❗درسی که از امر واقعی(کرونا ) باید گرفت❗
✍ رضا مجد
قسمت اول
🟢این اواخر با اوج گرفتن بیماری ویروسی ای بنام "کرونا" یا همان "کووید 19"، که به همراه خود،مفهومی به نام "مرگ"را ، که ما واپسین انسانهای نئولیبرال و دم غنیمت دان،با هزاران زحمت و دردسر،توانسته بودیم آن را به قعر ناخودآگاه هایمان واپس رانده و سرکوب بکنیم،دوباره از نو در برابر دیدگان بهت زده ی مان حاضر کند،مقاله ها و نوشته های زیادی در فضای مجازی سعی کرده اند آن را از منظر روانکاوی لاکانی و به مثابه ی "امرواقعی" قرائت کنند.
جدا از اینکه کدام یک در پرداخت به این موضوع موفق بوده؟یا چه حد این واژه ها را از فرط استعمال نابجا و حتی بی رویه، ذات زدوده و از معنا تهی کرده اند یا نه؟ که دلیل ما از نوشتن این متن نبوده، چرا که نه علمش را داریم و نه جایگاهش را. بلکه به عنوان علاقه مند به مباحث روانکاوی،خواستیم ما هم به روال معمول کانال "کژنگریستن"یک نگاه کژ به این رویداد بیفکنیم.
از نظر ژاک لاکان، امر واقعی بسان ناممکن را، نمی توان از طریق ساحت نمادین و از خلال کلمه و زبان بیان کرد یا توضیح داد، ما فقط می توانیم آن را به شکل احساس اضطراب و ترس و یا هول و به شکل تروما تجربه بکنیم.ناممکنی امرواقعی نه به این معناست که امر واقعی اتفاق نمی افتد بلکه به این معناست که اتفاق می افتد ولی مواجهه با آن زیادی ضایعه بار و تروماتیک است. با این مقدمه، طبعا ویروس کرونا بسان "امرواقعی" لاکانی زیادی هم دور از واقعیت نیست.
"امرواقع" از نظر لاکان یک رخنه است، یک ظهور ناگهانی که با رخنه در واقعیت هر روزینه ی ما در ساحت نمادین، و ایجاد خمش و گسست درآن، آن را از ریخت می اندازد و نظم مستقر وضعیت موجود را از هم فرومی پاشاند.این فروپاشی و گسست و از ریخت افتادگی، به شکل ریشه ای و رادیکال اتفاق می افتد طوری که هیچ چیزی در جای قبل و در معنای قبل و نظم قبلی دیگر قابل تصور نیست. و اینگونه است که تاریخ بشری ما دوتکه می شود، تاریخ قبل از کرونا و تاریخ پساکرونا،و همچنین این رخداد مثل تمام بازگشت های امرواقعی، سوژه های مختص به خود را نیز برمی سازد،طوری که سوژه های پیشاکرونایی هیچ شباهتی به سوژه های پساکرونایی نخواهند داشت. از نظر لاکان امر واقعی همیشه به شکل پس ماند/فقدان تجربه می شود. این مازاد/فقدان هم نتیجه ی نمادین سازی هستی و انسان توسط زبان است،به گونه ای که همیشه در نمادین سازی چیزی،همیشه یک پس مانده ای به شکل مازاد یا یک خلائی به شکل فقدان برجا می ماند و این مازاد/فقدان خود امرواقعی است.یا به بیانی امرواقعی در قالب امرمنفی/سلبی،در هسته ی خود زبان نیزنقش بسته است، و به شکل پارادکسیکال باعث بسط و گسترش معنا و تفسیر و زایش تاویل ها و تفاوت هاست.
وقتی ویروس کرونا جدار واقعیت ما را که خود را در فاصله ی امن و خیلی دورتر از نقطه ی ظهورش(که ووهان چین بود) می دیدیم خراش داد و به درون زیست-واقعیت هرروزینه ی ما خزید،و در چشم بهم زدنی چهره ی واقعیت نمادین(اعم از نهادهای دولتی/حکومتی و ناتوانی شان در نمادین کردن و مهار آن) ما را بالکل از ریخت انداخت، و همه را در تجربه ی تروما و ضایعه ای ناشناخته و نابهنگام سهیم کرد، دقیقا داشت از منطق امرواقعی پیروی می کرد.منطقی که به شکل ریشه ای با منطق بشری و نمادینش تفاوت دارد، و بیشتر با منطق هستی پیشازبانی قرابت دارد تا با منطق انسانی پسازبانی. کرونا بسان "امرواقعی" به چشم برهم زدنی به بیان مارکسی "هرآنچه را سخت و استوار بود را دود کرده و به هوا فرستاد" و برایش هیج فرقی نمی کند، این سخت و استوار،یک واقعیت قدسی و معنوی است یا یک واقعیت سکولار و لائیک. یک انسان دینی و بی گناه است یا یک انسان سرتاپاگناه. یک انسان متمول داراست یا یک انسان فقیر و مسکین و ندار. چرا که تمام این طبقه بندی ها و چینش های دوتایی (سیاه،سفید/خوب،بد/...) و دوآلیسم مسخره ی بشری فقط درون منطق بشری دارای معنا و ارزش است و الا درون منطق هستی پیشازبانی یا منطق امرواقعی، فاقد معنا هستند،اصلا معنا فقط درون زبان معنا دارد.
یکی دیگر از قرابت های ویروس کرونا با امرواقعی لاکان، پیوند هردو با رانه ی مرگ است، هردو در خدمت رانه ی مرگ و تاناتوس هستند.
با تمام این تفاسیر چیزی که مهم است این است که به قول لاکان امر واقعی همیشه به جای خود بازمی گردد یا به قول فروید هر چیز سرکوب شده ای روزی در شکلی متفاوت و باقدرتی بیشتر بازمی گردد.🟢
ادامه دارد.....
@Kajhnegaristan