوه بر زبان،) خاموش‌ کرد، بحثی دیگر است و باید جداگانه به آن پرداخت.
هادی جعفری امان آبادی (۱۳۹۷/۶/۱۱)


حسین پناهی، یک جانورِ خمارِ هشیارِ عاقلِ دیوانه‌ی فیلسوفِ عارفِ حیران بود. او حرفِ حسابِ هستی بود؛ و چشمان‌ش حلقه‌یی از زنجیرِ عموزنجیرباف!... عموزنجیرباف،... زنجیرتو بنازم ... ):
@masnavi_Adamha


مرزِ پذیرشِ «روز غدیر به عنوان انتصابِ جانشینیِ پیامبر» و نپذیرفتنِ «آن»، در بُن و بنیاد، مرزی‌ست غیر تاریخی و غیر عقلی (و البته نه ضد تاریخی و ضد عقلی). بررسی‌های تاریخی و عقلی و اسنادی،‌ اگرچه در جا و جایگاهِ خود، به‌جاست،‌ اما قصه‌ی گرایشاتِ دینی و مذهبی، قصه‌ی دیگری‌ست. حتا از این بالاتر، قصه‌ی گرایشاتِ علمی و فلسفی نیز قصه‌ی دیگری‌ست. گرایشاتِ آدم‌ها، به ویژه گرایشاتِ دینی و مذهبی، بیش از هر چیز، و در نهان‌خانه‌ی درون، برخاسته از امواجِ بس سهمگین و بسی استوارِِ غیر معرفتی‌ست. همه‌ی تئوری و سخنِ (از یک نظر تازه‌ی) بنده، در دفتر پنجم مثنوی آدم‌ها (که با عرض معذرت، بسیار از آن گفته‌ام و انشاء‌ا‌لله انتشارش نزدیک است) همین است. اگرچه عقل و استدلال و تاریخ و سند و قرینه، هم «به کارآمدنی‌ست» هم «به کار آمده است» و هم «به کار خواهد آمد»، اما اگر در چارچوبِ تنگِ خود بمانند، قامت‌شان به سقفِ بلندِ گرایشاتِ آدم‌ها (حتا گرایشات فلسفی و علمی) نمی‌رسد. تشیع یا تسنن یا مسیحیت یا یهودیت یا فلان فلسفه و فلان تئوری علمی، وقتی و بیش از همه،‌ وقتی بر می‌افتند یا بر افراشته‌تر می‌‌شوند که با امواجی بس بزرگ مواجه شوند؛ موج‌هایی مانند «تبلیغاتِ بسیار بسیار گسترده‌ و مؤثر و جذاب»، «تغییر حکومت‌ها و رشدِ جذابیت‌های تازه»، «جابه‌جاییِ پارادایمیکِ دوره‌های تاریخی»، «بحران‌های بسیار عمیق و جدی»، و ... و البته، بررسی‌های عقلی و تاریخی نیز در این میان،‌ مفید و مؤثرند؛ به شرطی که این بررسی‌ها،‌ از دایره‌ی تنگِ عقل و اثبات و سند و قرینه خارج شوند و تبدیل به یک مؤلفه‌ی پارادایمیک گردند. به سخن دیگر، بنده در صدد نفی عقل و تاریخ و اسنادهای تاریخی و اثبات و استدلال نیستم. بحث من درباره شرایطِ کاراییِ این‌هاست.
انشاء‌الله دفتر پنجم مثنوی آدم‌ها زیر چاپ است. پس از انتشار، مفصل‌ به این نکته خواهم پرداخت.
هادی جعفری امان آبادی (۱۳۹۷/۶/۸)


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
برخی از آدم‌ها (بخشنده باشند یا نابخشنده)، خودِ خودشان‌ هستند و در حالتِ اگزیستانسیال‌شان غرق‌ند. از این‌رو، نابخشنده‌ی اصیل و بی‌ریا، ترجیح دارد بر بخشنده‌ی نااصیل و ریاکار.
@masnavi_Adamha




نیمْ‌بیتی از هادی جعفری امان آبادی:

گِل نباشد، گُل کجا زایش کند؟!

مثنوی آدم‌ها،‌ دفتر دوم، چاپ ۱۳۹۲


نیم‌بیتی از هادی جعفری امان آبادی، از کتاب مثنوی آدم‌ها،‌ دفتر دوم، چاپ ۱۳۹۲:

«نیک‌بختی»، چون گُلان،‌ «گِل‌خورده» است


توضیحی کوتاه:
گُل = نمادِ نیک‌بختی و خوش‌بختی، که همراه با خاک و گِل است؛ و نیز برآمده از آن.
خاک و گِل = نمادِ سختی‌های زندگی


کمی هم در مدحِ ناامیدی

امید، همواره امید به «چیزی»‌ست که می‌توان با تلاش و کوشش،‌ دیر یا زود، به آن رسید. اما نباید امید را طوری معنا کرد که بوی استمرار وضع موجود و اتکا به «دیگری» بدهد، به طوری که گویی بسیاری از آدم‌ها باید همواره امیدوار به آن «چیز» باشند؛ و برخی از آدم‌ها باید همواره صاحب آن «چیز»!!...
و یادمان باشد که صاحبان «چیز»، همواره مایل‌ند که به بی‌«چیزها»، وعده به آینده دهند و دعوت به امید کنند!! از این روست که هرگاه کسی، همواره و در هر شرایطِ ممکنی، به شما امید می‌دهد و وعده به آینده‌ی نیامده می‌دهد، بدانید که این کارِ او، آگاهانه یا ناآگاهانه، فریب‌کاری‌ست. و نیز از این‌روست که «ناامیدی» (اگر در ساحتِ عمیق و ژرف‌ش نگریسته شود)، می‌تواند در مواردی (و نه البته در همه‌ی موارد)، نوعی شجاعت باشد،‌ نه ترس و افسردگی. شما در زندگی‌تان، تا جایی و حدی، امیدوار به «الف» هستید؛ اما ممکن است از جایی و حدی به بعد، این امیدواری، نوعی حماقت به شمار برود. لذا ممکن و مطلوب است که از الف، ناامید شوید و سراغِ «ب» بروید.
نتیجه این‌که نباید فقط و همواره بر طبلِ «امید» کوبید و هیچ و هرگز بر شیپورِ «ناامیدی» ندمید. «ناامیدی»،‌ وقتی و فقط وقتی نامطلوب است که فقط و فقط جنبه‌ی روانی و واکنشی داشته باشد. و وقتی می‌تواند مطلوب باشد که کنشی و فعالانه باشد. و البته، این کنش و فعالیت، می‌تواند در مراحلی و مقاطعی، فقط «تماشاگری»؛ تماشاگریِ فعال و زنده و کنش‌گرانه، نه بزدلانه و منفعلانه و واکنشی.
هادی جعفری


🔊 فایل صوتی، جلسه ۱۴
📂 درس‌گفتارِ #متن‌خوانی‌متن‌یونانی‌سمپوزیوم_‌افلاطون (۱۳۹۷/۵/۲۵)
🔹با ترجمه و توضیح
🎙توسط دکتر هادی جعفری (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)


🔹افلاطون‌شناسی
🔹فلسفه و حکمت و انسان و جامعه، در آیینه‌ی شعر (مثنوی آدم‌ها)

🔻در کانال دکتر هادی جعفری👇🏼
https://goo.gl/LsJRGj


شادیِ نا آمده!
@masnavi_Adamha


به نظر می‌رسد که دین، با کم‌رنگ‌شدنِ «اثبات و برهان و منطق»، نه نیاز به «روشنفکر دینی» دارد، و نه نیاز به «خشونت‌طلبانی مانند داعش و طالبان و ...».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بنده، به زودی، و پس از انتشار دفتر پنجم مثنوی‌ آدم‌ها، نکاتی را مطرح خواهم کرد که این موضوع را نیز در بر خواهد گرفت. و البته بحث من، خودِ دین، و این‌که حق است یا نا حق، نیست. بحث، چیز دیگری‌ست، که مختصری درباره‌اش در زیر گفته‌ام. پیش از آن، بگویم که دفتر پنجم مثنوی آدم‌های بنده، پس از سال‌ها انتظار، سرانجام با یک انتشارات پیوند برقرار کرد. تا ببینم کی به بازار می‌آید.

دفترهای پیشینِ من (دفترهای اول تا چهارم)، سروده‌های تقریبن پراکنده‌ی بنده درباره لایه‌های پیدا و پنهانِ انسان بود؛ اما این دفتر، یک تئوری مشخص و کم یا بیش تازه دارد؛ و آن این است: دریافت‌های بشر، در پرتوِ پارادایم‌های درونی و روانی و پنهان و نیمه‌پنهان‌ رخ می‌دهد.
به سخن دیگر، در این دفتر، من به نفی یا نقدِ سیطره‌ی منطق و استدلال بر ذهن و اندیشه‌ی بشر پرداخته‌ام. و البته و صد البته، نه نفیِ خودِ منطق و استدلال.

نام فرعیِ این دفتر:
تئوری فرایندِ دریافت‌های بشری در پرتو پارادایم‌های روانی
@masnavi_Adamha


ویتگنشتاین، مرگ، و یک تفسیر
@masnavi_Adamha


اکنون
@masnavi_Adamha


🔊 فایل صوتی، جلسه ۱۳
📂 درس‌گفتارِ #متن‌خوانی‌متن‌یونانی‌سمپوزیوم_‌افلاطون (۱۳۹۷/۵/۱۳)
🔹با ترجمه و توضیح
🎙توسط دکتر هادی جعفری (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)
@masnavi_Adamha




غم یا غصه؟!
@masnavi_Adamha


🔊 فایل صوتی، جلسه ۱۲
📂 درس‌گفتارِ #متن‌خوانی‌متن‌یونانی‌سمپوزیوم‌افلاطون (۱۳۹۷/۵/۸)
🔹با ترجمه و توضیح
🎙توسط دکتر هادی جعفری (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)

Показано 20 последних публикаций.

565

подписчиков
Статистика канала