آکادمی مدیریت استراتژیک


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


سیاستگذاران و سردبیران:
جمعی از دانشجویان رشته مدیریت استراتژیک دانشکده مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی تهران
https://www.aparat.com/StrategiaAcademy
https://www.linkedin.com/company/strategiaacademy

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


اقتصاد در انتظارِ سیاست

✍مسعود نیلی

پس از برگزاری مناظرات انتخاباتی و مشاهدۀ کیفیت مباحثی که در آن مطرح شد، این روزها نگرانی‌های زیادی به وجود آمده است. برخلاف مناظره‌های دوره‌های قبل که جذابیت‌های سیاسی مردم را پای تلویزیون میخ‌کوب می‌کرد، مناظره‌ها در این دوره به محکوم کردن دولت به‌خاطر وضعیت نامناسب اقتصاد از یک طرف و برگزاری مزایده‌های مالی و دادن وعده‌های مختلف پولی تنزل پیدا کرده است. وقتی شرایط مالی دولت به‌گونه‌ای است که حتی برای پرداخت حقوق ماهانۀ کارکنان مشکل هست، شنیدن وعده‌های مالی عجیب از طرف اکثر نامزدها، بیانگر این واقعیت تأسف‌بار است که یا سیاست‌مداران با شرایط اقتصادی کشور فاصله‌ای بزرگ دارند یا از میزان آگاهی مردم بی‌اطلاعند و یا روی فراموشی مردم پس از گذار بدون مسئولیت از مرحلۀ انتخابات حساب باز کرده‌اند. نتیجۀ عدم‌تعادل‌های مالی روزانه به حجم نقدینگی افزوده می‌شود معادل ارقام کل حجم نقدینگی در «هریک از سال‌های» پایانی دهۀ ۱۳۶۰ است. شرایط ذکرشده میدان بسیار محدودی را حتی با هدف حفظ وضع موجود بدون دادن هرگونه امتیاز از جنس آنچه در مناظره‌های انتخاباتی مطرح می‌شود برای دولت بعد باقی می‌گذارد. این تناقض بزرگ یا ناشی از آن است که نامزدهای محترم نسبت به انسداد مالی جدی که اقتصاد کشور با آن مواجه است تا این اندازه بی‌اطلاع هستند یا گشایش‌هایی را با خطای محاسباتی بزرگ در ذهن دارند که ابراز نمی‌کنند یا خود را برای انجام اصلاحات عمیق ساختاری و منابع حاصل از آن آماده کرده‌اند.
دولت بعد یا باید فروض سیاسی پیرامونی بودجۀ ۱۴۰۰ و سال‌های بعد از آن را تغییر دهد، یا فروض اقتصادی آن را دگرگون کند، یا به بودجۀ ریاضتی تن دهد و یا کشور را گرفتار تورم‌های بالا کند . گزینۀ پنجمی به ذهن نمی‌رسد.

تغییر فروض سیاسی بودجه، حداقل، به‌معنی حل مشکل تحریم و برقراری مجدد امکان صادرات نفت و اضافه‌شدن درآمدی در حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیارد دلار به منابع کشور است که نیازمند برخورداری دولت بعد از حمایت قوی نظام سیاسی در داخل است. این میزان منابع هرچند بسیار وسوسه‌برانگیز و بهره‌مندی از آن هرچند بسیار ضروری است اما از یک ‌طرف تأثیری بر رقم بزرگِ کسری تراز عملیاتی بودجه ندارد و از طرف دیگر، سرازیر کردن یک‌بارۀ آن به اقتصاد کشور تنها به‌قصد دلبری از مردم، شبیه همان شوکی را به اقتصاد نحیف ایران وارد می‌کند که شوک ناشی از اعلام خبر قطع این درآمدها در زمستان ۱۳۹۶ وارد آورد.

اصلاحات ساختاری اقتصاد دو پیش‌نیاز فنی و سیاسی دارد که اولی با کیفیت مناسب بوروکراسی و قدرت طراحی برنامه‌های اصلاحی قابل تأمین است و دومی با پشتیبانی کامل کل نظام سیاسی قابل تحقق خواهد بود. یک گروه از سیاسیون ما امکان تأمین اولی را دارند اما از دومی محروم هستند و گروه دیگر، دومی را دارند اما نمی‌توانند اولی را فراهم کنند.
نامزد برنده به‌خصوص چنانچه با تعداد آرای نه‌چندان زیاد به پیروزی برسد، و نخواهد هیچ‌یک از گزینه‌های اصلاحی را دنبال کند، کشور را گرفتار خطای راهبردی رویکردی به نام «هدایت نقدینگی» خواهد کرد که تصور شود، با سرازیر کردن سیل نقدینگی به‌سمت تولید، مشکل تأمین مالی آن‌ها برطرف شده و تولید راه می‌افتد. در حالی که نقدینگی زیاد وقتی به سمت مصرف می‌رود اول موجب افزایش قیمت در کالاهای مصرفی می‌شود و وقتی به سمت تولید رود، از سمت تولیدکننده قیمت کالاها و خدمات را افزایش خواهد داد. حکمرانی اقتصاد درکشور ما به‌گونه‌ای است که نه یک راننده، بلکه جمع بزرگی از رانندگان پشت فرمان آن نشسته‌اند و وجه اشتراک آن‌ها فشاردادن به گاز از طریق خلق نقدینگی برای خودرویی است که خود در سرازیری قرار دارد. این مجموعه، هرکس را که برای حتی یک نیش‌ترمز اقدام کند، به‌عنوان کسی که می‌گوید «ما نمی‌توانیم» مورد شماتت قرار می‌دهند.
تنها چند روز دیگر یک نفر انتخاب خواهد شد که قرار است با قدرت ذهنی خود و توان تخصصی همکارانش، بودجۀ ناتراز امسال را اجرا کند و بودجۀ سال آینده را هم به‌محض استقرار تهیه کند. او قرار است دربارۀ نظام بانکی ناتراز تصمیم بگیرد و برای نظام بازنشستگی ورشکسته و صندوق تأمین اجتماعی نامتعادل فکری بکند. اگر او هم بر پدال گاز بفشارد، جمع رانندگان هماهنگ خواهند شد و کبریت تورم را در مخزن بزرگ نقدینگی مشتعل خواهند کرد.
چوب ادب بودجه هنوز بخشی از سیاست‌مداران ما را نوازش نکرده است و آنان را که از قضا بسیار هم بر سرنوشت کشور اثرگذارند در فضایی تخیلی و به دور از واقعیات نگاه داشته است. شاید این انتخابات باعث شود که این جناح از سیاسیون ما هم با پیامدهای اجتناب‌ناپذیر محدودیت منابع آشنا شده و کارگاه آموزشی حکمرانی ۴ سال آیندۀ آنان، منجر به گشایش‌هایی بلندمدت برای آیندگان شود.

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


تولید گیاه مصنوعی

توانایی تولید گیاهان مصنوعی با امکان انجام عمل فتوسنتز می تواند یکی از بزرگترین یافته های بشر در تاریخ علم باشد با استفاده از این گیتهان مصنوعی می توان سفرهای فضایی بسیار طولانی مدت را میسر ساخت و به مشکلاتی از قبیل آلودگی هوا و گرمایش زمین فایق آمد این پروژه پتناسیل بسیار زیادی برای تغییر در شرایط کنونی حاکم بر روی کره زمین و زندگی تمام انسان ها در این کره خاکی دارد.
یک محقق فرانسوی به اسم Muchly Julian موفق به تولید یک برگ مصنوعی شده است که قادر است به شکل طبیعی عمل فتوسنتز را انجام بدهد یک محقق فرانسوی موفق به اجرای پروژه ای شده است که براساس آن می شود، برگ مصنوعی تولید شود.
این برگ اولین برگ ساخت بیولوژیکی بشر است.ماده مورد استفاده در این برگ می تواند عمل فتوسنتز انجام دهد. بدین صورت که می تواند دی اکسید کربن را جذب کند و پس از جذب آن به وسیله نور اکسیژن تولید کند، این برگ مصنوعی با قابلیت فتوسنتز از ترکیب کلروپلاست ها در ساختار پروتئین های ابریشم ساخته شده است. کلروپلاست های مورد استفاده از سلول های گیاهان طبیعی و پروتئین های ابریشم نیز از فیبر های ابریشم گرفته شده است.
همچون گیاهان طبیعی این برگ هم نیازمند مقداری نور آفتاب و کمی آب برای تولید اکسیژن است. مهمترین توانایی این گیاه قابلیت تولید اکسیژن در عین دریافت کمترین میزان انرژی است. با نگاه کردن به این برگ می شود به راحتی متوجه شد که این برگ بسیار سبک است و انرژی بسیار کمی نیاز دارد.

#فناوری

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


رتبه کشور در شاخص های اجتماعی


آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


آلمان چگونه آلمان شد؟

✍️الیاس شیرازی

لودویگ ارهارد اقتصاددان و سیاستمدار برجسته که از ۱۹۴۹ تا ۱۹۶۶ به ترتیب وزیر اقتصاد، معاون صدراعظم و سه سال نیز صدراعظم آلمان غربی بود در کنار ویلهم روپکه از اقتصاددانان آلمانی بعد جنگ دوم، و متاثر از متفکر برجسته مکتب اتریشی اقتصاد یعنی لودویگ فون میزس، از معماران اصلی اقتصاد قدرتمند آلمان یا همان معجزهء اقتصادی آلمان هستند. این دو که از اعضای مکتب بازارآزاد اجتماعی بودند در بازیابی اقتصادی آلمانِ مغلوب و ویران شده، نقش اصلی را ایفا کردند خصوصاً شخص ارهارد. اما ارهارد و روپکه چه کردند که دکتر غنی‌نژاد خواستار این شدند تا سیاستمداران و روشنفکران ایرانی که غالباً در خرابه‌های سوسیالیسم روسی یا ناسیونالیسم نازی، به دنبال راه توسعه میگردند و همیشه هم به بیراهه رفته‌اند، آنرا الگو قرار دهند.

🔸اصلاحات پولی سرآغاز کار بود. تورم پول را کاهش دادند تا با مقدار کالاهای موجود در اقتصاد همخوانی داشته باشد. یعنی سیاستی کاملاً ضدکینزی. سرکوب و کنترل قیمتها را لغو کردند. واحد پول را اصلاح، و عرضهء پول را کاهش دادند. همزمان نرخ مالیات بر درآمدها را نیز کم کردند. البته این در چارچوب یک سیستم سیاسی تقریباً نرمال که در بلوک غرب قرار می گرفت و در نظم جهانی مشارکت داشت، انجام شد. این اقدامات موجب افزایش چند برابری تولید سرانه صنعتی در آلمان غربی شد اما همزمان در یکی از ممالک مورد علاقه روشنفکران و سیاستمداران ایرانی یعنی آلمان شرقی رکود حاکم بود. جالب است که اصلاحات ارهارد در آلمان و خارج از آلمان مخالفان بسیاری هم داشت. حزب سوسیال دموکرات، رهبران اتحادیه های کارگری، ذی‌نفعان تولیدی و حتی مقامات سیاسی خارجی از این جمله بودند. شاید اگر ارهارد به نظر اکثریت گوش میداد امروز آلمان کشور دیگری بود که رشک دنیا را برنمی انگیخت. براستی همیشه یک اقلیت قوی، مصمم و شجاع است که می تواند معجزه بیافریند. مسئله‌ای که دکتر غنی نژاد آنرا به یکی از اقتصاددانان حاضر در گفتگو خاطرنشان کردند؛اگر شما بر حسب تئوری و شواهد تاریخی، به درست بودن راه‌حل خود باور دارید، چرا باید در آن جرح و تعدیل انجام دهید. بهانه ها و ان‌قلت های تکراری یعنی ادامه راه غلط کنونی که ذی‌نفعان داخلی و خارجی مشخصی دارد اما عموم مردم را از یک رفاه و عزتمندی مستقل از دولت بی‌بهره میکند.

🔸علی ای حال راه و چاه مشخص است. باید از دگم‌اندیشان سیاسی و آکادمیک و حتی برخی فعالین اقتصاد دولتی نهراسید. اجرای این اصلاحات نیازمند دولتمردی آزادمنش و باپرنسیب است که ایران کنونی علی الظاهر از آن محروم بوده و از رجال برجسته تهی شده است. شاید معجزه ای رخ دهد و در این فضای مسموم از اقتصاد سوسیالیستی و روشنفکری چپ، شخصی ظهور کند تا ایران را نیز به معجزه اقتصادی آسیا بدل سازد. و الا ممکن است کشور به دامن جنگی بیافتد یا اسیر گروه های رادیکال‌تری شود که آنزمان باید افسوس وضع کنونی‌ را خورد که خسران بزرگتری است. در پایان باید به نقش مردم نیز اشاره کرد. اگر مردم ایران همچنان دولتی بخواهند که از مهد تا لحد آنها را تامین کند باید قید آزادی و استقلال اقتصادی(و فکری) خود، و ایضا آبادی ایران را بزنند. راه را میشود در یک جمله خلاصه کرد: بازارهای آزاد و حکومت قانون.

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


۷ عامل ضروری برای پیروزی در یک مذاکره

خیلی از مذاکره‌کنندگان به اشتباه تصور می‌کنند هر طرفی که تجربه بیشتری دارد، برنده مذاکره است

🔹درست است که تجربه، نقش مهمی در مذاکره دارد، ولی پیروزی در یک مذاکره، فقط به این عامل وابسته نیست. به بیان دیگر، علاوه بر تجربه، برای پیروزی در مذاکره به این هفت عامل هم نیاز داریم:

1️⃣ برنامه‌ریزی برای مذاکره
برای این منظور باید قبل از حضور در مذاکره، اهداف‌ و منافع‌مان از مذاکره را مشخص و اولویت‌بندی کنیم؛ طرف مقابل‌مان را تحلیل کنیم؛ گزینه‌های مختلفی را برای رسیدن به توافق طراحی کنیم؛ و واکنش‌های طرف مقابل به گزینه‌های پیشنهادی‌مان را پیش‌بینی کنیم

2️⃣ شبیه‌سازی مذاکره
برای این منظور، می‌توانیم مذاکره را با طرف مقابل را با یکی از همکاران‌مان شبیه‌سازی و تمرین کنیم تا با آمادگی و حضور ذهن بیشتری در مذاکره حاضر شویم. این روش به خصوص برای موفقیت در مذاکرات پیچیده و چند بُعدی، بسیار مهم است

3️⃣ پیش‌بینی جایگزین‌های مذاکره
مذاکره‌کنندگان حرفه‌ای به خوبی می‌دانند طرفی در مذاکره برنده است که بتواند در صورت سرسختی طرف مقابل و نرسیدن به نتیجه، مذاکره را ترک کند، بدون این که به منافعش ضرری برسد. پس همیشه باید به این سوال پاسخ بدهیم که: اگر در این مذاکره شکست خوردیم، چه کار خواهیم کرد؟ وقتی با جایگزین مناسبی وارد مذاکره بشویم، احساس قدرت بیشتری می‌کنیم

4️⃣ تسلط بر تاکتیک‌های مذاکراتی مورد نیاز
با توجه به موضوعات مهم در مذاکره، باید تاکتیک‌های مرتبط با آنها را خوب یاد بگیریم. مثلا اگر قرار است راجع به قیمت مذاکره کنیم، باید ببینیم طرف مقابل‌مان ممکن است از چه تاکتیک‌هایی استفاده کند و روش مقابله با آنها را قبل از حضور در جلسه مذاکره یاد بگیریم

5️⃣ آمادگی ذهنی
مذاکره‌کنندگان حرفه‌ای به خوبی می‌دانند کسی به احتمال زیاد پیروز مذاکره می‌شود که بتواند آرامش‌اش را در طول مذاکره حفظ کند و حتی در بدترین شرایط، عصبانی نشود. برای این منظور، باید با ذهنی آرام و جسمی آماده وارد مذاکره بشویم، نه با ذهنی آشفته و بدنی خسته

6️⃣ آمادگی اطلاعاتی
خیلی وقت‌ها طرف مقابل قبل از شروع مذاکره، خبر یا اطلاعاتی را مطرح می‌کند و نظر ما را جویا می‌شود تا ببیند چقدر با به‌روز هستیم. پس برای موفقیت در مذاکره همیشه باید نگاهی به آخرین اخبار، اطلاعات، قیمت‌ها و غیره بیاندازیم

7️⃣ آماده کردن اسناد و مدارک مورد نیاز
یک مذاکره‌کننده حرفه‌ای همیشه فهرست اسناد و مدارکی که باید با خود به جلسه مذاکره ببرد را آماده دارد و تمام اسناد و مدارک را با خود به جلسه مذاکره می‌برد نه این که وسط جلسه بگوید «ببخشید کاتالوگ را فراموش کرده‌ام بیاورم و برایتان می‌فرستم»

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


دو مالیات سنگین در انتظار مالکان / مهلت ثبت املاک کی تمام می‌شود؟

✍️ زهرا بارانی

ثبت خانه‌ها در سامانه املاک و اسکان از دو ماه قبل شروع شد و طبق اطلاعیه وزارت راه و شهرسازی، مردم تنها امروز و فردا برای ثبت املاک خود زمان دارند. اگر فردی خانه‌ خالی داشته باشد، مشمول مالیات بر خانه خالی می‌شود و اگر آن را بفروشد مشمول مالیات بر عایدی سرمایه می‌شود. دو مالیات سنگین برای مالکان.
به گزارش تجارت‌نیوز، برای طرح مالیات بر خانه‌های خالی سامانه‌ای به نام «سامانه املاک و اسکان» درست شد که مردم اطلاعات املاک خود را در این سامانه ثبت کنند.
این سامانه کار خود را از روز ۱۹ فروردین آغاز کرد و قرار بود تا روز ۱۹ خرداد فرایند ثبت املاک ادامه داشته باشد. بنابراین مردم فقط امروز و فردا (۱۸ و ۱۹ خرداد) فرصت دارند که اطلاعات املاک خود را در این سامانه ثبت کنند.

اما براساس پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت راه و شهرسازی، معاون مسکن و ساختمان اعلام کرده که با توجه به رشد ثبت‌نام در سامانه ملی املاک و اسکان، وزارت راه پیشنهاد داده که مهلت ثبت‌نام در این سامانه تا پایان مهر ادامه داشته باشد. این پیشنهاد باید توسط ستاد ملی کرونا بررسی و تایید شود.
اما این سامانه با ایراداتی همراه است، به طور مثال بیشترین تعداد خانه‌های خالی در اختیار حقوقی‌هاست (از جمله بانک‌ها) اما هیچ الزام یا سازوکاری تعیین نشده که این املاک هم ثبت شوند.

با این تفاسیر و با توجه به این که بخش زیادی از خانه‌های خالی احتمالا مشمول مالیات برخانه‌های خالی نمی‌شوند و این به آن معناست که این طرح به هدف خود نمی‌رسد. این موضوع شبهه‌ای است که برای مردم ایجاد شده است.

براساس طرح اولیه مالیات بر خانه‌های خالی، هر واحد مسکونی واقع در کلیه شهرهای بالای صد هزار نفر جمعیت که در هر سال مالیاتی در مجموع بیش از ۱۲۰ روز ساکن یا کاربر نداشته باشد به عنوان خانه خالی شناسایی شده و به ازای هر ماه بیشتر مشمول مالیات بر خانه خالی می‌شود.

مالیات ۴۰ درصدی فروش خانه

اما دارندگان خانه تنها قرار نیست مالیات بر خانه خالی بپردازند. اگر آنها بخواهند خانه‌ دوم خود را بفروشند۷ باید رقمی از سود حاصل از فروش آن را به عنوان مالیات بر عایدی سرمایه به دولت بدهند. این همان طرح مالیات برعایدی سرمایه است که قرار است به زودی جزئیات آن در مجلس تصویب شود.
براساس این طرح، اگر فردی خانه دوم بخرد و آن را ظرف کمتر از یکسال بفروشد باید ۴۰ درصد از سود حاصل از فروش این خانه را به‌عنوان مالیات بر عایدی سرمایه به دولت بدهد. این قانون برای خودرو، طلا و دلار در سال اول ۳۰ درصد از سود است و در سال‌های بعد به مراتب کمتر می‌شود.

مهدی طغیانی، سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتگوی اینستاگرامی با تجارت‌نیوز گفت که قرار است اطلاعات خرید و فروش خانه‌های مردم از سامانه املاک و اسکان گرفته شود. اما این در حالی است که به گفته کارشناسان این سامانه به سازمان‌های ارائه‌دهنده اطلاعات از جمله ثبت احوال وصل نیست.

بنابراین دو ابهام وجود دارد، اول این که وقتی سامانه املاک و اسکان به دستگاه‌های ارائه‌دهنده اطلاعات وصل نیست چگونه می‌تواند برای گرفتن مالیات بر عایدی سرمایه به دولت کمک کند؟

ابهام دیگر نیز این است که آیا قرار است از مردم دو نوع مالیات بر خانه بگیرند؟ یکی مالیات بر عایدی سرمایه و دیگری مالیات بر خانه‌های خالی؟ چون با این تفاسیر اگر فردی خانه‌ای داشته باشد، اگر آن را بفروشد مشمول مالیات بر عایدی سرمایه می‌شود و اگر آن را نفروشد و خالی نگه دارد، مشمول مالیات بر خانه خالی می‌شود

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


‍ ژاپن به «بهشت پلیس‌ها» مشهور است و در سال گذشته میلادی نیز این کشور برای ششمین سال پیاپی، پایین‌ترین نرخ جرم و جنایت از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون را به ثبت رسانده است.

یکی از دلایل موفقیت پلیس ژاپن در تامین امنیت عمومی و پایین نگه داشتن نرخ ارتکاب جرم، داشتن یک سیستم کم‌نظیر و متکی بر ابتکاری قدیمی به نام «کوبان» است.

«کوبان» در واقع «کیوسک‌هایی کوچک» با حضور دو تا سه نیروی پلیس هستند که در همه محلات در سراسر کشور یافت می‌شوند و در کنار ایستگاههای اصلی پلیس مشغول فعالیتند.

هم اکنون در این کشور ۶ هزار «کیوسک کوبان» در کنار بیش از هزار ایستگاه پلیس فعالند. پست‌های مشابهی نیز برای مناطق روستایی تعریف شده‌اند.

پلیس‌های مشغول فعالیت در این کوبان‌ها، وظایفی بسیار گسترده دارند. این نیروها بی‌وقفه مشغول حل و فصل مشکلات کوچک و بزرگ مردم هستند. از کمک به مردمی که آدرس خود را در خیابان پیدا نمی‌کنند گرفته تا یافتن اتاقی در هتل برای مسافران یا قرض دادن پول به مسافران محروم از پول نقد یا حتی صرف کردن صبر و حوصله برای گوش دادن به مشکلات زناشویی مردم.

کیفیت کار نیروهای پلیس در این مراکز نیز همواره زیر ذره‌بین مقامات ارشد است. این نیروها به خوبی آموزش دیده‌اند و رابطه بسیار خوبی با مردم منطقه دارند. کوبان‌های ژاپن بسیار در این کشور محبوب هستند و البته در کنار برخورداری از تحصیلات مناسب با شغل، از دستمزدهای خوبی نیز بهره‌مند هستند.

پلیس‌های فعال در کوبان‌ها موظف هستند که سالی دو بار به تمام کسب و کارها و خانه‌های حوزۀ فعالیت خود سر بزنند و از وضعیت زندگی و امنیت اجتماعی آنها مطمئن شوند. البته این کار را نیز بطور غیرمستقیم انجام می‌دهند؛ مثلا به بهانه پخش آگهی‌های ضد جرم در منطقه یا پرسش درباره دوربین‌های امنیتی نصب شده در اطراف.

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ساخت 10 ساعته یک آزمایشگاه در چین، با ظرفیت آزمایش 1.5 میلیون نفر در روز

✅اهمیت #مدیریت_زمان در مدیریت بحران
✅قدرت #هماهنگی
✅قدرت #برنامه ریزی


آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


یک سوال ساده بدون گوی و پاکت؛ می‌توانید برای ما زندگی عادی بسازید؟

✍️مصطفی داننده

🔹می‌خواهم در این نوشتار از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری یک سوال واضح و ساده بدون تُنگ، گوی و پاکت بپرسم.

🔹می‌توانید برای ما مردم، یک زندگی عادی بسازید؟

🔹شاید بپرسید منظورتان از زندگی عادی چیست؟ توضیح می‌دهم. منظور از روزگار عادی، زندگی است که بشود در آن برنامه ریزی کرد. الان که سال 1400 است، تقریبا هیچکس نمی‌تواند برای هفته آینده خود یک برنامه اقتصادی یا اجتماعی بریزد و مطمئن باشد که می‌تواند سه‌شنبه هفته بعد آن را اجرا کند.

🔹یک ایرانی تصمیم می‌گیرد ماشین بخرد. منظور از ماشین، بنز، تویوتا، لندکروز و امثالهم نیست، پراید، تیبا یا حداکثر یکی از این ماشین‌های چینی. مقداری پول کنار گذاشته‌ است و با لبخندی به لب به بازار می‌رود که ماشین بخرد. قیمت‌‎ها را هم چک کرده‌است. صبح که بیدار می‌شود، برای آخرین بار به سراغ قیمت‌ها می‌رود و می‌بیند که ای داد و بیداد، ماشین مورد نظرش چند میلیون گران شده است.

🔹پدری، پولی کنار گذاشته است که برای دخترش جهیزیه بخرد. او حدود یک هفته به بازار رفته و قیمت‌ها را پرسیده اما ناگهان در وقت خرید، با دو برابر شدن قیمت‌ها روبرو می‌شود.

🔹به نظر شما کدام یک از ما می‌توانیم مطمئن باشیم با پس‌اندازی که امروز کرده‌ایم،می‌توانیم در پایان سال یک خانه بخریم؟ خانه‌ای که دو سال پیش می‌شد آن را با 400 میلیون تومان خرید الان رسیده است به بالای یک میلیارد تومان.

🔹این‌ها مثال‌های کوچکی است از وضعیت غیرعادی جامعه.

🔹برنامه ریزی در ایران تبدیل به واژه‌ای مسخره و بدون معنا شده است. شرایط به گونه‌ای است که برای بعدازظهر امروز هم نمی‌شود برنامه ریزی کرد چه برسد، به فردا، ماه و سال بعد!

🔹کاش یکی از این نامزدهای محترم و همه چیز دان، در مورد شیوه برنامه ریزی در ایران صحبت می‌کردند. کاش به جوانان می‌گفتند چگونه برای خود برنامه ریزی کنند.

🔹فکر می‌کنم، بزرگ‌ترین شرکت‌های برنامه‌ریز جهان با شرایط امروز ایران، هنگ می‌کنند چه برسد به مردمانی که هیچگاه برنامه‌ریزی را خوب یاد نگرفته‌اند. هیچگاه در سیستم آموزشی کشور به دانش آموزان و دانشجویان گفته نشده است که چگونه برای زندگی خود برنامه بریزند و آینده خود را بسازند.

🔹ما ایرانی‌ها با آینده غریبه هستیم و شرایط فعلی کشور هم کمک بسیاری به این مسئله کرده است.

🔹واقعا مردم از مسؤولان انظارات عجیب و غریب ندارند. آنها از دولت، مجلس ودیگر نهادها نمی‌خواهند که فیل هوا کنند. آنها فقط یک شرایط عادی می‌خواهند.

🔹شرایط عادی هم چیز عجیب و غریبی نیست. همین که مردم نگران ارزش پول خود نباشند. همین که نگران خرید گوشت نباشند. همین که حریص خرید خودرو نباشند، بس است.

🔹مردم آنقدر نگران زندگی خود هستند، که لذتی از این روزها نمی‌برند. همه به فکر پول در آوردن هستند تا بتوانند کمی شرایط خود را بهتر کنند. کار کردن در دو شیفت برای تامین مخارج روزانه را نمی‌شود زندگی کردن نامید.

🔹شاید همین سبک زندگی باعث شده است که فضای مجازی تبدیل به جایی شود که مردم هم در آنجا تفریح می‌کنند و هم در آنجا عقده‌های خود را خالی می‌کنند چون در دنیای واقعی وقت ندارند و مشغول کار هستند، برای یک لقمه نان ساده.

🔹با توجه به مسائل مطرح شده در بالا، بازهم از نامزدهای محترم می‌پرسم، می‌توانید یک زندگی عادی برای ما بسازید؟

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


پنج اصل مديريت در تئوری آشوب

1⃣ بازانديشی در مفاهيم سنتی مديريت
نظريه آشوب برای مديران حامل اين پيام است كه ديگر نمی‌توان از طريق اهداف سلسله مراتبی يا از طريق منطق از پيش تعيين شده سازمان‌ها را اداره كرد، مديران بايد بياموزند كه رخدادها و تغييرات در جريان زمان ظهور می‌کنند و بدانند كه مديران خود نيز بخشی از اين تغيير هستند، آن‌ها بايد به جای طرح ريزی و كنترل به شكل سنتی به داده‌سازی فرآيند تغيير بينديشند.

2⃣ هنر تغيير
مديرانی كه سعی در ايجاد تغيير در سازمان‌های خود دارند، ناخودآگاه به مقابله با فرآیندهای تعادل‌كننده می‌پردازند. آن‌ها مقاومت از طرف سيستم خود را در مقابل تغييرات احساس كرده اما عملا منشا اين مقاومت را نمی‌يابند.

هر زمانی كه مقاومتی در مقابل تغيير مشاهده شد بايد توجه داشت كه يک يا چند فرآيند تعادل‌كننده مخفی مشغول فعاليت است. اين مقاومت نه پايدار و زودگذر و نه چيزی اسرارآميز است بلكه ناشی از ترس تغيير در هنجارهای سنتی سازمان و نحوه انجام امور است. رهبران آگاه به جای افزايش فشار برای انجام تغييرات در سازمان و در هم شكستن مقاومت‌ها به دنبال يافتن منابع اين مقاومت هستند.

3⃣ تغيير كوچک، اثر بزرگ
نظام‌های غيرخطی در شرايط آشوب، نسبت به تغييرات كوچک حساس بوده و كوچک‌ترين نوسان در آن‌ها در نظام كل تشديد شده و می‌تواند منجر به تغييرات بزرگ شود. براساس اين خصوصيت در سازمان‌ها بايد اين نكته را در نظر داشت كه برای انجام تغييرات بزرگ نيازی به تشكيلات وسيع نيست بلكه با شناسايی نقاط حساس و تعيين‌كننده و سپس با اعمال تغييری كوچک سازمان به سوی تغييرات بزرگ هدايت می‌شود.

4⃣ نقش مديران
در سيستم‌های پرآشوب مديران تنها قادراند كه زمينه‌های بروز جاذبه مطلوب را فراهم كنند و يا روی پارامترهايی كه بر روند تكاملی سيستم موثر است تغييراتی را اعمال كنند زيرا در سيستم‌های پيچيده امكان طرح‌ريزی و پيش‌بينی دقيق عمليات سيستم وجود ندارد.

در سازمان‌های جديد مفاهيمی مانند خودسازماندهی، سازمان‌های يادگيرنده، گروه‌های خودگردان، تواناسازی، سازمان‌های هوشمند به وفور به گوش می‌خورد.

5⃣ هنر جورسازی
شكل سازمان دارای ماهيت تكاملی است و به مرور زمان به شكل مطلوب خواهد رسيد. شكل سازمان دائما از جنبه‌ای به جنبه ديگر تغيير می‌كند و مديران در اين مسير با چالش جورسازی اجزای سازمانی روبه‌رو هستند، مديران امروزه با نظام‌های پيچيده كه دارای وجوه متعدد، متفاوت، درگير و پويا است روبرو هستند و لذا برای هدايت سازمان، استفاده از تنها يک ساختار، يک سبک، يک نگرش و استفاده از یک راهبرد كارساز نخواهد بود و لذا مديران بايد دائما در حال جورسازی ريخت سازمان به شكل مقتضی و مناسب باشند.

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


مهارت فردی در مدارس فنلاند

✍مرتضی روغنی

به منظور پرورش جامعه‌ای پیشرفته و سرآمد، در آموزش‌ برای كودكان ١٥-٩ سال فنلاند، موارد زیر در نظر گرفته می‌شوند:

١- مهارت درست لباس پوشيدن
٢- مهارت درست راه رفتن
٣- مهارت خوب حرف زدن
٤- مهارت حرف خوب زدن
٥- مهارت منظم بودن
٦- مهارت شعر خواندن
٧- مهارت نقاشی كردن
٨- مهارت نوشتن
٩- مهارت ترانه و دكلمه خواندن
١٠- مهارت بهداشت
١١- مهارت کار تيمی
١٢- مهارت انتقاد كردن
١٣- مهارت جرات ورزی و تمرین شجاعت
١٤- مهارت تشخيص درست از نادرست
١٥- مهارت درست غذا خوردن
١٦- مهارت گره زدن
١٧- مهارت كار با قيچی و برش زدن
١٨- مهارت سعی در خوش خط بودن
١٩- مهارت شستن اشيا
٢٠- مهارت مطالعه
٢١- مهارت مدیریت زمان
٢٢- مهارت كنترل خشم
٢٣- مهارت انتقاد پذیری و تحمل حرف مخالف
٢٤- مهارت پژوهش و تحقيق
٢٥- مهارت تشخيص دوست خوب
٢٦- مهارت بازی كردن
٢٧- مهارت غذا پختن
٢٨- مهارت كار با سوزن
٢٩- مهارت تشكر و سپاسگزاری كردن
٣٠- مهارت خوب توجه كردن
٣١-مهارت تفكر كردن
٣٢- مهارت تفكر خوب داشتن
٣٣- مهارت دوست خوب پيدا كردن
٣٤- مهارت نگهداری دوست خوب
٣٥- مهارت نگهداری لوازم
٣٦- مهارت انتقاد پذیری و نقد شدن
٣٧- مهارت رازدار بودن
٣٨- مهارت برنامه ريزی كردن
٣٩- مهارت گذشت
٤٠- مهارت صبور بودن
٤١- مهارت حل مساله
٤٢- مهارت نگهداري گياه و گل
٤٣- مهارت دقت به پيرامون
٤٤- مهارت صادق بودن
٤٥- مهارت وفادار بودن
٤٦- مهارت نوشتن
٤٧- مهارت آينده نگری
٤٨- مهارت تلاش كردن
٤٩- مهارت نا اميد نشدن
٥٠- مهارت هدف داشتن
٥١- مهارت كار با ابزار
٥٢- مهارت كار با كامپيوتر
٥٣- مهارت در فضای مجازي و سايبری
٥٤- مهارت در تصوير ذهنی داشتن
٥٥- مهارت احترام گذاشتن
٥٦- مهارت كم مصرف بودن
٥٧- مهارت بهره گيری از اشيا
٥٨- مهارت مشورت گرفتن
٥٩- مهارت مشورت و همفكری كردن
٦٠-... مهارت ١٢ و مهارت ٣١ و مهارت ۳۶

فراگیری و ارتقای این مهارتهای فردی می‌تواند آینده بهتری را برای خودمان و فرزندانمان فراهم آورد و سرآمدی فردی ما را تسهیل نماید.

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


به نظر شما می شود!؟ یا نمی شود!؟
Опрос
  •   می شود
  •   نمی شود
27 голосов


ایران ما میتوانست به این شکل باشد

✍️ علی سیدرزاقی

کسی تا بحال فکر کرده که می‌شود از تبریز به باکو و تفلیس و مسکو و دیاربکر و آنکارا و استانبول و اربیل و تهران و گیلان قطار سریع‌السیر گذاشت یا شرکت هواپیمایی ارزان قیمت مثل «رایان ایر» یا «ایزی جت» در منطقه درست کرد؟

آخر هفته سوار قطار شد و دو ساعت دیگر در تفلیسی. ماه بعد می‌توان برای نهار به «دیاربکر» یا «طرابزون» رفت یا باکو مثلا.

یک بار در سال می‌توان به استانبول رفت و بازی بشیکتاش منچستر را در ورزشگاه جدید بشیکتاش از نزدیک دید.

و یا می‌توان دهکده‌ای سبز مثل آن‌هایی را که در سوئیس است در کوهپایه‌های سهند و سبلان و میشوو و اورین درست کرد و با تبلیغاتی که در «سی‌ان‌ا‌ن» و فوکس و الجزیره می‌شود سالانه حداقل ده میلیون توریست را در آذربایجان پذیرفت.

به جای فرودگاه فعلی تبریز و اردبیل و ...که دو ساعت باید مننظر باشی تا کیف صد نفر مسافر هواپیمایی ... آتا توسط مامورین گمرگ بازرسی شود می‌توان فرودگاهی زد که سالانه پنجاه میلیون ظرفیت داشته باشد.

سیستم ویزا را برای کشورهای منطقه کلا برداشت و اختلافات را به معامله و نفع همه‌گانی تبدیل کرد.

می‌توان دانشجویان رشته اقتصاد را یک سال فرستاد کره جنوبی تا ببینند توسعه در این کشور چگونه رخ داد.

یا برای دانشگاه زنجان یا اردبیل و اورمیه اساتید مدعو از «ام‌آی‌تی» یا «هاروارد» و «استنفورد» و «کمبریج» آورد تا آرام ارام بفهمیم چگونه مسئله رقابت و بهترشدن موضوع جهان توسعه یافته است.

جشنواره انگور در مراغه، جشنواره سیب در زنوز، جشنواره آفتاب‌گردان در خوی، عسل در سرعین و زردآلو در مرند درست کرد. هم خرید و فروخت و هم شادی کرد و خندید.

یا به روستائیان آموزش داد چگونه می‌توانند پنیرشان را کیلویی پنجاه دلار بفروشند. یا مثلا چگونه می‌شود نان اسکو را بسته‌ای بیست یورو در پاریس و یا خامه سراب را با بسته‌بندی خوب لندن کیلویی صد پوند فروخت.

چقدر پروژه می‌توان تعریف کرد؟

می‌توان از فرودگاهی در مغان هر روز صبح محصولات ارگانیک کشاورزی را به اروپا و کشورهای عرب همسایه صادر کرد.

می‌توان مثلا به چرم‌فروش تبریزی آموزش داد با انرژی و مواد اولیه ارزان چگونه می‌تواند «کفش‌فروشی منوچهر و پسران شعبه دیگری ندارد» را به هزاران شعبه در جهان تبدیل کند.

می‌توان بچه‌های ده ساله را سوار قطار کرد تا ببینند غذا و لباس و قیافه یک کرد، یا فارس، یک روس، یک گرجی و یا یک عرب و گیلکی عین ماست. آنها هم ببینند. ببینند که عین همیم و ... و چنان مشغول خودیم که نمی‌دانیم چقدر پرتیم از عالم.

می‌توان به جای اخبار جنایات ... دائما این لیست سرانه تولید ناخالص را ورانداز کرد و راهی یافت که در طی پنجاه سال آینده یکی از این بیست کشور اول دنیا باشیم.

می‌توان به جای شرمندگی و اضطراب و استرس خنده به خانه‌ها برد.
می‌شود از صبح تا شب به حل یک مشکل نه بیشتر کردن آن فکر کرد.
▪️می‌شود؟
▫️نمی‌شود.


آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


🔳⭕️چگونه احمق نباشیم!

✍لشکربلوکی

احتمالا شما هم در شبکه های مجازی خوانده اید که زیباترین مجری دنیا ایرانی است. یا اگر سارقان شما را مجبور کردند که رمز کارت بانکی تان را وارد کنید، آن را برعکس وارد کنید آنگاه پلیس می فهمد و به کمک شما می آید. یا دیوار چین از ماه دیده می شود. یا نام کرم بستنی (و در نتیجه آیس کریم) از کریم باستانی که در شهر ری یخ فروش می کرده گرفته شده.
وقتی با یک مطلب برخورد کردیم باید چیکار کنیم؟ نشریه گمان ۱۴ قاعده و سرنخ کاربردی برای تفکر انتقادی (موشکافانه) ارایه کرده که کمی آن را بازنویسی کردم.

◾️ اولین تست؛ منبع (رفرنس): آیا منبع معتبر دارد؟ این مطلب یا ادعا بر چه مبنایی است و از کجا چنین حرفی درآمده؟

◾️کل ماجرا یا یک قطعه فیلم و تکه عکس: یک عکس همان قدر که به اندازه‌ هزار خط نوشته حرف دارد میتواند هزار داستان تخیلی نیز درست کند. زاویه‌ خاص فیلمبرداری، مشخص نبودن اتفاقات قبل و بعد از آن تکه‌ جدا شده از فیلم، ربط دادن عکس به مطلب نامرتبط، دستکاری عکس و فیلم (فتوشاپ) و … فرصت را برای داستان‌ سازی تخیلی ایجاد می‌کند. مثلا عکس کودکی که مار داخل سرش است.بعضی اصلا از روی یک عکس مخدوش، شروع می کنند و یک خبر می سازند!

◾️اعلام زمان‌های نسبی به جای ذکر تاریخ مشخص: یک‌ساعت پیش، دیشب، به تازگی، از فردا، آخرین دستاوردها و … برای مثال بیش از سه سال است که شایعه‌ «به تازگی گوگل برای تغییر نام خلیج فارس رای‌گیری اینترنتی گذاشته». یا «آخرین تحقیقات دانشمندان ژاپنی…»

◾️دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا: عباراتی که نشان می‌دهد رازی مخوف یا سندی فوق‌محرمانه کشف شده: شرکت‌های دارویی برای کم نشدن سودشان نمیگذارند شما بدانید لیمو همه بیماریهای لاعلاج را درمان میکند! یا نامه‌ی فوق‌ محرمانه و مسقیم درباره‌ زلزله‌ تهران!

◾️جملات خبری علمی‌طور اما مبهم: دانشمندان [سریع بپرسید کدام دانشمندان؟] کشف کرده‌اند که خوردن کره در ساعت ۱۲ ظهر باعث .... کدام پژوهش؟ چه سالی؟ نتایج آن در کدام نشریه علمی کجا منتشر شده؟ نمونه آماری چند نفر بوده است؟

◾️آدم های بدون نام: هر جا شنیدید که گفته شد «کارشناسان معتقدند» یا «به گزارش شاهدان عینی» رد نکنید اما شک کنید.

◾️ارجاع دروغین خبرهای ناشنیده به خبرگزاری‌های بسیار مشهور و معتبر برای اعتبار بخشی به مطلب: در اینگونه مطالب به صورت خیلی کلی نوشته میشود منبع: سی.ان.ان یا بی.بی.سی. یا پلیس فتا. یا ارجاع به منابع غیرواقعی با اسمهای عجیب و غریب و پر ابهت: شبکه‌ خبری Alien News فرانسه، شبکه آزادنگاران بدون مرز، تیم تحقیقاتی دکتر چوانگ در مرکز توکیو!

◾️تحریک شدید احساسات از طریق اغراق در داستان‌های غم‌انگیز، عکس‌های دلخراش، تحریک حس وطن‌ پرستی یا اعتقادات مذهبی و... نشانه اولیه برای دروغ بودن است.

◾️عدم ارتباط منطقی و تخصصی منبع با متن: مثلا رئیس مرکز «قلب» ژاپن گفته است سیگنال موبایل برای «مغز» مضر است!

◾️اینترنت و گوگل منبع نیستند! اینها ابزارهای جستجو هستند. هر چیزی در آن پیدا شود درست نیست حتی اگر صد جا تکرار شده باشد. انگلیسی بودن یک مطلب هم به معنی معتبر بودنش نیست! انگلیسی زبان ها هم به اندازه ما استعداد گول خوردن دارند.

◾️«آیا میدانید»ها! نادانسته‌های کوچک و سطحی جهان آنقدر زیاد است که تشخیص راست بودنشان بسیار مشکل است. زیاد آن‌ها را باور نکنید حتی اگر هم راست باشند تغییری در زندگی شما ایجاد نمی کنند.

◾️شاهدان غیبی! همه ما افرادی را دیده‌ایم که در دفاع از یک ادعای عجیب می گویند: «یکی از دوستانم با چشم خودش دیده!». برای احترام به شعور خودمان هم که شده درخواست کنیم با آن شخص سوم گفتگو کنیم.

◾️شیوه‌ نگارش و سطح علمی‌ بودن: اشتباه املایی و نگارش شتابزده و غیرحرفه‌ای هم نشانه خوبی است.

◾️زیبایی مساوی صحت نیست: داشتن عکس‌ها و ظاهر گرافیکی زیبا یا تدوین یک ویدئوی حرفه‌ای دلیلی برای درست بودن آن نیست. بسیار دیده شده برای مطالب چرند تصاویر گرافیکی زیبا یا حتی ویدئو ساخته اند و افراد فریب ظاهر آن را خورده اند.

☑️⭕️تجویز راهبردی
▫️ برای وقت خود ارزش قائل باشیم و اصولا به هر چیزی گوش نکنیم و مطالبی را بخوانیم که فکر می کنیم هم درست باشد هم بدردبخور.
▫️ برای شعور خود ارزش قائل باشیم و اجازه ندهیم دیگران هر ادعای غلطی را به ما بفروشند.
▫️ برای زمان و شعور جمعی نیز ارزش قائل باشیم و سواد رسانه‌ای و تفکر انتقادی را توسعه دهیم. در کتاب استراتژی توسعه ایران (لینک دانلود) گفته شده برای تربیت نسل توسعه آفرین، باید به تفکر انتقادی مجهز شویم تا در مقابل زودپذیری، تلقین پذیری، القاء پذیری، خرافه پرستی، فرمان برداری، شخصیت پرستی و تقلید و سلطه گری و سلطه پذیری بایستیم. این ۱۴ سرنخ اولین گام.

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


✏️... اما راز موفقیت اندونزی چیست و چطور مسیر توسعه را پیدا کرده؟ در این مقاله درباره پانچسیلا، پنج اصل سوکارنو میخوانید که انسان اندونزیایی را شکل داده و راهنمای زندگی ملت اندونزی است. وحدت ملی برآمده از پانچسیلا، اجماع حاکمان بر مسیر توسعه، جذب سرمایه گذاران خارجی، تاکید بر توسعه متوازن و صادرات محور، دوری از مناقشات بین المللی و برقراری تعادل در حفظ موازنه منفی مبتنی بر اصول عدم تعهد را میتوان از جمله مهمترین عوامل توسعه در اندونزی برشمرد.
از نگاه فرهنگی نیز، «تحمل و سازگاری» مهمترین خصلت اندونزیایی هاست. کار و یادگیری یک ارزش است. اندونزیایی ها خود را همه چیزدان نمی دانند و مصداق دقیقی از این جمله سقراط هستند که «خود می دانند که نمی دانند.» مردم اندونزی، خارجی ها را متخصص می نامند و از مشاوره و کمک خارجی ها همیشه استقبال میکنند.

✏️اجماع هیات حاکمه و ویژگی های فرهنگی-شخصیتی اندونزیایی ها مسیر سیاستگذاری اقتصاد مبتنی بر بازار را هموار کرده است. دولت با جلوگیری از هرگونه کنترل عامدانه نرخ ارز و قاعده بودجه متوازن، دربرابر وسوسه خرج کردن درامدهای نفتی اش مقاومت کرد و نهایتا امروز نرخ صادرات اندونزی از واردات پیشی گرفته است. اندونزی با جمعیت انبوه و موقعیت ژئوپلتیکی اش می توانسته یک فاجعه و تراژدی اقتصادی – اجتماعی برای بقیه جهان باشد. اما اکنون یک الگوی موفق توسعه است.

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


پانچسیلا؛ راز توسعه در اندونزی

✍فرزانه بذرپور

✏️ این کشور مسلمان با جمعیتی افزون بر 266 میلیون نفر و جغرافیایی مرکب از هزاران جزیره با طبیعتی بکر قاعدتا باید در اقتصاد کنار بنگلادش و پاکستان ایستاده باشد و هر آنچه از آن می شنویم حکایت فقر و ناپایداری اجتماعی و سیاسی باشد. اما جالب است که اینگونه نیست. اندونزی نه تنها ترحم طلب نمی کند بلکه از جهت رشد اقتصادی وشیوه های سیاستگذاری توسعه سرزمین به همه همسایگان آسیایی و اهل اقیانوسیه فخر می فروشد. اندونزی چگونه به چنین جایگاهی دست یافته است و راز پایداری و ثبات اقتصادی آن چیست؟

✏️ اندونزی تا قبل از کرونا، هر سال رشد اقتصادی بالای 5 درصد داشت و پیش بینی شده بود تا سال 2030 ششمین اقتصاد بزرگ جهان خواهد شد.

✏️اندونزی در حال حاضر بزرگترین اقتصاد جنوب شرق آسیا است. تولید ناخالص داخلی اندونزی در سال 2019 بالغ بر یک تریلیون و 125 میلیارد دلار بوده و از این جهت پانزدهمین اقتصاد بزرگ دنیاست. 46 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور به صنایع، 38 درصد خدمات و فقط 15 درصد صرف حوزه کشاورزی و شیلات و دامپروری میشود.

✏️هیات حاکمه اندونزی در چهار دهه گذشته به این نتیجه رسیده اند که بدون مزیت نسبی در اقتصاد منطقه ای و بین المللی، نمیتوان عموم شاخص های اقتصادی را بهبود بخشید. پس با جذب سرمایه گذاری خارجی با هدف توسعه صنایع نساجی، پتروشیمی، حمل و نقل، لوازم خانگی و مواد غذایی توانسته سالانه حدود 170 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشته باشد. درحال حاضر میزان صادرات در اندونزی از واردات پیشی گرفته است.

✏️در سال 2018 کمپانی های خارجی نزدیک به 30 میلیارد دلار در بیش از 20 هزار پروژه در اندونزی سرمایه گذاری کردند. کشورهای سنگاپور، ژاپن، چین و هنگ کنگ بیشترین سهم سرمایه گذاری در این کشور را دارند. اندونزی آگاهانه مهمترین شریک تجاری خود را ژاپن انتخاب کرده که هیچ امیال سیاسی در این کشور ندارد.»

✏️130 میلیون نفر در اندونزی کار میکنند و نرخ بیکاری فقط 5 درصد است. با این وجود 28 میلیون نفر از جمعیت اندونزی و به عبارتی 9.4 درصد جمعیت اندونزی زیرخط فقر هستند، یعنی روزانه کمتر از 1.90 دلار درآمد دارند. شاید فکر کنید که کاهش چنین فقری غیرممکن باشد، اما فقر کنونی کمتر از نیمی از فقری است که این کشور تا سال 1999 تجربه کرده بود. فقر مطلق در اندونزی یک معضل جدی است اما دولت با افزایش اشتغال سعی میکند آنرا به فقر نسبی تغییر دهد. جمعیت فقیر کشور عمدتا در جزایر دورافتاده زندگی میکنند و دسترسی به خدمات درمانی، بازارها و خدمات توسعه کشاورزی توسط دولت مرکزی آسان نیست.

✏️احتمالا تعجب کنید اگر بدانید تورم در اندونزی کمتر از 2 درصد است. این کشور صادرکننده نفتی؛ برخلاف ایران، ونزوئلا و نیجریه؛ بیش از یک دهه است که تورم خود را تک رقمی نگاه داشته و سالانه آن را کاهش می‌دهد.

✏️ بنابر جدولی که سازمان ملل از وضعیت شاخص توسعه انسانی در کشورهای مختلف منتشر کرده، نشان میدهد اندونزی با رتبه 107 در ردیف ایران و کشورهای با توسعه انسانی بالا دسته بندی شده است و حتی در برخی شاخص ها وضعیت اندونزی از ایران بهتر است؛ از جمله در شاخص های آموزش و توانمندسازی زنان

✏️ در شاخص آموزش، اندونزی به ازای هر 17 دانش اموز یک معلم وجود دارد. این درحالی است که در ایران به ازای هر 29 دانش آموز مقطع ابتدای فقط یک معلم هست. بنابر آمار سال 2018، 11 درصد مدارس ابتدایی و 36 درصد از مدارس دوره راهنمایی و دبیرستان در ایران دسترسی به اینترنت داشتند. در اندونزی اما 61 درصد از مدارس دوره راهنمایی و دبیرستان دسترسی به اینترنت دارند.
✏️ نرخ زنان جوان بیکار در اندونزی در سال 2019 ، فقط 1.3 درصد بوده ، ضمن اینکه 42 درصد جمعیت کار، نیروی کار ماهر هستند. از این میان سهم زنان در پست های میانی و مدیریتی 19 درصد اعلام شده است. بااین همه فقط 53 درصد زنان اندونزیایی حساب بانکی یا موبایل شخصی دارند. نرخ 19 درصد زنان در پست های مدیریتی در اندونزی نشان میدهد دولت نسبت به جامعه پیشرو محسوب میشود.
سهم زنان در پارلمان اندونزی 17 درصد و در ایران 5 درصد است. گفتنی است وزیر امورخارجه اندونزی هم یک زن است...ادامه دارد

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


۵ تاکتیک ساده کشف فرصت‌های بازار

آرتور شوپنهاور، فلیسوف مطرح آلمانی معتقد است: انسان با استعداد، تير خود را به هدفی می‌زند كه هيچكس نمی‌تواند بزند، اما انسان نابغه، تير خود را به هدفی می‌‌زند كه هيچكس نمی‌تواند ببيند

🔹این سخن شوپنهاور را می‌توان در این تعریف از بازاریابی هم مشاهده کرد: بازاریابی هنر یافتن فرصت‌هایی است که بقیه رقبا از آنها غافلند

🔹به همین دلیل، می‌توانیم بگوییم بازاریاب با استعداد، فرصت‌های بازار را صرفا زودتر از رقبا کشف می‌کند، ولی بازاریاب نابغه، فرصت‌هایی را کشف می‌کند که اصولا شرکت‌های دیگر قادر به کشف آن نیستند

🔹برای کشف فرصت‌های بازار می‌توانیم از این پنج روش کمک بگیریم:

1️⃣ بخش‌بندی دقیق‌تر بازار
برای مثال، یک شرکت آرژانتینی با بخش‌بندی دقیق‌تر بازار متوجه شد خیلی از مشتریانش خواهان نوشیدنی‌هایی با طعم‌های جدید و کالری کمتر هستند. برای همین، انواع آب طعم‌دار بدون گاز و با کالری بسیار کم را در سال ۲۰۰۲ به بازار عرضه کرد. جالب اینجاست که کوکاکولا و نستله، محصولات مشابه را در سال ۲۰۱۶ عرضه کردند

2️⃣ شناخت دقیق‌تر وضعیت مشتریان
برای مثال، آمازون در تحقیقات بازار خود متوجه شد خیلی از مشتریان هدفش در کشورهای آمریکای جنوبی، قادر به خرید با کارت بانکی نیستند. برای همین، با بانک‌های محلی این کشورها قرارداد بست تا آنها حساب مشتریان نزد آمازون را شارژ کنند

3️⃣ شناخت نقاط ضعف رقبای مستقیم
برای مثال، عدم تحویل سریع محموله‌های پستی، نقطه ضعف بسیاری از شرکت‌های پستی است. به همین دلیل، شرکت پست فدکس در آمریکا، کسب و کارش را بر اساس تحویل بسته‌های پستی ظرف مدت ۲۴ ساعت طراحی کرده است.

4️⃣ الگوبرداری از رقبای غیرمستقیم
برای مثال، شرکت‌های راه‌آهن توانسته‌اند با الگوبرداری از شرکت‌های هواپیمایی و ساخت واگن‌های ممتاز و لوکس، مسافران زیادی را جذب کنند

5️⃣ شناخت دقیق‌تر خواسته‌های مشتریان
برای مثال، شرکت کانُن در تحقیقاتش برای بهبود عملکرد دوربین‌های عکاسی خود، با خواسته عجیب یک پیرمرد ژاپنی مواجه شد که دوربینی می‌خواست که موقع عکسبرداری از نوه‌هایش، جلوی لرزش دستانش را بگیرد. این خواسته، سبب توسعه تکنولوژی ضد لرزش دست و حرکت شد.

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


مردم ایران! عمده داستان قطعی برق

✍محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

✅ اصلیترین علت، خاموشی‌های امسال محصول حداقل چند دهه عدم توازن در اقتصاد برق است. اگر خواستید بدانید چگونه عدم توازن در اقتصاد برق این بحران را ایجاد می‌کند این مقاله حمید چیت‌چیان وزیر نیروی دولت یازدهم را که در سال ۱۳۹۷ نوشته است، ملاحظه بفرمایید. مفصل توضیح داده‌اند اما خلاصه‌اش این است:

⭕️ در سال ۱۳۹۵ هزینه تولید هر کیلووات‌ساعت برق با احتساب هزینه سوخت (گاز یا گازوئیل) بین ۳۱۰ تا ۴۸۰ تومان (بدون هزینه‌های تولید آلودگی محیط‌زیستی) بوده است. (یک کیلووات‌ساعت برق، تقریباً معادل برق مصرفی موبایل یک شهروند در طول سال است.)

⭕️ مصرف‌کننده برق هر قیمتی که بپردازد، این هزینه بر اقتصاد ملی ایران تحمیل می‌شود.

⭕️ سوختی که در سال ۱۳۹۵ برای تولید برق در کشور مصرف شده معادل ۱۵ میلیارد دلار بوده است. (به قیمت دلار ۲۰۰۰۰ تومان امروز، می‌شود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان) این هزینه از جیب اقتصاد ملی صرف می‌شود.

⭕️ اگر پول سوخت را هم کلاً لحاظ نکنیم، در سال ۱۳۹۵، هزینه تولید هر کیلووات‌ساعت برق (هزینه نیروی انسانی، نیروگاه، توربین، انتقال و ...) حدود ۱۱۰ تومان بوده است.

⭕️ در همان سال قیمت فروش برق به مشترکین خانگی، تجاری، صنعتی و کشاورزی به‌طور متوسط ۶۶ تومان بوده است.

⭕️ فروش هر کیلووات برق ۱۱۰ تومانی به ۶۶ تومان، یعنی ۴۴ تومان ضرر در هر کیلووات.

سؤال ساده: کدام کاسبی را در دنیا پیدا می‌کنید که حاضر باشد در همه عمر کاسبی‌اش کالا را با ۴۰ درصد ضرر بفروشد؟ صنعت برق ایران قریب سه چهار دهه است که این کار را می‌کند.

خب! در نتیجه این وضعیت چه می‌شود؟

یک. بخش خصوصی که حاضر نیست در تولید کالایی سرمایه‌گذاری کند که آن‌را با ۴۰ درصد ضرر بفروشد.

دو. دولت برق را به قیمت تضمینی از بخش خصوصی می‌خرد. وزارت نیرو و صنعت برقی که برق را با ضرر می‌فروشد، از کجا درآمد داشته باشد تا برق را از بخش خصوصی بخرد مثلاً ۴۰۰ تومان و بفروشد ۶۶ تومان؟ یکی دو سال این کار را می‌کند، بعد دیگر نمی‌تواند، به بخش خصوصی بدهکار می‌شود و به تدریج بدهی افزایش می‌یابد و بخش خصوصی هم کنار می‌کشد.

سه. مصرف برق کشور سالی متوسط ۵ درصد بالا می‌رود. پس باید سالی حداقل ۳ تا ۴ هزار مگاوات نیروگاه جدید بسازید. هر هزار مگاوات نیروگاه ساختن حدود ۶۰۰ میلیون یورو هزینه دارد. یعنی باید سالی حدود ۱.۸ تا ۲.۴ میلیارد یورو (۴۵ تا ۶۰ هزار میلیارد تومان) در سال نیروگاه بسازید. کل پول دریافتی از همه مشترکین برق در سال، به نصف این مبلغ هم نمی‌رسد.

چهار. به دلیل قیمت پایین برق، سرمایه‌گذاری در بهینه‌سازی مصرف به صرفه نیست. وقتی قبض برق خانه‌ای ۵۰ هزار تومان باشد آیا حاضر است ۴ میلیون تومان برای بهینه‌سازی کولر گازی هزینه کند؟ خیر! در نتیجه بهینه‌سازی، صنعتی اشتغال‌زا، محیط‌زیستی و مولد رشد اقتصادی در کشور از میان می‌رود.

پنج. مصرف‌کنندگان (خانگی، صنعتی، کشاورزی و ...) دغدغه مدیریت مصرف ندارند و هر ساله شاهد رشد مصرف برق هستیم در حالی که کشورهای دیگر در حال کاهش دادن مصرف برق‌شان هستند.

☑️⭕️ نتیجه‌گیری

یک. عدم توازن اقتصاد برق (درآمدهای کم، هزینه‌های تولید زیاد) در مدت سه چهار دهه، مانع از سرمایه‌گذاری کافی در تولید نیروگاه، بهینه‌سازی مصرف، و توسعه استفاده از تجهیزات کم‌مصرف استاندارد شده و کشور در ورطه کمبود برق قرار گرفته است.

دو. آیا مردم مقصر این قضیه هستند؟ خیر! می‌شود اخلاقاً از مردم انتظار داشت درست مصرف کنند، اما حکمرانی عرصه انتظار اخلاقی از مردم نیست. مردم طبق قواعد اقتصادی رفتار می‌کنند. صنعت ساختمان، صنعت لوازم خانگی و فرایندهای اقتصادی تابع اخلاق مردم نیست، تابع اثر قیمت‌هاست.

سه. آیا راهکار، صرفاً افزایش قیمت‌ برق است؟ خیر! مسأله‌ای که در سه چهار دهه ایجاد شده، با افزایش ناگهانی قیمت درمان نمی‌کنند. این مسأله با بازنگری همه‌جانبه در اقتصاد، فناوری، مناسبات صنعتی، صنعت ساختمان و ... قابل حل است. جهت‌گیری به سمت مدیریت مصرف در نظام اقتصادی-اجتماعی کشور، و راهکارهای تدریجی، منسجم و مداوم که در نهایت به واقعی‌سازی قیمت توأم با توانمندسازی اقتصادی مردم بینجامد، بخشی از راه‌حل است.

چهار. پذیرش نقصان و ناکارآمدی مسیر طی شده در اقتصاد برق در چهار دهه، نقطه آغاز این اصلاح است. و گفت‌وگوی صریح درباره این مسأله حیاتی، ضروری است.

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


Employee:
1 , 1 , 1 , 1 , 1 , 1 , 2 , 2 , 2 , 2

Investor:
1 , 1 , 2 , 4 , 3 , 6 , 5 , 9 , 14 , 16

Entrepreneur:
0 , -2 , -6 , 2 , 1 , 4 , 8 , 12 , 22 , 44


آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy


۷ گروهی که بیشتر در شغل خود شکست می‌خورند

برای رسیدن به موفقیت شغلی باید مهارت‌های نرم و هوش احساسی را در خود تقویت کنید. مهارت نرم، شخصیت و نحوه‌ی تعاملات اجتماعی فرد است. افرادی که به دنبال تغییری در خود نیستند نمی‌توان انتظار آینده روشنی را برای آن‌ها داشت. در ادامه، ۷ تیپ شخصیتی را معرفی می‌کنیم که چنین ویژگی‌ای دارند و هرگز در شغل خود موفق نخواهند شد:

1️⃣ کارمندانی که مدام در محل کار غیبت می‌کنند

افرادی که همیشه در حال غیبت هستند بیشتر وقت ارزشمند خود را تلف می‌کنند و همیشه در حال تعریف کردن یافته‌های خود در مورد دیگران هستند. همین خصوصیت باعث می‌شود از وظایف کاری خود غافل شوند و هیچ تلاشی برای پیشرفت خود انجام ندهند، پس نمی‌توان از چنین افرادی انتظار رسیدن به موفقیت را داشت.
به مرور زمان، اطرافیان آن‌ها نیز به این نتیجه می‌رسند که چنین فردی لایق اعتماد نیست و ممکن است از تمام موقعیت‌های ارزشمند که می‌تواند باعث پیشرفت شغلی آن‌ها شود کنار گذاشته شوند.

2️⃣ افرادی که همیشه مطیع دیگران هستند

این افراد همیشه هر چه مدیر و دیگران می‌گویند را می‌پذیرند و به سرعت تسلیم نظر دیگران می‌شوند. این شخصیت هرگز توانایی «نه» گفتن و مخالفت با ایده‌های اشتباه را ندارد و هر کاری که به او پیشنهاد می‌شود را قبول می‌کند.
شاید فکر می‌کند با داشتن این خصیصه، مهربان و مطیع به نظر می‌رسد اما تنها خود را از پیشرفت بازمی‌دارد.
در محل کار نمی‌توان روی چنین افرادی حساب باز کرد و آن‌ها را وارد پروژه‌های بزرگ کرد زیرا اغلب آدم‌های بی‌اراده و بدون ایده‌ای هستند که هیچ نظری ندارند و تنها از دست‌آوردهای دیگران استفاده می‌کنند.

3️⃣ افرادی که خیلی محافظه‌کار هستند

در مقابل افراد مطیع، محافظه‌کارها قرار دارند. علت محافظه‌کاری آن‌ها این است که در جایگاه خود احساس راحتی می‌کنند و ترجیح می‌دهند موقعیت فعلی خود را حفظ کنند، حتی اگر به هیچ پیشرفتی نرسند.
افراد محافظه کار اگر مدیر شوند سعی می‌کنند وقت خود را صرف نوشتن دستور کار کنند و به تیم خود بگویند چه کاری انجام دهند و از چه کاری دست بکشند. مدیران محافظه‌کار نه تنها به پیشرفتی نمی‌رسند بلکه به تیم خود هم اجازه ایده پردازی نمی‌دهند.

4️⃣ افرادی که خود را قربانی می‌دانند

چنین افرادی فکر می‌کنند هر مشکلی در محل کار به‌وجود می‌آید، تقصیر آن‌ها نیست. افراد قربانی به‌سختی مسئولیت اشتباهات خود را به عهده می‌گیرند. شاید توجهی به زمان‌بندی پروژه‌ها نداشته باشند، با همکاران به خوبی رفتار نکنند یا حتی مسئولیتی که به آن‌ها واگذار شده را کامل انجام ندهند، اما هیچ وقت اشتباه خود را به گردن نمی‌گیرند.
پافشاری این افراد برای بی‌گناه بودن و قربانی دیگران بودن باعث می‌شود تا همکاران اعتماد خود را به چنین فردی از دست بدهند و او را وارد پروژه‌های مهم نکنند.

5️⃣ افرادی که فکر می‌کنند هیچ کس به اندازه‌ی آن‌ها نمی‌فهمد

فردی که خود را «عقل کل» می‌داند به حرف کسی گوش نمی‌دهد و فکر می‌کند دیگران به اندازه‌ی او نمی‌فهمند. این افراد وقتی مرتکب اشتباهی می‌شوند، هرگز تقصیر خود را به گردن نمی‌گیرند و آن را از چشم بقیه می‌بینند و فکر می‌کنند بقیه کارشان را خوب انجام نداده‌اند که چنین اتفاقی افتاده است. اما اگر کارها خوب پیش برود، خود را مسبب این موفقیت می‌دانند.
افرادی با این شخصیت، در جلسات کاری با غرور و خود بزرگ‌بینی حرف می‌زنند و به همین خاطر کسی به آن‌ها اعتماد ندارد.

6️⃣ افرادی که زود از کوره در می‌روند و بسیار عصبانی هستند

افراد عصبی و تندخو هیچ کنترلی روی خشم و عصبانیت خود ندارند. این افراد مدام در محل کار با دیگران مشاجره دارند. اگر چیزی باب میل‌شان نباشد دیگران را به دردسر می‌اندازند و رفتار نامناسبی از خود نشان می‌دهند.
این افراد معمولا با داد زدن، عصبانیت، فحش دادن یا حتی گریه احساسات شدید خود را نمایش می‌دهند. یک مدیر تندخو و عصبانی با بی‌توجهی به شخصیت کارمندان خود مانع پیشرفت کارها می‌شود.

7️⃣ افرادی که با سیاست می‌خواهند کارشان را پیش ببرند

همه‌ی آدم‌ها به دنبال پیشرفت در کار هستند، اما افراد سیاست‌مدار و زرنگ سعی می‌کنند به طریق دیگری به هدف‌شان برسند. این افراد، دیگران را نادیده می‌گیرند تا پله‌های ترقی را طی کنند.
این افراد هر کاری که فکر کنند آن‌ها را به پیشرفت نزدیک‌تر می‌کند، انجام می‌دهند. اما همه به شخصیت این افراد پی برده‌اند و کسی به آن‌ها اعتماد نمی‌کند و همین مساله باعث می‌شود به هیچ پیشرفتی نرسند.

آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy

Показано 20 последних публикаций.

385

подписчиков
Статистика канала