روحِ درد کشیده من :)


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


غمی که در سینه به جای قلب می‌تپد...
http://t.me/HidenChat_Bot?start=810310866

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


اسپری تنفسی رو نگاییدم!


Репост из: . Ethereal .
ادمینای سینگل فور کنن.


Репост из: - 𝙀𝘱𝘩𝘪𝘢𝘭𝘵𝘦𝘴 🎻
✧ࣶᭂ🏹⋆。 𝐂𝗁𝖺𝗅𝗅𝖺𝗇𝗀𝖾
" این پی‌امو تو دیلیـــــتون فور کنید تا 'باهم‌شیپتون‌کنم'و بگم اگه عضو مافیا
بودید 'پستتون‌چی‌می‌بود' "


زیبا بود :))))


Репост из:
@mydaylisad : (اقیانوس،آبی،کتاب)

برای تو؛ انعکاس‌آسمان
میخواستم داستانِ تو را کتاب کنم، و آن را جایی شاید دورتر از اقیانوس هند، عاشقانه تر از شهرعشاق و بالاتر از کهکشان دفن کنم.
نه اینکه از تکه‌ی آبی‌ وجودم، تو، احساس شرم کنم. نه!
من کمی بیش‌از اینها برای تو حسودم.
از منِ دلداده برای تکه ای از روحم، آبی.


ببین من مسخره تو نیستم که هرطور دلت خواست با من رفتار کنی و من همش سکوت کنم.
اینو بفهم که منم قلب دارم.
منم یه آدمم
منم احساس دارم
منم خسته میشم...
خسته میشم و یهو قید تو و هرچی که بینمون بود رو میزنم‌...
پس لطفا حواست به رفتارت باشه و انقد نزن تو سر من وقتی حتی یه سر سوزنشم مقصرش من نیستم و میخواستم حالتو خوب کنم :)


خیلی دلم میخواد به کسایی که دوستشون دارم بگم:
من انقدی دوستتون دارم که خودمم نمی دونم چقد دوستتون دارم.
‏مثلا با خودم فکر می کنم دریا چجوری حساب موج هاشو داره؟
‏پاییز از کجا می خواد بدونه هربار چنتا برگ‌از دست می ده؟
‏بارون از کجا می خواد بفهمه چن قطره باریده؟
‏و من باید چجوری بگم چقدر دوستتون دارم؟

ولی متاسفانه هیچ کدوم رو نمیتونم بگم :)

دلیل؟:
1:نمیپرسن
2:گزینه اول


کاور آهنگ :))))
خود آهنگ »»»»»»




اگه میتونستم یه پاک کن بردارم و یه چیزو پاک کنم تو رو پاک میکردم تا قلب یکی دیگه رو نشکونی :)


بیا یه چیزی بهت بگم...
برای کفشی که همیشه پاهات رو میزنه، فرقی نمی‌کنه تو راهت رو درست رفته باشی یا اشتباه...
هر مسیری رو باهاش همقدم بشی باز هم دست آخر به تاول‌های پاهات میرسی.
آدما هم شبیه کفشن، کفشی که همیشه پات رو میزنه و آدمی که همیشه آزارت میده، هیچ وقت نمیفهمه تو چه درد و رنجی رو تحمل کردی، تا باهاش همقدم باشی.


-هی تو عجیب غریب!
+منو میگی؟
-مگه اینجا جز تو کس دیگه ایم عجیب غریبه؟!
+...خب؟
-تعریفت از کسی که همیشه مراقبته چیه؟
+میگم مراقب باشه
-هوی این جواب سوالم نبود
+ ...قلب رو خودت در نظر بگیر و قفسه سینه رو اون شخص ...
اون شخص همیشه مراقبته
نمیذاره آسیبی بهت برسه
اما وقتی بشکنه...
کافیه یه تیکه از شکستگیش واردت بشه تا بفهمی چه آسیبی هایی برات محافظت ازت کشیده...
اون موقست که میفهمی کی و چی رو از دست دادی و از الان قراره با چیا رو به رو بشی و با خودت میگی کاش اون موقع قدرشو میدونستی ...
-واقعا که عجیبی!


بدترین حالتی که ممکنه برای یه آدم پیش بیاد میدونید چیه؟
اینه که همزمان هم احساسی باشه و هم منطقی، یعنی قلبش داره مچاله می‌شه ها
ولی مجبوره منطقی تصمیم بگیره
بعدش باید روزها و ماه‌ها و حتی سال‌ها بشینه به قلبش توضیح بده که اقا اگه اون کارو نمی‌کردم بیشتر مچاله می‌شدی.
اما مگه قلب حالیشه؟ وقتی دیگه صلحی نباشه بین عقل و قلبت
انگار لای منگنه گیرکردی و دو طرفه بهت فشار میاد
چون نه مغزت قلب داره، و نه قلبت مغز...


یه بار یکی از دوستام که روانشناسی میخونه بهم گفت "تو از اینکه افسردگیت برطرف شه می‌ترسی ، نمی‌خوای درمانش کنی، چون یه مدت خیلی طولانی افسرده بودی و احساس می‌کنی الان این افسرده بودن بخشی از شخصیتته و اگه درمان شه دیگه خودت نیستی."
و واقعا درست ترین و ترسناک ترین حرفی بود که شنیدم :)


وقتی یکی ازم میپرسه چند سالته دلم میخواد بهش بگم اون شبایی که برام قد صد سال گذشت هم حسابه؟!
ساعتایی که برام هفت،هشت سال گذشت چی اونا هم حسابه؟!
روزا و غمایی که برام قرن ها گذشتم حسابه؟!
اگه اینا حسابه من خیلی وقته پیر شدم
خیلی وقته مُردم و زیر خروارها خاک دفن شدم...


‹ولی من فکر میکنم خیلی از مشکلاتم بخاطر اینه که نمیتونم توضیح بدم چرا. مثلا نمیتونم توضیح بدم که چرا از یه چیزی خیلی ناراحتم یا نمیتونم توضیح بدم از یه رفتاری چرا اونقدر بدم میاد یا نمیتونم توضیح بدم که چی باعث شده که خیلی ساکت بشم. شایدم بتونم جمله هارو کنار هم بزارم و سعی کنم که بگم ولی مطمئنم که اونا نمیفهمن و همون که فک کنن دیوونه ای چیزی هستم خیلی بهتره :)


شبو خیلی دوست دارم اما...
اما شب شروع اورثیک کردنای منه:)


و باید اعتراف کنم اصلا خوب نیست ...
آدم دیگه هیچی رو جز پوچی حس نمیکنه

انگار وسط سینت یه شکاف بزرگه و تو نمیدونی چجوری باید پرش کنی ...


امشب داشتم با مامانم از گرفتاری های رفیقم میگفتم
و برگشت گفت ببین چقدر خوبه که تو دیگه همچین تنش هایی رو نداری
در صورتی که من واسه رسیدن به این مرحله از سنگ شدن بارها و بارها این لحظات رو برای خودم تکرار کردم تا تو واقعیت بتونم از پسش بر بیام ...
و نتیجش؟
خودمو از درون کشتم تا دیگه درد نکشم :)


بقیه :
فیلم ترسناک میبینن میگرخن
من :
عر زدن واسه پایان غم انگیز فیلم :)

Показано 20 последних публикаций.

18

подписчиков
Статистика канала