#پارت_۴۲
#وارون
سید : تو اماده ای؟؟؟
وارون : اره خوبم
سید : نیروها اطراف رستوران قرار دارن ، نگران نباشم
وارون : نگران هیچی نیستم خیالت راحت
الیا : وارون
سید : اوو ، فکرکنم باید برم به سری به سیستم بزنم
سید از اتاق خارج شد و الیا اروم اومدم سمتم و بهم نزدیک شد و دوتا دست هاش رو گذاشت روی سینه های سفت و خوش فرمم
الیا : واقعا توی این کت شلوار جذاب شدی
وارون : من جذاب بودم تو نمیدی
الیا : ( اروم خنده کوتاهی کرد)
وارون : تو خوبی؟؟
الیا : نمیدونم چه حسی دارم نه نارحتم ، نه خوشحال از اینی که دوست پسرم داره میره با کت شلوار از یکی دیگه خاستگاری کنه
وارون. : خب شاید این بخاطر اینه که رابطه ما هنوز جدی. نشده
الیا : درسته جدی نشده اما من واقعا از این میترسم که بلایی سرت بیاد
وارون : اتفاقی برای من نمیوفته بهت قول میدم
الیا : نمیزارم که برات اتفاقی بیفته خودم نجاتت میدم
وارون : 😂تو نجاتم میدی😂بپا خودت گیر نیفتی که مجبور به نجات من بشی
الیا : اگه من نجاتت برم چی ؟؟؟ اون وقت باید. بری نشان پلیسیت ماشین بشوری
وارون : مبشه دیگه بجای این حرفا منو ببوسی
الیا اروم لب هاش و نزدیک من کرد و. منم دستم رو دور گردنش حلقه کردم و بوسیدمش
بعد از یه بوسه طولانی ازهم جداشدیم
من سوار ماشین شدم و به سمت رستوران حرکت کردم
بچه ها هم پشت من میومدن
رستوران بطور کامل رزرو شده بود تا کار به خوبی پیش بره
#وارون
سید : تو اماده ای؟؟؟
وارون : اره خوبم
سید : نیروها اطراف رستوران قرار دارن ، نگران نباشم
وارون : نگران هیچی نیستم خیالت راحت
الیا : وارون
سید : اوو ، فکرکنم باید برم به سری به سیستم بزنم
سید از اتاق خارج شد و الیا اروم اومدم سمتم و بهم نزدیک شد و دوتا دست هاش رو گذاشت روی سینه های سفت و خوش فرمم
الیا : واقعا توی این کت شلوار جذاب شدی
وارون : من جذاب بودم تو نمیدی
الیا : ( اروم خنده کوتاهی کرد)
وارون : تو خوبی؟؟
الیا : نمیدونم چه حسی دارم نه نارحتم ، نه خوشحال از اینی که دوست پسرم داره میره با کت شلوار از یکی دیگه خاستگاری کنه
وارون. : خب شاید این بخاطر اینه که رابطه ما هنوز جدی. نشده
الیا : درسته جدی نشده اما من واقعا از این میترسم که بلایی سرت بیاد
وارون : اتفاقی برای من نمیوفته بهت قول میدم
الیا : نمیزارم که برات اتفاقی بیفته خودم نجاتت میدم
وارون : 😂تو نجاتم میدی😂بپا خودت گیر نیفتی که مجبور به نجات من بشی
الیا : اگه من نجاتت برم چی ؟؟؟ اون وقت باید. بری نشان پلیسیت ماشین بشوری
وارون : مبشه دیگه بجای این حرفا منو ببوسی
الیا اروم لب هاش و نزدیک من کرد و. منم دستم رو دور گردنش حلقه کردم و بوسیدمش
بعد از یه بوسه طولانی ازهم جداشدیم
من سوار ماشین شدم و به سمت رستوران حرکت کردم
بچه ها هم پشت من میومدن
رستوران بطور کامل رزرو شده بود تا کار به خوبی پیش بره