گفتمان «دولت مقتدر»
روحانی راست می گوید. شرایط ما جنگی است. شیخ حقوقدان آمد تا سرهنگ ها نیایند و سایۀ جنگ دور شود اما اکنون خود آژیر قرمز را کشیده است. در جنگ، ملت ها نیاز به قدرت دارند و نه قانون، نیاز به ژنرال دارند و نه وکیل. با اعتراف خود شیخ، دیگر نباید سخت باشد ایجاد وحدتی ملی بر سر اینکه امروز گفتمان سیاسی ما نیاز به حماسه (=اقتدار) دارد، و نه عدالت(=بهار!)، و نه صبر (=پایداری/مقاومت)، و نه آزادی (=اصلاحات/توسعۀ سیاسی)، و نه عمران (=کارگزاران/توسعۀ اقتصادی). ممکن است یک روز بعضی از این گفتمان ها لازم باشد پررنگ شود یا همچون «اعتدال» نه اصلا گفتمان باشد و نه هیچ وقت لازم! ؛ اما امروز روز این صحبت ها نیست.
سرداران امنیتی هم بهتر است جایشان را به سرداران جهادی بدهند تا به جای صحبت از بالابردن صبر مردم از بالابردن ریسک حریف حرف بزنند. اگر لباسسبزها امروز از سرمایه هایشان خرج نکنند معلوم است هلدینگ هایشان از باب «و الذین یکنزون ...» بوده است نه از باب «و اعدوا لهم...». سردارها باید مستقل از سرنوشت صندوقها اول تکلیف خود را مشخص کنند. اگر مصمم بودن سردارها برای جانفشانی مسجل شد، صندوقها هم احتمالا همراه خواهند شد. اگر نظام مبارزۀ منفی و محافظه کارانه را رها کرده و خود مسیر تغییر را ترسیم کند، برای طبقۀ فرودست و متوسط که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند انتخاب مسیر تغییر بر تحمیل آن ترجیح خواهند یافت.
دولت سرداران باید بر اساس یک تعهد شدنی و برای یک ماموریت زمانمند بر سر کار بیاید. جمهوری موقت سرداران باید بتواند صادرات را تا 1 میلیون بشکه بازگرداند. آن هم نه فقط باواسطه های عراقی. باید 300 تای دیگر را هم هدفمند در منطقه خیرات کند. باید بتواند دول جنوبی را شده کشان کشان بر سر میز پیمان امنیتی بکشاند. باید بتواند جنگ فرسایندۀ سوریه را با یک سری کشیدۀ آبدار به تلاویو و نوازش گرم از آنکارا نهایی کند. باید با ایجاد بهشتی برای آفشورها از FATF غنیمت و انتقام بگیرد. باید برجام را برای همیشه بایگانی کرده و بازرسان را بیرون کند. باید برنامۀ هستهای را با چاشنی TNWها از سر بگیرد.
همۀ اینها باید تهدیدات بالقوه ای گردند که تا پیش از انتخابات امریکا فضای رسانه ای جهان را اشباع نماید. در صورت انتخاب مجدد ترامپ، بالفعل شدن آنها نتیجه ای جز عقبنشینی دولت دوم ترامپ نمی تواند به دنبال داشته باشد. اگر یک چیز در مورد پالئوکانیزم ترامپ قطعی باشد آن است که به دنبال یک جنگ گسترده در خاورمیانه نیست. نه ترامپ ریگان است و نه بنسلمان صدام. هیچ کس بیش از ما آمادگی ورود در یک جنگ تمام عیار را ندارد و این ماهیت منازعه را به جنگ اراده ها مبدل می کند.
روحانی راست می گوید. شرایط ما جنگی است. شیخ حقوقدان آمد تا سرهنگ ها نیایند و سایۀ جنگ دور شود اما اکنون خود آژیر قرمز را کشیده است. در جنگ، ملت ها نیاز به قدرت دارند و نه قانون، نیاز به ژنرال دارند و نه وکیل. با اعتراف خود شیخ، دیگر نباید سخت باشد ایجاد وحدتی ملی بر سر اینکه امروز گفتمان سیاسی ما نیاز به حماسه (=اقتدار) دارد، و نه عدالت(=بهار!)، و نه صبر (=پایداری/مقاومت)، و نه آزادی (=اصلاحات/توسعۀ سیاسی)، و نه عمران (=کارگزاران/توسعۀ اقتصادی). ممکن است یک روز بعضی از این گفتمان ها لازم باشد پررنگ شود یا همچون «اعتدال» نه اصلا گفتمان باشد و نه هیچ وقت لازم! ؛ اما امروز روز این صحبت ها نیست.
سرداران امنیتی هم بهتر است جایشان را به سرداران جهادی بدهند تا به جای صحبت از بالابردن صبر مردم از بالابردن ریسک حریف حرف بزنند. اگر لباسسبزها امروز از سرمایه هایشان خرج نکنند معلوم است هلدینگ هایشان از باب «و الذین یکنزون ...» بوده است نه از باب «و اعدوا لهم...». سردارها باید مستقل از سرنوشت صندوقها اول تکلیف خود را مشخص کنند. اگر مصمم بودن سردارها برای جانفشانی مسجل شد، صندوقها هم احتمالا همراه خواهند شد. اگر نظام مبارزۀ منفی و محافظه کارانه را رها کرده و خود مسیر تغییر را ترسیم کند، برای طبقۀ فرودست و متوسط که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند انتخاب مسیر تغییر بر تحمیل آن ترجیح خواهند یافت.
دولت سرداران باید بر اساس یک تعهد شدنی و برای یک ماموریت زمانمند بر سر کار بیاید. جمهوری موقت سرداران باید بتواند صادرات را تا 1 میلیون بشکه بازگرداند. آن هم نه فقط باواسطه های عراقی. باید 300 تای دیگر را هم هدفمند در منطقه خیرات کند. باید بتواند دول جنوبی را شده کشان کشان بر سر میز پیمان امنیتی بکشاند. باید بتواند جنگ فرسایندۀ سوریه را با یک سری کشیدۀ آبدار به تلاویو و نوازش گرم از آنکارا نهایی کند. باید با ایجاد بهشتی برای آفشورها از FATF غنیمت و انتقام بگیرد. باید برجام را برای همیشه بایگانی کرده و بازرسان را بیرون کند. باید برنامۀ هستهای را با چاشنی TNWها از سر بگیرد.
همۀ اینها باید تهدیدات بالقوه ای گردند که تا پیش از انتخابات امریکا فضای رسانه ای جهان را اشباع نماید. در صورت انتخاب مجدد ترامپ، بالفعل شدن آنها نتیجه ای جز عقبنشینی دولت دوم ترامپ نمی تواند به دنبال داشته باشد. اگر یک چیز در مورد پالئوکانیزم ترامپ قطعی باشد آن است که به دنبال یک جنگ گسترده در خاورمیانه نیست. نه ترامپ ریگان است و نه بنسلمان صدام. هیچ کس بیش از ما آمادگی ورود در یک جنگ تمام عیار را ندارد و این ماهیت منازعه را به جنگ اراده ها مبدل می کند.