سَر صُبی زنگ زد که بریم دانشگاه ،
درس و تَحصیل و پیشرَفت و اینا ..
هَرچی گفتم قربون چشمات ،
سرده ، منم که سرمایی ،
این سرماخوردگی کوفتی هَم که
سرِ نبودنِ دیروزت اُفتاده به جونم ،
بیا و دِلبری کن ، امروز رو بی خیال شو ..
بِذار از پَنجره کِیف کنیم با بَرف ..
گُفت: "نه ، برف فقط
وقتی که رو لباست میشینه قَشنگه"
دلبره دیگه ،
نفس که میکشه
دلبری کردنِش هَم مَشهود میشه ..
سَرد بود ، قبلِ رفتن
"کنار راننده تاکسیا یه تَنی به آتیش زدیم ،
ولی بازم هیچی دَستاش نِمیشد"
#چهرازی
@saazdahanii
درس و تَحصیل و پیشرَفت و اینا ..
هَرچی گفتم قربون چشمات ،
سرده ، منم که سرمایی ،
این سرماخوردگی کوفتی هَم که
سرِ نبودنِ دیروزت اُفتاده به جونم ،
بیا و دِلبری کن ، امروز رو بی خیال شو ..
بِذار از پَنجره کِیف کنیم با بَرف ..
گُفت: "نه ، برف فقط
وقتی که رو لباست میشینه قَشنگه"
دلبره دیگه ،
نفس که میکشه
دلبری کردنِش هَم مَشهود میشه ..
سَرد بود ، قبلِ رفتن
"کنار راننده تاکسیا یه تَنی به آتیش زدیم ،
ولی بازم هیچی دَستاش نِمیشد"
#چهرازی
@saazdahanii