زندگی قبلیت به 300 سال پیش برمیگرده و این دومین تناسخته و روح جوونی داری.
سومین دختر یه خانواده بودی و پدرت کاتب بود و وقتی علاقه ات برای خوندن و نوشتن رو دید، بهت آموزش داد.
در جریان یه حمله به سرزمینت، به همراه تعداد زیادی دختر جوون دیگه به بردگی گرفته میشی.
برای این زندگی ساخته نشده بودی و دانش و آگاهیت باعث سرکشی تو در برابر آدمای زورگو میشد.
بخاطر سرکشیت به چاه انداخته میشی و توی سن شونزده سالگی بخاطر تشنگی و گرسنگی میمیری.
هدف از تناسخ دوباره ات اینه که کتاب بخونی و تحقیق کنی و روح تشنه ی دونستنتو سیراب کنی.
تنها کسی که توی این زندگیتم همراهته، پدر زندگی گذشته اته. توی این زندگی باهات رابطه خونی نداره اما توی دونستن چیزها بهت کمک زیادی میکنه.
https://t.me/MyNazyoung7
سومین دختر یه خانواده بودی و پدرت کاتب بود و وقتی علاقه ات برای خوندن و نوشتن رو دید، بهت آموزش داد.
در جریان یه حمله به سرزمینت، به همراه تعداد زیادی دختر جوون دیگه به بردگی گرفته میشی.
برای این زندگی ساخته نشده بودی و دانش و آگاهیت باعث سرکشی تو در برابر آدمای زورگو میشد.
بخاطر سرکشیت به چاه انداخته میشی و توی سن شونزده سالگی بخاطر تشنگی و گرسنگی میمیری.
هدف از تناسخ دوباره ات اینه که کتاب بخونی و تحقیق کنی و روح تشنه ی دونستنتو سیراب کنی.
تنها کسی که توی این زندگیتم همراهته، پدر زندگی گذشته اته. توی این زندگی باهات رابطه خونی نداره اما توی دونستن چیزها بهت کمک زیادی میکنه.
https://t.me/MyNazyoung7