ارغنون | organon


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


ادبیات،فلسفه و علوم اجتماعی
ارغنون

ارتباط با ما:
@Organon_admin

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


آموزه‌ی نولیبرال دولت روحانی.pdf
491.9Кб
@OrganonChannel

▪️آموزه‌ی نولیبرال دولت روحانی ایران را به کجا می‌برد؟
▪️علی فتح‌الله‌نژاد


@OrganonChannel

▪️آموزه‌ی نولیبرال دولت روحانی ایران را به کجا می‌برد؟
▪️علی فتح‌الله‌نژاد

بیش از چهار سال قبل، حسن روحانی سوار بر موج کارزاری انتخاباتی برای رفع تنگناهای اقتصادی ایران از طریق تلاش برای برداشتن تحریم‌ها به ریاست جمهوری رسید. با برداشته شدن تحریم‌های مرتبط با برنامه‌ی هسته‌ای، تداوم مشکلات اقتصادی ایران هم به استمرار تحریم‌های یک‌جانبه‌ی ایالات‌متحده که به‌سان مانعی برای مشارکت گسترده‌ی کشورهای اروپایی در اقتصاد ایران عمل می‌کند منتسب شدند و هم به نقش تندروهای ایران در ممانعت از اجرای اصلاحات اقتصادی رئیس‌جمهور. با این حال، این آموزه‌ی اقتصادی شخص روحانی است که سهم به‌سزایی در عدم موفقیت دولتش در بهبود زندگی ایرانیان داشته است.

✅دریافت نسخه کامل #مقاله 👇👇👇


@OrganonChannel

▪️آموزه‌ی نولیبرال دولت روحانی ایران را به کجا می‌برد؟
▪️علی فتح‌الله‌نژاد


فاشيسم و سوسياليسم.pdf
633.6Кб
@OrganonChannel

▪️ فاشيسم و سوسياليسم
▪️دنيل گِرَن
▪️ترجمه: مهدی حبيب‌زاده


@OrganonChannel

▪️ فاشيسم و سوسياليسم
▪️دنيل گِرَن
▪️ترجمه: مهدی حبيب‌زاده

خوانندگان انترناسیونال چهارم با نویسنده‌ی این مقاله، دنیل گرَن، به خوبی آشنا هستند. گرَن مؤلف کتاب شناخته‌شده‌ی فاشیسم و سرمایه‌ی بزرگ است که نسخه‌ی انگلیسی‌ آن در ابتدای سال 1939 منتشر شد. متن فعلی مقدمه‌ای است که گرَن در سال 1945 بر نسخه فرانسوی جدیدِ این کتاب نوشته ‌است.
نوشتن کتاب فاشیسم و سرمایه‌ی بزرگ در سال 1934 کمی بعد از شش فوریه آغاز شد و در ژوئن 1936 به چاپ رسید. آیا لازم بود که این کتاب به شکل فعلی‌اش به چاپ مجدد برسد، یا این که می‌بایست این پژوهش را تا ابتدای سال 1945 ادامه می‌دادیم؟
بی‌شک نوشتن این کتاب را پیش‌ازموعد متوقف کردیم. درآن زمان پدیده¬ی فاشیسم (به خصوص در آلمان) همچنان در حال رشد و گسترش بود و هنوز برخی از خصیصه‌هایش چنان که باید آشکار نشده بود. کندوکاو بیشتری لازم بود

✅دریافت نسخه کامل #مقاله 👇👇👇


@OrganonChannel

▪️ فاشيسم و سوسياليسم
▪️دنيل گِرَن
▪️ترجمه: مهدی حبيب‌زاده


Репост из: مکتوبات
📝 صندوق بازنشستگان، تهدیدی که جامعه را به سقوط می برد.. | #مخمد_مساعد

🔸دیروز #ربیعی به مجلس رفت تا به سوال نماینده‌ها درباره یکی از صندوق‌های بازنشستگی توضیح بدهد. توضیحی که البته نماینده‌ها را قانع کرد ولی قضیه صندوق‌ها دقیقا چیست؟

🔹بگذارید مثالی بزنم. 80 هزار نفر بازنشسته عضو صندوق بازنشستگی #فولاد هستند که امروز ورشکسته محسوب می شود. این 80 هزار نفر برای دریافت حقوقشان هر ماه تجمع می‌کنند و حتما خبرهایش را شنیده اید.

🔸صندوق بازنشستگی به شکل ساده و نه چندان علمی یک صندوق بیمه است که افراد در طول دوران خدمتشان قسمتی از حقوقشان را برای آن پرداخت می کنند تا از خدمات درمانی و مستمری بازنشستگی بهره مند شوند.

🔹در کشور چیزی حدود 16، 17 صندوق بازنشستگی وجود دارد. بزرگترین آن صندوق #تامین_اجتماعی و صندوق کشوری و تامین اجتماعی نیروهای مسلح و کوچکترها صندوق کارکنان بیمه، کارکنان بانکها، کارکنان شهرداری و... است

🔴 در حال حاضر و روی کاغذ #فقط #یکی از این صندوقها ورشکسته نیست!

🔸ورشکستگی این صندوق‌ها فقط به بازنشسته‌ها ضربه نمی زند. به طور مثال صندوق بازنشستگی بانکها یک صندوق ورشکسته‌ است پس بانک باید با روشهای دیگری حقوق آنها را تهیه کند. کدام روش؟ افزایش غیرواقعی نرخ بهره تسهیلات! یعنی همه کسانی که از بانک‌ها وام میگیرند باید ضررش را بدهند.

🔹حالا سازمان تامین اجتماعی که درآمدش حاصل مشارکت سه جانبه‌ از طرف کارگرها، کارفرماها و دولت است در سراشیبی سقوط به همان دره ای است که قبلا همه صندوقهای دیگر در آن سقوط کردند. اما چرا؟ چند دلیل ساده اما مهم وجود دارد:

🔹مهمترین دلیل در این بین #ناکارآمدی اکثر مدیرانی است که در طول این سالها در تامین اجتماعی بوده اند. آنها هرگز نتوانسته اند در برابر دست درازی دولت ها به این صندوق مقاومت کنند و گاهی خودشان هم از آن سو استفاده کرده اند.

🔸سیاسیون هم در این بین از صندوق ها بهره مند شده اند. مثلا فکر کنید نماینده های مجلس یک روز از خواب بیدار شدند و تصویب کردند که فلان مشاغل با 20سال کار بازنشست شوند اما نگفتند اینها که 10سال کمتر حق بیمه پرداخت می کنند بعدا از کجا باید حقوق بازنشستگی‌شان پرداخت شود.

🔴 دولتهای مختلف هم هیچوقت به تعهداتشان به این صندوق عمل نکردند. دولت امروز #140_هزار_میلیارد_تومن به صندوق تامین اجتماعی بدهکار است. تکرار میکنم: 140000000000000 تومن..

@maktubat
📷 goo.gl/51aDSA


دکتر میگفت، مردم مثلِ یك جنگل هستند، یك درخت را میتوان با تبر زد و انداخت، میتوان صد یا هزار درخت را با تبر زد و انداخت، ولی هیچکس نمیتواند جنگل را بزند و بيندازد. هیچکس این قدرت را ندارد. پس باید قدرتي مثلِ قدرت جنگل داشت. برايِ زنده ماندن نمیتوان فقط به زندگي تکیه کرد. باید به زندگي دیگران هم تکیه کرد. باید جزئي از جنگل بود، به دلیل اینکه جنگل، تقریبن همیشه دست نخورده باقي میماند.


چاه به چاه | رضا براهني | نشر: نگاه | فصل ٣ | صفحه ٣١


#بریده_کتاب
@OrganonChannel




قیام بی‌صاحب!
یادداشتی از علیرضا رسولی


در چند روز گذشته اتفاقات به گونه‌ای رقم خورده‌اند که پیش‌بینی صریح و صحیح از عاقبت‌الامر اعتراضات تقریبا ناممکن است. مردم سودای معیشت، آن ضروری‌ترین اصل زندگی را دارند و شعارهای طبقه‌ی متوسط مانند آزادی و دمکراسی و حق بیان و حق اجتماعات و آزادی زندانیان سیاسی و... کم‌تر به چشم می‌آید. بستر فراهم شده، بالقوگیِ فریاد ضدّ خفقان و فساد را بالفعل کرده است. می‌توان با نگاهی به شعارهای مطروحه در هر تجمع اعتراضی به طبقه‌ی اقتصادی و اجتماعی معترضین پی برد. با قبول این گزاره نتیجه می‌گیریم اتفاقات اخیر را مردم طبقه‌ی پایین و محرومین از امکانات و حداقل‌های ضروری زندگی رقم زده‌اند.
باید دانست این طبقه خود در معرض آفت قهرمان‌زدگی قرار دارند. بارها شنیده‌ایم این سوال عامیانه‌را، که درباره‌ی جایگزین احتمالی افراد حاضر در قدرت می‌باشد: خب اینها بروند چه کسی بیاید؟
پاسخ به این سوال و اقناع عمومی بسیار دشوار است. حافظه‌ی تاریخی ایرانی مشحون از فرّه‌ی ایزدی، ظل‌الله و ولایت فقهی است که یک دوگانه‌ی شبان_رمگی را در ذهن ایرانیان کاشته و مواجهه‌ی آنها را با حکومت و دولت، نه به عنوان کارفرما و کارگزار (مفهوم مدرن و صحیح دولت) بلکه، به نوعی قدرت برتر و دیگری بزرگ و خودکامه‌ی زورگوی بیرون از قانون ایستاده تبدیل کرده است.
با چنین جو فکری، در ذهن عموم، طبیعی است که کسی باید بیاید! عموم درکی از نوع دیگری از ارتباط مردم و حکومت ندارد. در چنین شرایطی مهره‌های سوخته و زباله‌های تاریخی قد علم می‌کنند و هرکدام با سودای منافع شخصی از این آبی که گل‌آلود شده دنبال ماهی‌های منفعت و جایگاه می‌گردند. امثال رضا پهلوی و مریم رجوی فعلا سوار این موج شده‌اند و مطمئنا در آینده‌ی نزدیک شاهد سودجویان بیشتر خواهیم بود.
یکی از رسالت‌های‌ هرآنکه خود را روشنفکر می‌پندارد این است که دوگانه‌ی شبان_رمگی را در ذهن عموم مردم بشکند و این حق طبیعی را یادآوری کند که دولت و حکومت کارگزار مردم است نه سازمانی مصون و فراتر از قانون. نتیجتا احتیاجی به انتخاب شبان دیگری نیست و مردم با نزدیک شدن به مفهوم مدرن دولت، می‌توانند خودبسنده باشند.

@organonchannel




شعری از علي شفيعي
_
ميليارد ستاره دور از هم
فاصله اين است
ميليارد كيلومتر كه نور سرگردان است
فاصله اين است
تو ميتوانستي صدايم كني
من اولين اتوبوس را سوار ميشدم
و پيش از آنكه غذا درست كني
يا لباس هايت را اتو كني
ميرسيدم

گفتي دور است
گفتم ميرسم
گفتي دور است
چكمه هايم را پوشيدم
از سايه ها گذشتم
گفتي دور است
لباس هايم عرق كرد
آمدم پشت خانه ات
گفتي دور است
آمدم كنار بازوهايت صورتم را گذاشتم
آمدم كنار بازوهايت لب هايم را گذاشتم
كنار موهايت چشم هايم را گذاشتم
گفتي دور است
چه فاصله اي بود كه تمام نشد
چه خاطراتي بود كه دست از سرم برنداشت

نميتوانم بگذرم
از سياره اي به سياره اي
نميتوانم قدم بگذارم
نميتوانم

گفتي دوري
به اندازه ي همه ي اعداد
همه ي شراب ها
گفتي دوري
و نميرسم
بايد دلتنگي هايم را رفو كنم
بايد به سايه ام نگاه كنم
كه پي در پي مرا به تو منتهي ميكند
با خاطراتت
كجا خوابيده اي؟!
كجا خوابيده اي؟!
ميتوانستم لباس هايت را بشويم
ميتوانستم موهايت را شانه كنم
ميتوانستم چاي را آماده كنم
نگاهبان خواب هايت باشم
ميتوانستم صبح به صبح برايت خريد خانه كنم
گوشواره هايت باشم
آينه را رو به رويت نگه دارم
ميتوانستم قرص كوچكي باشم براي سر دردت
يا دستمال كوچكي براي بستن موهايت

سكوت تيغه اي دارد
و حافظه ام حفره اي
انگشتانم عرق كرده در انتظار لمس شانه هايت
دوستت داشتم
فاصله از درون ما ميزايد
شمع كوچكي روشن كن
كنار پنجره ي بيگانه
شمعي روشن كن
من مثل نور ستاره ها در آمد و شدم
از شمع تو به كهكشاني دور
شمعي روشن كن تا پلك هايم بسوزد
و صدايم
و مردمك چشم هايم
و حافظه ام بسوزد
ميخواهم از صدايم زنجيرهاي محكمي بسازم
از كهكشاني به كهكشاني
مينوشم
مينوشم
مينوشم
همه ي شراب ها از گلويم بيرون است

با اين همه مستي
چطور به ياد بياورم
تو تيغه ي همه ي تبرها بودي
و همه ي خواسته هاي من گياه كوچكي بود..
-

از مجموعه شعر: «زيبايي نگرانم ميكند» | نشر: «آرادمان»

-
#شعر_امروز
_
@OrganonChannel


برای هرکس بهترین راه رسیدن به شهرت و افتخار این است که هنری را که می‌خواهد در آن نام‌آور شود، نیک بیاموزد و بکوشد که در آن سرآمد دیگران باشد. 
فرض کنیم کسی بخواهد که مردم او را استاد نواختن چنگ بدانند بی‌آنکه در این هنر به‌راستی استاد باشد. چنان کسی چه باید بکند؟
آیا نباید در ظواهر، از استادان چنگ‌نوازی تقلید کند؟ مثلا چون چنگ‌نوازان جامه‌های زیبا می‌پوشند و گروهی خدمتکار همراه دارند، او نیز چنین کند. از این گذشته چون بسیار کسان استادان چنگ را می‌ستایند او نیز ناچار باید گروهی مداح برای خود فراهم آورد.
ولی هرگز نباید در مجلسی چنگ بنوازد وگرنه سخره خاص و عام می‌شود و شنوندگان نه تنها بی‌هنرش می‌خوانند بلکه دروغگو و لاف‌زنش می‌شمرند و او از آن همه کوشش و صرف مال، حاصلی جز بدنامی و ننگ نخواهد داشت.
کسی که با زبان‌آوری و لافزنی از دیگری پول یا چیزی دیگر بگیرد و پس ندهد شیاد است ولی شیادتر از او کسی است که در عین بی‌خبری از امور سیاسی، خود را در نظر دیگران مرد سیاسی قلمداد کند.

خاطرات سقراطي | كسنوفون | ترجمه: محمدحسن لطفي | نشر: خوارزمي | صفحه ٤٦-٤٥

#بریده_کتاب
@OrganonChannel






یادداشتی از کامران برادران
به مناسبت انتشار "زیست سیاست"
_
تا آنجا که به جهان امروز مربوط است، مفاهیمی چون زیست‌سیاست کاربردی وسیع در گستره‌ها و زمینه‌های گوناگون دارند. با این حال، شاخص‌ترین و انضمامی‌ترین و از این رو رادیکال‌ترین کارکردِ این مفهوم در چشم‌انداز سیاسی مطرح می‌شود. در این جایگاه، کتابِ «زیست‌سیاست»، نوشته‌ی توماس لمکه، به‌خوبی توانسته این چشم‌انداز را بسط و تشریح کند. پژوهشِ لمکه در بابِ زیست‌سیاست به‌خوبی اتصال‌کوتاهی ایجاد می‌کند میان بسط تاریخی این مفهوم و ارتباطی که می‌توان میان آن و مجادلات معاصر ایجاد کرد. آنچه خواننده‌ی کتاب «زیست‌سیاست»را، که نشر روزنه منتشرش کرده و مستانه فرنام به‌خوبی از عهده‌ی ترجمه‌ی آن برآمده، به خود جلب می‌کند این نکته‌ي بسیار مهم است که دستِ آخر توماس لمکه صرفاً شرحی تبارشناسانه از مفاهیم نظری ارائه نمی‌دهد، بلکه به‌شکلی مداخله‌گرانه آن را به فضای امروزی پیوند می‌زند و در تعابیر معمول از مفاهیم مرتبط با زیست‌سیاست شکاف می‌اندازد.
نکته‌ی مهم تأثیرگذار در پژوهش لمکه انضمامی بودن رویکرد اوست. اگر خواننده در این کتاب با نظریات متفکرانی چون میشل فوکو، جورجو آگامبن، آنتونیو نگری، نیکلاس رُز، آنتونی گیدنز و غیره مواجه می‌شود، این برخورد راه‌های تازه‌ای را پیش پای او می‌نهد، راه‌هایی که چه‌بسا سبب شود نگاهی متفاوت اختیار کند از آن‌چه امروزه در این زمینه معمول است. بنابراین کتاب لمکه را می‌توان چون فضایی باز دانست که انبوه ایده‌ها و مفاهیم در آن گرد هم می‌آیند و راه‌های جدیدی را در برابر خواننده می‌گشایند.
ترجمه‌ی خوب مترجم نیز خود راه را برای مخاطبان و علاقمندان به این حوزه هموارتر کرده و این اثر را بدل به مرجعی ارزشمند پیرامون ایده‌ها و نظریه‌های حوزه‌ی زیست‌سیاست کرده است.
کتاب «زیست‌سیاست»، نوشته‌ي توماس لمکه، را نشر روزنه منتشر کرده و با نیم‌نگاهی به آن می‌توان دریافت که تلاش نویسنده و مترجم این اثر را بدل به یکی از منظومه‌های مهم ایده‌های زیست‌سیاسی کرده است.
_
#یادداشت
@OrganonChannel


#معرفی_کتاب
@OrganonChannel


شعري از نازنین نظام شهیدي
_
داستانت را بنويس
نقشِ اصلي باز از آنِ من است
و هيچ فصلي نيست كه فراموش بشوم
شما هميشه نويسنده ي خوبي بوديد
اما در خوابها و وقفه ي تعطيل
وقتي كه داستانِ تازه را سر نميگيريد
من نميدانم چه بايد كرد،
چيزي بينِ بودن و مرگم
در صفحات،
مرده ام
يا كه در مدارها و كاغذ، بويِ قهوه و پيپ
پاييز و باران ها
رستاخيزِ من باشند.
خواهش ميكنم اين بار در داستان تان
نقشِ خيابان را به من بدهيد
كه با آوازش خيابان را وسيع تر ميكند
خانه ها را حجم ميدهد و چهارراهي ميسازد ميانِ جهان
كه معبرِ داستان هاي طويل و عشق هاي معمولي است.
ميشود داستان ها را پاك كرد
مثلِ اشتباهي در املاء كه پاك ميشود
با پاك كني كه از ماهتاب وام ميگيرد،
يا از عقربه هاي ساعت و
يا يك فصل را حذف كنيم
يا گفت و گوهايي را كه در راهرو ريخته شد
در آن راهروهاي سردِ بي انتها
اگر تمامِ فصل ها را حذف كنيم
آن بخش كه صبح بر فنجانِ قهوه ي خالي تابيد
و يا آن فصل چهارم
در آن مهمانيِ فربه و حلقه هاي زرد
و خنده هاي چربِ پرصدا
جايي كه نسيم نبود و آن صداي زنگِ نامرئي نمي آمد
نه چيزي باقي نميماند
هيچ داستاني فقط از نجواي سلام و نگاهِ چشمانِ آشنا
تشكيل نميشود
هرچند ميدانيم كه تمامِ داستان همين بوده است
اما فصل هايي بايد آمده باشند
تا پاك شوند
و دوباره نوشته شوند مثلِ اشتباهي در املاء
حالا عبورِ مردگان را نگاه كنيم
چهره هايشان چندان پريده نيست
نه به عبورِ مهتاب ميماند
يا بروزِ ستاره اي كه شيشه را ميشكند
مردگان به چيزي نميمانند
چيزي اشاره ندارد بر حضورشان
مگر تنها نبودنشان و آن غيابِ خاكستري..
_
#شعر_دیروز
@OrganonChannel


يک مرز چيست؟.pdf
570.0Кб
@OrganonChannel

▪️یک مرز چیست ؟
▪️اتین بالیبار
▪️ترجمه: سهند ستاری


@OrganonChannel

▪️یک مرز چیست ؟
▪️اتین بالیبار
▪️ترجمه: سهند ستاری

در ۲۰ سال گذشته، خصوصاً بعد از حملات یازده سپتامبر، صدها مرز جدید در سراسر جهان پدیدار شد: کیلومترها سیم‌خاردار جدید و دیوارهای امنیتی بتنی، بازداشتگاه‌های دریایی متعدد، بانک‌های اطلاعاتی گذرنامه‌های بیومتریک، ایست‌های ‌بازرسی در مدارس، فرودگاه‌ها و کنار جاده‌ها در سراسر دنیا. هیچ یک از این مرزها نه به صورت طبیعی و خودبه‌خودی به وجود آمده‌اند و نه خنثی یا ایستا هستند، بلكه به شكل تاریخی به وجود می‌آیند، امری حادث، سیاسی‌ و پدیده‌هایی فعال‌اند. مرزها جایی‌اند كه قدرت‌ها از آنجا آغاز می‌شود. چنین نیست كه قدرت حاكمیت هر قلمروی از مكانی به نام پایتخت به مرزهای آن قلمرو برسد. وقتی حاكمیت دولتی تصمیم می‌گیرد جمعیتی را حذف ‌كند یا بپذیرد، مرزهای آن به حدود سیاست بدل می‌شوند. بنابراین همه مرزها اولین و مهم‌ترین جایی‌اند كه مردم و زندگی روزمره‌شان از آنجا آغاز می‌شود و تمام وجوه حیات اجتماعی و سیاسی آنها را در برمی‌گیرد.

✅دریافت نسخه کامل #مقاله 👇👇👇

Показано 20 последних публикаций.

6 642

подписчиков
Статистика канала