#آدمکش_کور
#فصل_دوم
#بخش_اول
#تخم_مرغ_آبپز
#قسمت_چهارم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
۱۱- مرد ادامه می دهد:کسی صاحب این دشت بایر نیست. یا به عبارت دیگر پنج قبیله مختلف ادعای مالکیت آن را می کنند، اما هیچ کدامشان قدرت کافی ندارندکه دیگران را از بین ببرند. همه آنها گاه با گله حیواناتشان که گوسفندانآبی رنگ شروری هستند، یا با کالای بی ارزش تجاریشان بر پشت حیواناتی که نوعی شتر سه چشم هستند، از کنار این تپه پوشیده از قلوه سنگ عبور میکنند.
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
١١-وواصل: لا يطالب بهذا السهل كل الناس. أو لعلّ خمس قبائل مختلفة تدعى لنفسها الحق فيه، ولكن ليس بينها قبيلة قوية بما يكفي لإبادة الآخرين. جميع القبائل تتجول عابرة جبل الحصى من وقت لآخر سواء لترعى ماشيتها و هي كائنات تشبه الماشية الزرقاء وحشية الطباع، أو تنقل بضائع تجاريةزهيدة القيمة فوق ظهور دوّاب الحمل التي تملكها، وهي نوع من الجمال ثلاثية
العيون.
✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍
١٢-این تپه به زبانهای مختلف آنها: پاتوق مارهای پرنده، پُشته سنگریزه،اقامتگاه مادران عربده کش، دره فراموشی، و گودال استخوان های فرسوده نامیده می شود. هر قبیله داستان مشابهی درباره این پشته سنگ میگوید. می گویند زیراین سنگها یک پادشاه گمنام مدفون است. نه تنها پادشاه، بلکه باقیمانده شهرباشکوهی که پادشاه بر آن حکومت میکرد نیز زیر این سنگ ها دفن شده است.شهر در یک جنگ از بین رفت و پادشاه هم دستگیر شد و به نشانه پیروزی دشمن از یک نخل به دار آویخته شد. بدن او را در مهتاب قطعهقطعه کردند ورویش، به عنوان سنگ قبر، قلوه سنگ ریختند. بقیه ساکنان شهر، از زن و مرد وبچه ها گرفته تا حیوانات همه کشته شدند. همه را با شمشیر کشتند و با تبر قطعه قطعه کردند. هیچ موجود زندهای جان سالم به در نبرد.
"چه وحشتناک."
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
١٢-وتطلق لغاتهم المتعددة أسماء مختلفة على كومة الحصى، فهي "مصيدةالثعابين الطائرة"، و"كومة الحصى" و"مقام الأمهات النائحات"، و"وادي النسيان"و "حفرة العظام المقضومة". وتحكي كل قبيلة قصة متشابهة عنها. فيقولون إن هناك مَلكًا مجهول الاسم، مدفونا تحت الأحجار. وليس الملك وحده المدفون هناك؛ لكن أيضاً بقايا المدينة الرائعة التي كان يحكمها ذلك الملك في يوم من الأيام. فقد دُمرت المدينة في إحدى الحروب وتم أسر المَلك وشنقه معلقاً في نخلة دليلاً على النصر. وعند بُزوغ القمر كان جسد الملك قد قطع ودفن وكوم فوقه الحصى لتمييز المكان.أمّا سُكّانالمدينة فقد قتلوا جميعاً، حيث ذبح الرجال والنّساء والأطفال والرضع وحتى الحيوانات. قطّعوهم جميعاً بالسيف إربًا ولم يبقوا على كائنٍ حي.
"إنه شيء فظيع."
✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍
١٣-هر جای زمین که بیل فرو کنی یک چیز وحشتناک بیرون میآید. چیزی تاجرانه. کار ما هم از برکت استخوان ها رونق میگیرد. بدون چنین استخوان هایی داستانی وجود ندارد. لیموناد داریم؟
"نه تمام شد. بگو."
کسانی که شهر را تسخیر کردند نام آن را از خاطره ها پاک کردند، و به همین دلیل، به گفته مسافران، کسی نام آن را نمی داند و مردم فقط از منهدم شدنش خبر دارند. بنابراین پشته سنگ از یک یادبود عمدی و یک فراموشی عمدی حکایت
میکند. مردم این ناحیه شیفته تضاد و تناقضند. هر کدام از این قبیلهها ادعا میکنند مهاجم فاتح شهر بودهاند.هر کدام کشتار مردم شهر را با لذت به خاطر میآورند.هر کدامشان معتقدند که خدای آنها، به خاطر اعمال بدی که در شهر انجام میشد، این کشتار را مقرر کرد. می گویند، پلیدی شیطان را باید با خون پاک کرد. در آن روز خون مانند آب جاری شد، بنابراین از آن باید این جاخیلی پاک شده باشد.
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
۱۳-امسکی جاروفًا واجرفي أي مكان من الأرض تتكشف لك أشياء بشعة هناوهناك. إننا نثري العمل بذلك. فلولاهم ما كانت لدينا حكايات. هل لديك مزيد من عصير الليمون؟
قالت: لا! لقد شربناه كله. هيا أكمل!
محا الغُزاة اسم المدينة، ولذلك، كما يقول الرواة، يعرف المكان الآن باسمما حدث به من تدمير. فكومة الحصى إذن دليل على فعل التذكر المتعمد وفعل النسيان المتعمد. فأهل المنطقة مغرمون بالمفارقات. تدعى كل واحدة من القبائل الخمس أنها كانت المهاجم المنتصر. كل منها يحكي عن المذبّحة بشيء من الاستمتاع. وتعتقد كل قبيلة أن ما أصاب المدينة انتقام عادل من الإله عقابًا على ما ارتكبه أهلها من فواحش. فهم يقولون إن الشرّ لا يمحوه إلا الدّم. وفي ذلك اليوم سال الدم كالماء، فلابدّ أن أصبحت البلاد بالغة النظافة.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ادامه دارد...
#القاتل_الأعمى
#الفصل_الثاني
@taaribedastani
کانال تعریب متون داستانی
#فصل_دوم
#بخش_اول
#تخم_مرغ_آبپز
#قسمت_چهارم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
۱۱- مرد ادامه می دهد:کسی صاحب این دشت بایر نیست. یا به عبارت دیگر پنج قبیله مختلف ادعای مالکیت آن را می کنند، اما هیچ کدامشان قدرت کافی ندارندکه دیگران را از بین ببرند. همه آنها گاه با گله حیواناتشان که گوسفندانآبی رنگ شروری هستند، یا با کالای بی ارزش تجاریشان بر پشت حیواناتی که نوعی شتر سه چشم هستند، از کنار این تپه پوشیده از قلوه سنگ عبور میکنند.
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
١١-وواصل: لا يطالب بهذا السهل كل الناس. أو لعلّ خمس قبائل مختلفة تدعى لنفسها الحق فيه، ولكن ليس بينها قبيلة قوية بما يكفي لإبادة الآخرين. جميع القبائل تتجول عابرة جبل الحصى من وقت لآخر سواء لترعى ماشيتها و هي كائنات تشبه الماشية الزرقاء وحشية الطباع، أو تنقل بضائع تجاريةزهيدة القيمة فوق ظهور دوّاب الحمل التي تملكها، وهي نوع من الجمال ثلاثية
العيون.
✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍
١٢-این تپه به زبانهای مختلف آنها: پاتوق مارهای پرنده، پُشته سنگریزه،اقامتگاه مادران عربده کش، دره فراموشی، و گودال استخوان های فرسوده نامیده می شود. هر قبیله داستان مشابهی درباره این پشته سنگ میگوید. می گویند زیراین سنگها یک پادشاه گمنام مدفون است. نه تنها پادشاه، بلکه باقیمانده شهرباشکوهی که پادشاه بر آن حکومت میکرد نیز زیر این سنگ ها دفن شده است.شهر در یک جنگ از بین رفت و پادشاه هم دستگیر شد و به نشانه پیروزی دشمن از یک نخل به دار آویخته شد. بدن او را در مهتاب قطعهقطعه کردند ورویش، به عنوان سنگ قبر، قلوه سنگ ریختند. بقیه ساکنان شهر، از زن و مرد وبچه ها گرفته تا حیوانات همه کشته شدند. همه را با شمشیر کشتند و با تبر قطعه قطعه کردند. هیچ موجود زندهای جان سالم به در نبرد.
"چه وحشتناک."
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
١٢-وتطلق لغاتهم المتعددة أسماء مختلفة على كومة الحصى، فهي "مصيدةالثعابين الطائرة"، و"كومة الحصى" و"مقام الأمهات النائحات"، و"وادي النسيان"و "حفرة العظام المقضومة". وتحكي كل قبيلة قصة متشابهة عنها. فيقولون إن هناك مَلكًا مجهول الاسم، مدفونا تحت الأحجار. وليس الملك وحده المدفون هناك؛ لكن أيضاً بقايا المدينة الرائعة التي كان يحكمها ذلك الملك في يوم من الأيام. فقد دُمرت المدينة في إحدى الحروب وتم أسر المَلك وشنقه معلقاً في نخلة دليلاً على النصر. وعند بُزوغ القمر كان جسد الملك قد قطع ودفن وكوم فوقه الحصى لتمييز المكان.أمّا سُكّانالمدينة فقد قتلوا جميعاً، حيث ذبح الرجال والنّساء والأطفال والرضع وحتى الحيوانات. قطّعوهم جميعاً بالسيف إربًا ولم يبقوا على كائنٍ حي.
"إنه شيء فظيع."
✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍
١٣-هر جای زمین که بیل فرو کنی یک چیز وحشتناک بیرون میآید. چیزی تاجرانه. کار ما هم از برکت استخوان ها رونق میگیرد. بدون چنین استخوان هایی داستانی وجود ندارد. لیموناد داریم؟
"نه تمام شد. بگو."
کسانی که شهر را تسخیر کردند نام آن را از خاطره ها پاک کردند، و به همین دلیل، به گفته مسافران، کسی نام آن را نمی داند و مردم فقط از منهدم شدنش خبر دارند. بنابراین پشته سنگ از یک یادبود عمدی و یک فراموشی عمدی حکایت
میکند. مردم این ناحیه شیفته تضاد و تناقضند. هر کدام از این قبیلهها ادعا میکنند مهاجم فاتح شهر بودهاند.هر کدام کشتار مردم شهر را با لذت به خاطر میآورند.هر کدامشان معتقدند که خدای آنها، به خاطر اعمال بدی که در شهر انجام میشد، این کشتار را مقرر کرد. می گویند، پلیدی شیطان را باید با خون پاک کرد. در آن روز خون مانند آب جاری شد، بنابراین از آن باید این جاخیلی پاک شده باشد.
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
۱۳-امسکی جاروفًا واجرفي أي مكان من الأرض تتكشف لك أشياء بشعة هناوهناك. إننا نثري العمل بذلك. فلولاهم ما كانت لدينا حكايات. هل لديك مزيد من عصير الليمون؟
قالت: لا! لقد شربناه كله. هيا أكمل!
محا الغُزاة اسم المدينة، ولذلك، كما يقول الرواة، يعرف المكان الآن باسمما حدث به من تدمير. فكومة الحصى إذن دليل على فعل التذكر المتعمد وفعل النسيان المتعمد. فأهل المنطقة مغرمون بالمفارقات. تدعى كل واحدة من القبائل الخمس أنها كانت المهاجم المنتصر. كل منها يحكي عن المذبّحة بشيء من الاستمتاع. وتعتقد كل قبيلة أن ما أصاب المدينة انتقام عادل من الإله عقابًا على ما ارتكبه أهلها من فواحش. فهم يقولون إن الشرّ لا يمحوه إلا الدّم. وفي ذلك اليوم سال الدم كالماء، فلابدّ أن أصبحت البلاد بالغة النظافة.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ادامه دارد...
#القاتل_الأعمى
#الفصل_الثاني
@taaribedastani
کانال تعریب متون داستانی