شخصیتت برام پیچیده دیده میشه نمیتونم فقط با یه نگاه به دیلیت شخصیتت رو تاحدودی توصیف کنم با یه پیامت میگم اها پس اینطور شخصیه با پیام دیگت چیز های قبلی رو میبری زیر سوال اونایی که بخوان بشناسنت به نظرم باید تلاش زیادی کنن.
و این بهم وایب ویلیام ترنر(مردی که تا ابد روش کراش دارم بعد از جک اسپارو )رو میده.
وقتی بهت نگاه میکنم حس میکنم تو دنیای خودت سردرگم قدم میزنی کنجکاوم بدونم واقعا هم اینطوره یا فقط نظر منه؟
میدونی نتونستم با چنلت کمی هم بشناسمت همونطور که حتی بعد از ۴ تا فیلم دزدان دریایی کارائیب نتونستم به طور کامل ویل رو بشناسم.
یه چیزی هست که باعث میشه حس کنم بهمدیگه شباهت های زیادی دارین.
دوتاتون رو هم نمیتونم کامل بشناسم دوتاتون هم سردرگمین.
ویل تو فیلم اول داره کاری انجام میده که دوسش نداره تو موقعیتیه که بهش علاقه نداره ولی به نظر میرسه خودش این رو زیاد نمیدونه و دلیلش؟زیاد مطمئن نیستم دلیلش اون موقع چی بود گفتم که نتونستم بشناسمش.
از نظر خود ویل زندگیش بد پیش نمیره و حتی شاید خوب باشه با اینکه ته دلش باهاش موافق نیست.
وقتی تو زندگیش تغییر بزرگی رخ میده،این تغییر باعث میشه مسیر زندگیش عوض بشه حتی نوع افکاراتش هم تغییر کنن زندگی اون رو به یه سفر طولانی میبره اولش مقاومت میکنه در مقابل حقیقت،در مقابل شخصیت واقعیش ولی همین حقیقت چیزیه که اون رو خودش میکنه.
باعث میشه جایگاهش رو تو این دنیای بزرگ پیدا کنه دیدگاهش به خیلی چیز ها عوض بشه و حتی شاید اون شادی واقعی رو پیدا کنه.
الان که اینطوری خلاصه وار میگم همه چیز خیلی راحت و ساده دیده میشه ولی اتفاقا براش خیلی هم سخت بود.
تمام چیز هایی که تو ویل دیدم و درک کردم رو درون تو هم دیدم.
پ.ن:تو جایگاهی نیستم که اینو به کسی بگم بخصوص وقتی چیزی ازش نمیدونم ولی شاید وقتشه یه تغییر تو روتینت ایجاد کنی؟شاید هم نه من که نمیشناسمت.
@midorisroom
و این بهم وایب ویلیام ترنر(مردی که تا ابد روش کراش دارم بعد از جک اسپارو )رو میده.
وقتی بهت نگاه میکنم حس میکنم تو دنیای خودت سردرگم قدم میزنی کنجکاوم بدونم واقعا هم اینطوره یا فقط نظر منه؟
میدونی نتونستم با چنلت کمی هم بشناسمت همونطور که حتی بعد از ۴ تا فیلم دزدان دریایی کارائیب نتونستم به طور کامل ویل رو بشناسم.
یه چیزی هست که باعث میشه حس کنم بهمدیگه شباهت های زیادی دارین.
دوتاتون رو هم نمیتونم کامل بشناسم دوتاتون هم سردرگمین.
ویل تو فیلم اول داره کاری انجام میده که دوسش نداره تو موقعیتیه که بهش علاقه نداره ولی به نظر میرسه خودش این رو زیاد نمیدونه و دلیلش؟زیاد مطمئن نیستم دلیلش اون موقع چی بود گفتم که نتونستم بشناسمش.
از نظر خود ویل زندگیش بد پیش نمیره و حتی شاید خوب باشه با اینکه ته دلش باهاش موافق نیست.
وقتی تو زندگیش تغییر بزرگی رخ میده،این تغییر باعث میشه مسیر زندگیش عوض بشه حتی نوع افکاراتش هم تغییر کنن زندگی اون رو به یه سفر طولانی میبره اولش مقاومت میکنه در مقابل حقیقت،در مقابل شخصیت واقعیش ولی همین حقیقت چیزیه که اون رو خودش میکنه.
باعث میشه جایگاهش رو تو این دنیای بزرگ پیدا کنه دیدگاهش به خیلی چیز ها عوض بشه و حتی شاید اون شادی واقعی رو پیدا کنه.
الان که اینطوری خلاصه وار میگم همه چیز خیلی راحت و ساده دیده میشه ولی اتفاقا براش خیلی هم سخت بود.
تمام چیز هایی که تو ویل دیدم و درک کردم رو درون تو هم دیدم.
پ.ن:تو جایگاهی نیستم که اینو به کسی بگم بخصوص وقتی چیزی ازش نمیدونم ولی شاید وقتشه یه تغییر تو روتینت ایجاد کنی؟شاید هم نه من که نمیشناسمت.
@midorisroom