Product Draft

اگر دنبال این هستین که تو تعطیلات نوروز چه کتاب هایی بخونید، لیست زیر پیشنهادهای من از بین ۶۰ کتابی هست که توی سال ۱۴۰۱ خوندم:

مزیت
ساختن یه سازمان سالم و سلامت کار خیلی سختیه و کمتر کسی میتونه انجامش بده، کتاب مزیت پاتریک لنچونی به خوبی مولفه های یه سازمان سالم رو میگه و هینت های فوق‌العاده خوبی برا ساختنش میده، این کتاب، هم به درد کسایی میخوره که میخوان یه سازمان سالم رو بسازن هم به درد کسایی میخوره که میخوان تو یه سازمان سالم کار کنن.

بدون فیلتر
کتابهای سرنوشت کسب و کارها برای من یه جذابیت متفاوتی داره، اگر دستی در توسعه و طراحی محصول دارین، این کتاب به زیبایی نشون میده که اینستاگرام چطوری ساخته شد و چه فکری، اینستاگرام رو تبدیل کرد به این اینستاگرامی که می‌شناسیم.

آسوده گرایی
اگر کتاب اصل گرایی رو خونده باشین، این کتاب که از همون نویسنده براتون جذاب خواهد بود، مفهوم اصلی کتاب روی این موضوعه که ما بیش از حد خودمون رو اذیت می‌کنیم و میشه با روش درست و اذیت کمتر موفق شد.
جذابیت کتاب برای خودم این بود که خیلی کمک میکنه بتونم نقطه نظر متفاوتی به مسائل پیدا کنم و نتیجه‌ای که از شون میخوام و انرژی که براشون میذارم یه جوری دیگه نگاه کنم.

مدل‌های ذهنی برتر
سیم‌کشی مغز هر کسی یه شکله و این باعث میشه هر کسی یه جوری فکر کنه، شین پریش اومده و مختصات چند تا از این مدل های ذهنی رو توصیف کرده.
به نظرم این فهم که هر کسی یه مدل ذهنی داره کمک میکنه تفکر و اعمال بقیه رو بهتر درک کنیم و با تمرین یه سری از مدل‌های فکری بتونیم بهتر فکر کنیم.

مدیر عالی و مربی گری برای عملکرد بهتر
اگر مدیری هستین که با آدم‌های زیادی در تعامل هستین، این دو تا کتاب بهتون کمک میکنه به ورژن بهتری از مدیریت خودتون برسین.
مدیر عالی الگوهایی هستن که موسسه گالوپ از بین مدیران برتری که باهاشون کار میکرده در آورده و مربی گری برای عملکرد هم به روشی بسیار کاربردی کمک می‌کنه بتونیم برای تیم تون تبدیل به یه مربی خوب بشین.

تاپیک: #کتاب

پل گراهام یه اصلاحی داره که منم خیلی سخت می‌تونم تلفظ‌ش کنم
Be Relentlessly Resourceful

میگه فاندر خوب فاندری که چیزی مانعش نشه و اگر می‌خواد کاری رو انجام بده، بدون توجه به اینکه مانعی سر راهش هست یا منابع شو نداره، میره و انجام میده
و معتقده که این بی وقته تلاشگر بودن و جنگجو بودن یه مایندسته که برای به دست آوردنش تلاش و کوشش زیادی می‌خواد.

خوشبختانه منم با آقای گراهام خیلی موافقم
و فکر می‌کنم نه تنها یه فاندر خوب نیاز به مایندست Relentlessly Resourceful داره بلکه هر کسی نیاز به این مایندست داره
به خصوص یه پروداکت منیجر

مدیریت محصول شامل وظایف سخت و دشواریه که بعضا در مسیر اجرا بهش ابهام یا پیچیدگی اضافه میشه.
اگر با هر سختی که پیش میاد مدیر محصول عقب بشینه یا متوقف بشه چیزی جلو نمیره و کاری پیش نمیره.

و برای خود من آدم‌هایی که این مایند رو دارن مورد احترام‌ترن و تمایل بیشتری برای همکاری دارم باهاشون چون میدونم که برای نتیجه می‌جنگن.

البته یه مساله هم داره این مایندست ک بعضیا جنگجویی‌شون رو برای جنگیدن برای آدم‌ها می‌ذارن
و جای اینکه نشدنی ها رو شدنی کنن، شدنی ها رو هم نشدنی می‌کنن.

سایمون سینک و مدل Infinite game ش میگه جنگیدن با آدم ها باخت بازی بینهایت رو داره و چه آدم‌های قوی که نشد باهاشون ادامه همکاری بدیم.
به نظرم جای جنگیدن با آدم ها میشه باهاشون متحد شد تا نشدنی های بیشتری رو شدنی کنیم.

شخصا برای آدم های بی وقفه تلاشگر و Relentlessly Resourceful دور و برم احترام قائلم

تاپیک‌ها #طرزفکر #پختگی

تاثیر پذیری

یه سوالی که تا کسی میفهمه زیاد کتاب میخونم ازم میپرسه
«چیزی هم از این کتاب‌ها یادت میمونه؟»

هفته پیش، این توییت رو دیدم، ژانر معروف «داری پیر میشی»
در حالت عادی، ازش رد می‌شدم.
اما وقتی این توییت رو میدم توی جاده بودم و چی توی جاده میچسبه؟ فکر بینهایت!
دو تا کارتون پایین یعنی Archibald the Koala یا همون کارگاه کوالا و Blake and Mortimer رو من خیلی دوس داشتم و واقعا از دیدنشون کیف می‌کردم.
پر از ماجرا و هیجان بودن برام!

از اونجایی که این روزا مدل فکری یا mental models مورد توجه مه
دیدم تو مدل فکری خودم رگه‌هایی از تاثیر این دو تا کارتون توش هست
و البته از بقیه کارتون هایی که در بچگی دیدم.

واقعیت اینکه ذهن ما بسیار تاثیرپذیره
و چیزی که الان هستیم
نتیجه دوست‌هایی که داشتم، فیلم‌هایی که دیدم، سفرهایی که رفتیم
و البته کتاب‌هاییه که خوندیم

پس در جواب این سوال که میپرسن «کتاب میخونی چیزی هم یاد میگیری ازش؟»
میتونم بگم کتاب خوندن برای من مثل ریاضی و فیزیکه نه درس عمومی، ریاضی و فیزیک رو نمیخوندیم که حفظ کنیم، میخوندیم که یادش بگیریم و بعدا ازش استفاده کنیم
اما دروس رو عمومی رو برای حفظ کردن میخوندم و احتمالا نه واقعا یادش گرفتیم و نه الان چیزی ازشون یادمون نیست
احتمالا از این همه کتابی که خوندم نتونم جایی چیزی نقل قول کنم اما تاثیرش رو، روی خودم می‌بینم

تاپیکها: #کتاب #مدل_ذهنی

تجربه از نظر نتفیلیکس

نتفیلیکس واقعا فوق العاده ست
میتونه متفاوت فکر کنه و مرز نشناسه برا خودش، مثل انتشار یکباره کل فصل و کلی کار دیگه، تو صنعت خودش تو یه زمین دیگه بازی کنه

چیزی که از نتفیلیکس دوس دارم درباره‌ش بیشتر یاد بگیرم، طرز تفکری هست که از Black Mirror:Bandersnatch شروع شد و الان با Kaleidoscope به اوج خودش میرسه
طرز تفکری که اجازه میده کاربر تجربه منحصر به فرد خودش رو داشته باشه

یه توضیح کوتاه بدم. توی Bandersnatch که یه فیلم سینمایی بود، تماشگر می‌تونست تصمیم بگیره که کاراکترهای فیلم چه تصمیمی بگیرن. با هر تصمیم مسیر فیلم رو تغییر پیدا میکنه که در نتیجه تجربه هر تماشگر از فیلم با تصمیم‌هایی که گرفته متفاوت از بقیه میشه‌.

سریال Kaleidoscope شاهکار جدیده نتفیلیکسه که ۸ قسمت داره و به جز قسمت آخر بقیه قسمت ها رو میشه با هر ترکیبی دید که با هر ترکیب کامل داستان عوض میشه
در واقع با بیش از ۵ هزار حالت میشه این سریال رو دید.

این حرکت‌های نتفیلیکس رو که میبینم به این فکر می‌کنم که به عنوان مدیر محصول چقدر میتونم اجازه بدم تجربه هر کاربر از یه کاربر دیگه متفاوت باشه، هر کاربر تجربه خودش رو بسازه و محصول رو اونجور که میخواد تجربه کنه.
تو ادبیات کلاسیک محصول هست که یوزر جرنی و یوزر استوری مپینگ داشته باشیم و بهترین تجربه رو برا کاربر خلق کنیم، اما در واقع ما داریم تجربه کاربر رو شکل می‌دیم نه اینکه کاربر بتونه خودش تجربه شو بسازه، این کار نیاز به تغییر مایندست سنگین داره


اگر بنا دارین سریال رو ببینید، ترکیب قسمت هاتون رو کامنت بذارین

تاپیک‌ها: #محصول #طرزفکر

پشم های گاومیش رو نزن

موقعیتی رو در نظر بگیرین که
میخواین ماشین تون رو بشورین
اما شلنگ خرابه
میخواین شلنگ بخرین اما فروشگاه بیرون شهره و عوارضی میخواد
همسایه تون کارت عوارضی داره
میرین کارت رو بگیرین میگه چون قبلاً یه بالشت بهتون قرض داده تا اون بالشت رو نیارین کارت رو نمیده
میرین بالشت رو بیارین میبینین یه خرده خالی شده و لازمه یه خورده پشم و اینا جور کنین که درست بشه
و در نهایت میبینین روزی رو که برای ماشین شستن شروع کردین تموم شده و شما دارین پشم گاومیش رو میزنین
در حالی که سطل برا شستن ماشین داشتین

این اصطلاح مربوط به چیزهایی میشه که ما برای انجام دادن شروع شون می‌کنیم اما میبینیم یه ناقصی داره و هعی یه مرحله میریم عقب که ناقصی رو درست کنیم

جای اینکه یه گام مشکل رو جلو ببریم و حلش کنیم
یه گام مشکل ما رو عقب میبره و ما رو از حل کردنش وا می‌داره

مسأله اینجاست که خیلی در توسعه محصول رایجه
میری یه مساله کاربر رو حل کنی میبینی که اااا فلان بخش مرتبط با دیتا، دیتا خوب جمع نمیکنه، میری دیتا رو درست کنی میبینی مشکل معماری و کد داری، میری معماری رو درست کنی میبینی سخت افزار کم داری

استهلاک قدرت کنترل

تو یکی از پادکست‌های متمم، به یه عبارت اشاره کرد که خیلی برام جالب بود

تعریفش به نقل خود پادکستر
«شما یه همکار دارین که بسیار منظم، همه کاراش از روی برنامه ست، حتی بی مورد دستش رو تکون نمیده
یه روز بعد از ساعت کاری تو خیابون و حین رانندگی توی ماشین کناری میبینینش
بد رانندگی میکنه، پرخاشجو هست و انگار نه انگار که همون همکار هست که می‌شناختیم
چه بلایی سر همکار اومده؟؟
دچار استهلاک قدرت کنترل شده»

اینکه انرژی زیادی برای هر کاری و پیش از حد بذاریم باعث استهلاک میشه

من خودم خیلی تجربه ش میکردم
تمام انرژی مو میذاشتم که اون کار تموم بشه اما نتیجه ش استهلاک
آخرش حتی کمتر از قبلش انرژی داشتم

ربطش میدم به عادت‌های اتمی
شروع هر کاری انرژی منطقی میخواد
ذره ذره میخواد که وانگهی دریا شود

خیلی دیدم کسایی رو که یهویی تصمیم میگیرن مثلا کتاب بخونن یا هر شب پیاده روی برن
انرژی زیاد میذارن و بعد مستهلک میشن

این هم تو زندگی شخصی و هم تو توسعه محصول مصداق داره
چن بار شده یهویی یه بعد توسعه برامون پر رنگ بشه بعد بقیه شو ول کنیم
کل انرژی مون رو برا اون بذاریم و بعد یه مدت مستهلک بشیم و ولش کنیم

امروز داشتم یه نوشته از جان کاتلر درباره رودمپ و هدف‌گذاری میخوندم

اینکه چهار سطح هدف گذاری داریم
- دور
- آینده
- بعدی
- همین الان

بخش جالبش برای خودم دو تای آخره
همین الان و بعدی
به نظرم همین دوتا
برا هر چیزی و هر کاری و هر نوع برنامه‌ای لازمن

اینکه بدونی الان داری چیکار میکنی و بعدش میخوای چیکار کنی
باعث میشه تکرارش تبدیل به یه هدف‌گذاری بلند مدت بشه
و به شدت سردرگمی رو کم می‌کنه

حتی برا کتاب خوندن همیشه میگن کتابی که میخوای بعد این کتاب بخونی رو آماده کن

نقش «گزینه بعدی» خیلی جدیه


تاپیک: #هدف_گذاری