یکی از فانتزیام اینه که نصفه شب وقتی اتوبان خلوته، پامو بذارم رو گاز با ۱۲۰ تا برم و این آهنگو بذارم، بعد با تمامِ توانِ حنجرهم داد بزنم باهاش: تو هیچوقت نرفتیی لب جااده تا انتظارووو بفهمییی/ پریشوون نبودییی که نگذشتن لحظهها رووو بفهمییی🥲
البته اگه بعدِ این دیوانگی به لقاءالله نپیوندم.
پ.ن: رانندگی بلد نیستم هنوز.
البته اگه بعدِ این دیوانگی به لقاءالله نپیوندم.
پ.ن: رانندگی بلد نیستم هنوز.