مدت ها از تاسیس آکادمی گذشت🏰
آریل پیر شده بود و دیگر قدرت سابق را نداشت .. اعضای دو فرقه هنگامی که متوجه ضعف آریل شده بودند بر علیه او اقدام کردند ⚔
مارکس سوم به تنهایی نیمی از دبیران و مربیان آکادمی را سلاخی کرد و روی همه شان با خنجر " خائن " را حکاکی کرد 🔪
آراسوس گرگینه و پک اش به تنهایی به سراغ آریل رفتند
آریل که پیر و فرسوده بود توانست آراسوس و دوتا از بتا های اورا به شدت زخمی کند و سر انجام به دست دختر خوانده خون آشامش کشته شد 🧛🏻♀
آکادمی در هرج و مرج پیچید و جنگ میان دو فرقه بر سر آکادمی و حکومت در گرفت یک هفته تمام دو فرقه در جنگ بودند تا آنکه پسر خونی و بزرگتر آریل , دیوید دوباره بر دو فرقه برتری پیدا کرد و آکادمی را راه اندازی کرد 🙌
بعد از بازگشت اوضاع آکادمی به حالت عادی دیوید دریافت که نه قادر به اعتماد به خون آشام🧛🏻♀ هاست و نه گرگینه ها 🙎🏽♂
او هیئت بزرگان را در آکادمی راه اندازی کرد که در آن خودش و دو دخترش ملینا و کیت که هر دو دورگه بودند بعلاوه یکی از الفا های گرگینه ها و یک کنت خون آشام قرار داشت 👑
بعلاوه او سه جایگاه را برای خون اشام ها و گرگینه هایی که از خارج دو فرقه به اکادمی میپیوند اند اختصاص داد
طبق دستور او جمجه سیثیز دوم💀 که بر عکس دو برادر ویژه اش انسانی ساده بود را از خاک بیرون کشیدند انرا جادو کرده و در کنار مجسمه آریل در ورودی آکادمی قرار دادند
همچنین دیوید شخصا خفاش های پرورش یافته دست خودش🦇 را لانه ای که زیر مجسمه آریل وجود داشت قرار داد
هر ساله جمجمه با تشخیص خون ویژه در مردمان خفاش هارا به سوی انها میفرستد
خفاش ها بر روی سقف و یا نزدیکی خانه افراد متوقف میشدند و خودرا زخمی میکردند 🦇🏠
اگر فرد موفق میشد بوی خون را حس کند و خفاش را بگیرد خفاش با متانت نامه دعوت را به فرد میداد . ✉
سپس هر انسان مشکوک به داشتن خون ویژه به آکادمی میرسید تا "مراسم خونی" اجرا شود .
-
@MoonCastle🧛🏻♀🏰
-
@Maceuro🦌