پارسی‌بان


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


پیوند درگاه :
https://t.me/joinchat/_M_sdTarifczNTk0
پیوند درگاه دوم ما:
@golvajeArt

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


🔻واژه‌گزینی

🔻عربی‌گرایی

🔻پسوند جمع ات

#پارسی‌بان


🧚‍♂#پالایش_زبان_پارسی

۱- واژہ پارسی«ڪمیاب»
بجاے واژہ تازے «نادر»

۲- واژہ پارسی«پایگاه»
بجاے واژہ بیگانہ انگلیسے «سایت»

۳- واژہ پارسی«پشیمان»
بجاے واژہ تازے «نادم»

۴- واژہ پارسی«سخنران»
بجاے واژہ تازے «ناطق»

۵- واژہ پارسی«پیشے گرفتن»
بجاے واژہ تازے «سبقت»

۶- واژگان پارسی«رهیدن، رستن، رهایی»
بجاے واژہ تازے «نجات»

۷- واژگان پارسی«آب‌بند، بستن، بند»
بجاے واژہ تازے «سَد»

۸- واژہ پارسے «راز»
بجاے واژہ تازے «سِرّ»

۹- واژگان پارسی«ربودن، دزدی»
بجاے واژہ تازے «سرقت»

۱۰- واژگان پارسی«پیاپے، پی‌درپی»
بجاے واژہ بیگانہ فرانسہ «سریال»

۱۱- واژگان پارسی«تُند، چالاڪ»
بجاے واژہ تازے «سریع»

۱۲- واژہ پارسی«تُندرو»
بجاے واژہ تازے «سریع السیر»

۱۳- واژگان پارسی«پند، پندآمووزی، اندرز»
بجاے واژہ تازے «عبرت»

۱۴- واژہ پارسی«گزاره»
بجاے واژہ تازے «عبارت»

۱۵- واژگان پارسی«بیهوودہ، گزاف»
بجاے واژہ تازے «عبث»

۱۶- واژہ پارسے «آمد و شد» 
بجاے واژہ تازے «عبور و مرور»

۱۷- واژہ پارسی«گذر»
بجاے واژہ تازے «عبور»

۱۸- واژہ پارسی«تُرش‌روو»
بجاے واژہ تازے «عبوس»

۱۹- واژہ پارسی«باستان»
بجاے واژہ تازے «عتیق»

۲۰- واژہ پارسی«شگفت‌انگیز»
بجاے واژہ تازے «عجیب.»

🖍ب‌ہ ✍:
     #سیــاه_منـصـور.
#فارسی_را_درست_بنویسیم_درست_بخوانیم


💎جايگاہ زبان پارسے در ازبكستان

زبان پارسے در ميان بسيارے از مردم ازبكستان بويژہ در شهرهای(ایرانے) مانند سمرقند، بخارا و استانهاے سرخان دريا و قشقہ دريا از جايگاہ تاريخے، فرهنگے و دانشیڪ ويژه‌اے برخوردار است.
اين جايگاہ بہ گوونه‌اے است كہ بہ گفتہ پروفسور"نورباے جباراف" سرپرست دانشكدہ زبان و ادبسار ازبكے دانشگاہ ڪشور ازبكستان،
بے فراگيرے زبان پارسے نمی‌توان تاريخ و ادبسار ازبكے را پژوهش و یادگیرے كرد.
براے پشتیبانے از پارسے گویے پیام‌هاے ما را بہ دووستان‌تان بفرستید و همرسانے ڪنید.
پارسی‌گوویے جایگزین‌شدن واژگان پارسی،
بجاے واژگان تازے و بیگانہ است.

#پارسی‌بان


آیا می‌دانید «دادگاه، آمار، بهداشت، گردش خون» از ساخته‌های فرهنگستان نخست است؟

#فرهنگستان_ایران، که به فرهنگستان نخست نامدار است، در سال ۱۳۱۴ خورشیدی و با آماج ساخت همسنگ در برابر وام‌واژه‌های بیگانه برپا شد. شماری از بزرگان زبان و ادبسار، همچون ملک‌الشعراء بهار، عبدالعظیم قریب و علی‌اکبر دهخدا هموَند این فرهنگستان بودند. بیشتر کنش‌های واژه‌گزینی این فرهنگستان تا سال ۱۳۲۰ و آفند متفقین به ایران انجام شد. فرهنگستان ایران برای نزدیک به ۲۰۰۰ واژه همسنگ ساخت، ولی در زمان کار خود با خرده‌گیری‌های بسیاری از سوی مردم و دانش‌آموختگان روبه‌رو بود؛ چراکه باور داشتند واژه‌های ساخته‌شده هرگز در زبان فارسی رواگمند نخواهد شد.

#واژه‌شناسی


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
#ایران خاستگاه شهرگرایی جهان

به روشنگری‌های این بانوی خردمند ایرانی‌تبار [و انگلیسی زبان] گوش فرا دهید تا بدانید هستی و چبود یک ایرانی در کجای جهان نهاده شده است.

#پاینده_ایران
#نیروی_زبان_پارسی


#مولانا:
چو من تازے همی‌گویم بہ گوشم پارسے گوید
مگر بدخدمتے ڪردم ڪہ رو این سو نمی‌آری؟

#زبان_پارسی


دوگانه‌ها

در سفری به تاجیکستان از زبان خانمی شنیدم که گفتند: «من با فلانی دوگانه‌ام». فردیدشان را درنیافتم.
بازگو کردند که یعنی با او دوستی دارم.
گویا این زبانزد در تاجیکستان ویژه‌ی بانوان است و مردان به کار نمی‌برند. در پاکستان، ما «دوگانه» را به چم دیگری به کار می‌بریم: «دوگانه خواندم» در پاکستان یعنی دو رکعت نماز خواندم.

✍دکتر #عارف_نوشاهی، پژوهشگر و نسخه‌شناس پاکستانی
#گستره_زبان_پارسی


🔻#پالایش_زبان_پارسی

۱- واژگان پارسی«چشمگیر، بی‌اندازه»
بجاے واژہ تازے «زائد، زایدالوصف»

۲- واژگان پارسی«رنج، سختی»
بجاے واژہ تازے «زحمت»

۳- واژگان پارسی«پیرووز، ڪامیاب»
بجاے واژہ تازے «موفقیت»

۴- واژہ پارسی«ڪوچ‌ڪردن»
بجاے واژہ «مهاجرت»

۵- واژگان پارسی«هنگام، وخت»
بجاے واژہ تازے «موقع»

۶- واژہ پارسی«نرینه»
بجاے واژہ تازے «مذڪر»

۷- واژہ پارسی«مادینه»
بجاے واژہ تازے «مونث»

۸- واژہ پارسی«باورمند»
بجاے واژہ تازے «مومن»

۹- واژگان پارسی«بسیار، بی‌شمار، فراوان»
بجاے واژہ تازے «زیاد»

۱۰- واژگان پارسی«گذرا، زودگذر»
بجاے واژہ تازے «موقت»

۱۱- واژہ پارسی«نویسنده»
بجاے واژه‌ تازے «مولف»

۱۲- واژہ پارسی«ڪالابرگ»
بجاے واژگان بیگانہ فرانسہ «ژتون، ڪوپن»

🖍ب‌ہ ✍:
     #سیــاه_منـصـور
#فارسی_را_درست_بنویسیم_درست_بخوانیم


چیرگی بی‌چون‌وچرای فرهنگ و زبان های آریایی_اروپایی بر جهان

کشورهای آبی پر رنگ: "زبان های ایر و اروپایی" زبان نخستِ آیین‌مند(رسمی) و زبان و فرهنگ و تبار(نژاد) بیشتر مردمانشان هم آریایی_اروپایی است.
کشورهای آبی کم رنگ: "زبان های ایر و اروپایی" به‌فرنام زبان دوم آیین‌مند

بازگفت: زبان های شاخه ایر و اروپایی(هندو اروپایی): فارسی، انگلیسی، آلمانی، روسی، اردو، فرانسوی و... هستند.

#پارسی_بان


🗝 فنّاوری

🕯 واژۀ «فنّاوری» از سه بخش ساخته شده‌است:
فن (= تکنیک)  + ـ‌اور (پسوندِ اشتقاقی) + -‌ی (پسوندِ اشتقاقی)

🔬 پسوندِ «ـ‌اور» بر دارندگی فرنودی می‌کند و ریختِ دیگری از پسوندِ «ـ‌ور» است: جانور (= جان‌ور)، سخن‌ور، شناور.
این پسوند به هیچ رو به بنِ مضارعِ «آوردن»، یعنی «آور»، پیوند ندارد. به همین شوند، «فنّاوری» درست است و نباید آن را جدا به‌ریختِ «فن‌آوری*»، نوشت.

🔍 فنّاوری، از دیدگاه ساختِ دستوری، همان «فن‌وری» است، اگرچه کاربرد ندارد. پس، فنّّاوری به چم دارای فن و تکنیک بودن، نه آوردنِ فن.
و نیز، بهتر است آن را با سخت‌گویی/تشدید (/fannāvarī/) واگویه کنیم و بنویسیم.

🔭 پسوندِ «ـ‌اوری» را در واژه‌های تناور و جنگاور و دلاور و ناماور (نه نام‌آور*) هم داریم.

#پارسی_بان


.
🏝 واژگان پارسی در زبان عربی

بغداد = از پارسی بَغ داد، خداداد، باغِ داد (باغ انوشیروان دادگر)
بغشه ← بنگرید به بَشغ
بَغل طاق = از پارسی پیراهن روی سینه و بی‌جیب، پیراهنی که خد کمانی آن تا روی سینه آزاد باشد
بَغوان = از پارسی باغبان
بُغجه، بقچه = از پارسی بقچه
بَقسَمات، بقسمات = از پارسی یونانی بَکسَمات، نان رومی نان خشک کوچک، کاک در عراق
بَقلاوه = از پارسی باقلاوا
بَقَم = از پارسی بَکَم، درخت بزرگ بکم که چوب سرخ آن در رنگرزی به کار می‌رود
بک، بکا = از پارسی بَک، گیاهی است مانند تره تیزک، خیار بیابانی
بک، بیگ = از پارسی بغ، بزرگ، فرمانروا که به ترکی و عربی رفته است
بکَراًت و مَراَت (کَرت‌ها و مَرت‌ها) = از پارسی پیاپی

دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- المنجد فی‌الغه و الاعلام، بیروت ۱۹۸۷
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژه‌نامه‌ی دهخدا

✍ #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی


#پالایش_زبان_پارسی

۱- واژہ پارسی«نیاسودگی، ناآرامی»
بجاے واژہ درهم‌آمیختہ تازے پارسے «فقدان آسایش»

۲- واژگان پارسی«جداگانہ، ناپیوستگی»
بجاے واژہ تازے «عدم اتصال»

۳- واژہ پارسی«بی‌ارجی»
بجاے واژہ تازے «فقدان احترام»

۴- واژگان پارسی«نایابندگے، ندانستن»
بجاے واژہ تازے «عدم ادراڪ»

۵- واژگان پارسی«بی‌خِرَدے، ناتوانی»
بجاے واژہ «فقدان استعداد»

۶- واژہ پارسی«ناآگاهی»
بجاے واژہ تازے «عدم اطلاع»

۷- واژگان پارسی«بدگمانے، ناباوری»
بجاے واژہ تازے «فقدان اعتماد»

۸- واژہ پارسی«ناباوری»
بجاے واژہ تازے «عدم اعتقاد»

#فارسی_را_درست_بنویسیم_درست_بخوانیم


از آنجا ڪہ در زبان تازی، واژه‌سازے تنها بر پایه‌ے هم‌آمیزی(ترڪیب) واژگان است، و پسوند و پیشوند ندارد، براے نایی‌سازی (منفی‌سازی) از واژه‌ے «عدم یا فقدان» بهرہ می‌برند.
💥مانند:
صلاحیت(شایستگی) و عدم صلاحیت (ناشایستگی.)
یا حقیقت(راستینگی) و فقدان حقیقت= (ناراستی)

در زبان پارسے براے این‌گوونہ هم‌آمیزی‌ها می‌توان پیشوند«نا» و «بی» را به‌ڪار برد.
شووربختانہ این ساختار تازے سربار زبان پارسے شدہ است و گذشتہ از هم‌آمیزی‌هاے تازی، واژه‌های«عدم و فقدان» بر سر واژه‌ها و هم‌آمیزی‌هاے پارسے نیز آوردہ می‌شود.«عدم و فقدان» تازی هستند ڪہ به‌جاے آن می‌توان گفت:
نابودن، نابودے، نبود، نیستے، نیست‌شدن

در بسیارے از هم‌آمیزی‌ها(ترڪیب‌ها) به‌جای«عدم یا فقدان» می‌توان از«نا» و«بی» بهرہ برد.
💥مانند:
عدم توانایی= ناتوانے.

#پارسی_بان


Репост из: حماسه‌ی ملی ایرانیان
تاثیر زبان فارسی بر زبان عربی

هیچ زبانی در دنیا نیست که از دیگر زبانها واژگان وام نگرفته باشد ، همه زبانها از همدیگر تاثیر پذیرفته‌اند.
یک نویسنده‌ی عرب (جهود العلامة محمد ابن تاویت التطوانی/ المراکشی)  ۳ هزار واژه عربی که ریشه‌ی فارسی دارند را بدست آورده است. سه هزار واژه از فارسی یعنی هر واژه می‌تواند در زبان عربی به ۷۰ صیغه ، وزن  و یا قالب دیگر در آید. این خصلت زبان عربی است. شاید بندرت فردی باور کند. کلماتی مانند : جناه ، جنایی و جنحه ، جناح ، جنائیی ، جنحه ، مجنی ، جنایت ، جان ، یجان از واژه گناه ساخته شده. دستکم ۱۵ نویسنده  بزرگ ایرانی در شکل‌دهی ادبیات عرب نقش داشته‌اند که سیبویه یکی آنها است‌.  این دانشمندان بودند که از مصدرهای فارسی با استفاده از ابواب و قالب‌های گرامر عربی صدها واژه نوین ابداع و به غنای ادبیات عربی افزودند.
به عنوان مثال نظر عربی شده ” نگر” است  انظر، نظر، ینظر، منظر و …. از آن ساخته شده است

خیمه از واژه پهلوی گومه و کیمه ( به معنی کلبه) گرفته شده و خیام مخیم خیم یخیم صرف شده است. بندرت  کسی  در عربی بودن واژه کم (چن چند؟) ، جص(گچ) ، رباط ، بیان ، نور ، دار‌الاخره ، تکدی ، رجس ، نجس  و یا باکره (پاکیزه) تردید کرده است. اما در حقیقت  همه اینگونه واژگان یا بطور کامل فارسی هستند و یا معرب شده هستند.
برای نمونه برای این واژگان در زبان عربی ریشه و مصدر حقیقی وجود ندارد و وزن بعضی از آنها نیز عربی نیست. واژه نور بر وزن کور و دور و خور است. که نور معرب شده خور ( به معنی خورشید و روشنایی) است.

زبانشناس جفری آرتور عقیده داره بیست و هفت واژه قرآن ریشه فارسی دارد به عنوان مثال :
سجیل : معرب سنگ وگل ، اباریق : جمع ابریق ، معرب آبریز ، مِسک : معرب مِشک ، کورت : کور شدن ، تاریک شدن ، بیع : خرید و فروش ، بیعانه (بیانه) قسمتی از پیش پرداخت ، زنجبیل : معرب زنجفیل ، قرطاس : کرباس و ...

زبان عربی اشتقاقی‏ و قالبی است ،‏ عرب‏‌زبانان از قالب‌های افعال ، تفعیل ، مفاعله ، استفعال و …. بهره می‌برند و با ریختن ریشه واژه در این قالب‌ها که «باب» یا قالب نامیده می‌شوند ، واژه می‌سازند. در عربی همین روش را برای ریشه‌های واژه‌های پارسی هم به کار می‌برند.

برقع : پرده ، خندق از کندک ، الأسوار ، معرب سوار ، البارجاه ، معرب از بارگاه ، مهرجان (برگرفته از مهرگان که برای هرگونه جشن بکار می‌رود).

"الکلمات الفارسیه فی المعاجم العربیه" نام یک کتاب فرهنگ لغات عربی است که سه هزار واژه عربی از ریشه فارسی را توضیح داده‌است. نویسنده این کتاب "دکتر جهینه نصر علی" سوریه‌ای است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد.

این کتاب در واقع تکمیل کننده کتاب "معجم المعربات الفارسیه منذ بواکیر العصر الحاضر" نوشته "دکتر محمد التونجی" است. نویسنده با مراجعه به فرهنگ لغات عربی واژگان معرب از فارسی را بر اساس توضیحات فرهنگ لغات عربی استخراج و در این کتاب منتشر نموده‌است.

♦️السید ادی شیر عراقی
♦️دکتر جهینه نصر علی سوریه‌ای
♦️دکتر محمد التونجی سوریه‌ای
♦️جهود العلامة محمد ابن تاویت التطوانی مراکشی.
چهار ادیب عرب هستند که به درستی واژگان پارسی در زبان عربی را بدست آورده‌اند.

همچنین دکتر آذرتاش در کتاب "راه‌های نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان تازی"  و دکتر دکتر محمد عجم در کتاب "۵۰۰۰ واژگان فارسی معرب شده" دو نویسنده ایرانی هستند که از وجود واژگان پارسی در زبان عربی پرده برداشته‌اند.


به پا خاستن (درست)
❌ به پا خواستن (نادرست)

🟢 خاستن:👇

✅ بلند شدن
✅ خیزیدن
✅ برخاستن
✅ بالا رفتن
✅ بالا آمدن
❗️به پا خاستن

➖فردوسی بزرگ:
همان آرزوی پدر خیزدم
چو ایمن شوم دل برانگیزدم

ز هر سو فراوان خریدار خاست

چو با شیرِ زورآورَش خاست جنگ

ز مردی چه خیزد گه ِ کارزار
که پرورده مرغش بُوَد خواستار

یکی شیر شرزه به چنگال تیز
ز جنگش کجا خاستی رستخیز


🟢 خواستن:👇

✅ آرزو کردن
✅ آرزومند بودن
✅ خواهش کردن
✅ درخواست کردن
✅ فراخواندن
✅ خواستار بودن
✅ جویا شدن
✅ بر آن بودن

➖فردوسی بزرگ:
یکی خانه او را بیاراستند
به دیبا و خوالیگران خواستند

چو از خوانِ نخجیر برخاستند
سبُک باره‌ی مهتران خواستند

گهر خواست از گنج و دینار خواست
گرانمایه یاقوت بسیار خواست

چو خوان و می آراستی مِیْ گسار
فرستاده را خواستی شهریار

➖رودکی‌:
مِهر جویی ز من و بی‌مهری
هُده خواهی ز من و بی‌هُده‌ای

فرستاده شده از همراه گرامی؛ سرور پارسا

#پارسی_بان


Репост из: یادداشت‌های سید احمدرضا قائم‌مقامی
Varia

این چند یادداشت حاوی چند مطلب جدا از هم است که بعضی را در داخل جلد مجموعهٔ مقالات استاد هنینگ یادداشت کرده بوده‌ام و بعضی را در جایی دیگر. این جا تکرار می‌شود که فراموش نشود (آنچه این جا می‌آید همه از استاد هنینگ نیست و قدری تفصیل پیدا کرده).

۱. غزنه. می‌دانیم که غزنه صورتی دیگر از نام گنجه یا گنزه است و لابد یکی از چندین شهری بوده که گنج شاه، یعنی خزانهٔ شاه، در آن بوده. با آنکه غزن به معنای گنج در سغدی هم هست، زبانی که باید منشأ نام شهر غزنه را در آن جست احتمالاً زبان بلخی است که در آن هم گنج را غزن می‌گفته‌اند.

۲. برخی به معنای قربان را ممکن است بتوان احتمال داد که صورت پرخی نیز می‌داشته. این را به اتکای پرخیِ سغدی می‌توان حدس زد. اما اصل کلمه ظاهراً apa-xraya است (نه apa-xrī، چون برخی به هر دو معنی ظاهراً به یاء مجهول تلفظ می‌شده؛ برخی به معنای جزئی از چیزی یعنی یک برخ) و چون در بلخی صورت اَبَخریگ نیز دارد، اگر کلمه را دخیل از سغدی در فارسی ندانیم، همان تلفظ برخی (به b) بایست درستتر باشد.

۳. زده. زده به معنای مسکوک در مورد زر و سیم مشهور است. بیت مشهور رودکی را هنوز گروهی چنین می‌خوانند: سپید سیم رده بود و درّ و مرجان بود. زر زده در بلخی نیز به چند صورت کاربرد دارد، از جمله به صورت
zarozidago.

۴. کید. از کید هندو، یعنی جادوگر هندو یا ملایان هندیِ توانا بر پیشگویی و جادوی، ظاهراً مقصود ملایان پرستندهٔ خدای ژون در زابلستان است. زابلستان در جزء هند یا ثغر آن بوده. در اسناد بلخی نیز این کید کاربرد دارد.

۵. پساوند. پساوند، که در دورهٔ معاصر پسوند و به قیاس پیشوند و میانوند را از آن ساخته‌اند و سپس کلمهٔ وند را از آن انتزاع کرده‌اند، ظاهراً ساخته شده است از پس و اوند که گونهٔ دیگر پسوندِ وند است، یا ساخته شده است از پسا (مثلاً در پساگریو، به معنای ولی عهد و جانشین، یا پسادر به معنای بعدتر در ایرانیِ میانه) و پسوند وند. در واقع وند در آخر این کلمه کلمه‌ای مستقل نیست. پس وند به معنای affix ساختی درست ندارد. نمونه‌ای دیگر از لغات تازه‌ساز، که گرچه کاملاً بر مبنای اصول درست ساخته نشده‌اند، خوش‌ساختند و رایج شده‌اند.


Репост из: نجیب بارور
ننویسیم: پائیز بنویسیم: پاییز
ننویسیم: آئین بنویسیم آیین
ننویسیم: می‌گوئیم بنویسیم: می‌گوییم
ننویسیم: بیائیم بنویسیم بیاییم


‌.
🏝 واژگان پارسی در زبان عربی

بشکست = از پارسی بشکست، نام سُراینده‌ی اموی
بشکیر = از پارسی پیشگیر، پیش‌بند
بَشَم = خوراکی چرب و سنگین، در پارسی به مانک اندوهناک
بشماریّه = از پارسی بشماریه، دنُگی پول دادن
بشماط = از پارسی بسکُماج، نان دوآتشه
بشِشنک = از پارسی پیشاهنگ
بَصرَه = از پارسی بَس.رَه، بَس‌راه، از شهرهای بزرگ عراق ، سنگ سپید
بَطریق = از پارسی پتیاره، بد سرشت، گزند رسان
بُصطار = بنگرید به بسطار
بطاقِه = از پارسی پَتِه، بته(بلیت)
بَط، بَطًه = از پارسی بَت، پَت، مرغابی، اُردَک

دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- المنجد فی‌الغه و الاعلام، بیروت ۱۹۸۷
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژه‌نامه‌ی دهخدا

✍ #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی


Репост из: ایران همراه روایتی از تاریخ
🔻بیایید از هم‌اینک برای شناخت روز ایرانی #سپندارمذگان به دوستان و آشنایان بکوشیم.

بیایید در تاربرگ‌ها و تارنماهایمان در باره‌اش بازگفت کنیم، امسال «سپندارمذگان» یا «اسفندارمذگان» را جشن بگیریم، شاد باشیم و به تاریخ و فرهنگ کشورمان ببالیم.

هیچگاه دیر نشده که روز مهرورزی و دلدادگی و اِشغ(عشق) را از ۲۵ بهمن (Valentine) در ۲۹ بهمن[روز سپندارمذ در گاهشمار خورشیدی] یا در ۵ اسفند [روز سپندارمذ در گاهشمار زرتشتی] نامگذاری و برگزار کنیم.

سپاس که پاسدار و نگهدار فرهنگ و تاریخ ایران گرامی‌مان می باشید.

#پاینده_ایران
#سپندارمذگان💖
@IWanoH


🏕#پالایش_زبان_پارسی

۱- واژگان پارسی«سنجیدن، سنجش‌ڪردن»
بجاے واژہ تازے «موازنه»

۲- واژگان پارسی«همراہ، همداستان»
بجاے واژہ تازے «موافق»

۳- واژگان پارسی«جاها، وخت، هنگام»
بجاے واژہ تازے «مواقع»

۴- واژہ پارسی«ڪارساز»
بجاے واژہ تازے «موثر»

۵- واژگان پارسی«گرایش، گراییدن»
بجاے واژہ تازے «رغبت»

۶- واژہ پارسی«انگیزه»
بجاے واژہ تازے «موجب»

۷- واژہ پارسی«همہ پرسی»
بجاے واژہ بیگانہ فرانسہ «رفراندوم»

۸- واژہ پارسی«بازتاب»
بجاے واژہ بیگانہ فرانسه«رفلڪس»

۹- واژگان پارسی«بلندپایہ، بلند»
بجاے واژہ تازے «رفیع»

۱۰- واژہ پارسی«دلخواه»
بجاے واژہ تازے «مورد نظر»

۱۱- واژگان پارسی«پذیرفتنے، پذیرفته»
بجاے واژہ تازے «مُوَجه»

۱۲- واژہ پارسی«برترے جویی»
بجاے واژہ تازے «رقابت»

۱۳- واژگان پارسی«روانہ، رهسپار»
بجاے واژہ تازے «عازم»

۱۴- واژگان پارسی«دلباختہ، دل‌دادہ، شیفته»
بجاے واژہ تازے «عاشق»

۱۵- واژگان پارسی«دل‌سپارانہ، مهرآمیز»
بجاے واژہ درهم‌آمیختہ تازے، پارسے «عاشقانه»*

۱۶- واژگان پارسی«پیامد سرانجام فرجام»
بجاے واژہ تازے «عاقبت»

۱۷- واژہ پارسی«نیڪ‌فرجام»
بجاے واژه‌ «عاقبت بخیر»

۱۸- واژگان پارسی«خردمند، زیرڪ»
بجاے واژہ تازے «عاقل»

#فارسی_را_درست_بنویسیم_درست_بخوانیم

Показано 20 последних публикаций.

111

подписчиков
Статистика канала