📚 #گفتگوهای_دانشجویی
دانشجو : چهره شما به عنوان یک روشنفکر مذهبی در ذهنها تصویر شده است، خودتان از چنین تصویری راضیاید ؟
شریعتی : اگر با دو کلمه مجهول بتوان کسی را تعریف کرد، آیا شما از چنین تعریفی راضی هستید ؟
دانشجو : برای ما معنی این دو خیلی ساده و روشن است. روشنفکر کسی که کاری فکری میکند و آگاه است و مذهبی کسی که به ماوراءالطبیعه مثلا خدا معتقد است.
شریعتی : اگر کسی کار فکری کرد ( حسابدار مثلا ) اما آگاه نبود، روشنفکر است ؟ اگر آگاه بود اما کارش کار فکری نبود، روشنفکر نیست ؟ اگر کسی به ماوراءالطبیعه معتقد نبود اما خداپرست بود، مذهبی نیست ؟ اگر کسی خداپرست نبود اما به ماوراءالطبیعه معتقد بود ( مثل بودا، مثل هگل ) مذهبی است ؟
دانشجو : مشکل صدتا شد !
شریعتی : میبینید که ساده نیست. بسیاری از بدفهمیها از اینجا سر میزند که ما از کنار مسائل رد میشویم، بر روی حقایق میلغزیم و انگار در مسیر منطقی حرکت فکر، از مقدمات به نتایج، سرسره بازی میکنیم و بقول فرنگیها بر روی مفاهیم شلنگ تخته میاندازیم.
دانشجو : به هر حال این دو کلمهی روشنفکر و مذهبی برای شما چه معنایی دارد ؟
شریعتی : مذهب را من در یک کلمه " خودآگاهی" میدانم ( conscience ) در برابر فلسفه و علوم و صنعت که
" آگاهی" اند ( science ) و روشنفکر را کسی که نسبت به زمان، جامعه، تقدیر تاریخی، روابط، جبههگیریها، جهتها و سرنوشت گروهی خویش آگاهی دارد و در یک کلمه " وضع " یا " حیثیت " جمعی خویش ( situation social ) را وجدان میکند و آن همان است که اسلام
" فطرت " مینامد و این همان که افلاطون در تعریف انسان او را " حیوان سیاسی " میخواند.
@newshariatism