بخشی از روایت خسرو اقبال دربارۀ حزب پیکار و روزنامه نبرد
حزب پیکار را با کمک یک عده از دوستانم که از جمله آقای جهانگیر تفضلی، آقای اسمعیل پوروالی و آقای جلال شادمان، آقای سیدحسین دهاء و عدهای دیگر از جوانها تشکیل دادیم. «حزب پیکار» مرام خیلی مترقی داشت که در آن وقت اصلاً برای همه حیرتانگیز بود. در مرامنامه «حزب پیکار» ما اینطور نوشته بودیم که «کسانی باید بر ایران حکومت کنند که برگزیدگان اکثریت مردم ایران باشند و اکثریت مردم از آنان پشتیبانی کنند. هر ایرانی باید کاری فراخور استعدادش داشته باشد و پاداشی فراخور کارش. حکومت باید ناتوانان و کودکان بیسرپرست را نگهداری کند. وسائل پرورش و آموزش و بهداشت را حکومت برای همه ایرانیان باید فراهم کند.» این اصلی مهمتر از همه است که بیسابقه بوده در ایران. «هر ایرانی از هر کیش باید بتواند هر ایرانی از هر کیش را که بخواهد به نمایندگی خود برگزیند. زنان و مردان در همه حقوق اجتماعی باید با یکدیگر برابر باشند. کشاورزان باید مالک زمین باشند و مالکیت زمینهای کشاورزی باید محدود گردد. بالابردن سطح زندگی توده مردم و نظارت در پخش عادلانه ثروت باید نخستین هدف اقتصادی حکومت باشد.» ما در اطراف این هدف موفق شدیم که طبقه جوان مملکت را به سمت خودمان جلب کنیم و روزنامه «نبرد» یکی از پرشورترین روزنامههای ایران بود که اسمش در تاریخ روزنامهنگاری ایران برای همیشه باقی خواهد ماند. سبک روزنامهنگاری را ما در ایران به کلی عوض کردیم. این سب روزنامهنگاری جدید ایران را ما پایهگذاری کردیم. گروه ما پایهگذاری کرد به کلی. ما موفق شدیم که به سرعت در تمام ایران تمام جوانها را به دور خودمان جمع بکنیم و شعبات حزب را در تمام ایران تأسیس بکنیم، بهطوریکه این امر باعث نگرانی حزب توده و انگلیسها هردو شد. البته ما تجربه کافی نداشتیم و متشکلترین حزب در ایران حزب توده بود که تشکیلات مرتب و منظم داشتند و شورویها را هم داشتند. ولی ما نه تجربه داشتیم و نه وسایل مادی در اختیار داشتیم. همه روی پای خودمان ابستاده بودیم و با کمک خودمان این دستگاه را میچرخاندیم...
روزنامه در مدت انتشارش که مدتش خیلی کوتاه بود دچار توقیفهای شدیدی شد. به علت مقالات میهنی که مینوشتیم در روزنامه، انتقادی که از دولتها میکردیم و فلان میکردیم همیشه در محاق توقیف بودیم. ولی خب، همیشه ما چندین روزنامه یدکی داشتیم که این توقیف میشد روزنامه دیگر را میدادیم بیرون.
مصاحبه خسرو اقبال با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار اول
حزب پیکار را با کمک یک عده از دوستانم که از جمله آقای جهانگیر تفضلی، آقای اسمعیل پوروالی و آقای جلال شادمان، آقای سیدحسین دهاء و عدهای دیگر از جوانها تشکیل دادیم. «حزب پیکار» مرام خیلی مترقی داشت که در آن وقت اصلاً برای همه حیرتانگیز بود. در مرامنامه «حزب پیکار» ما اینطور نوشته بودیم که «کسانی باید بر ایران حکومت کنند که برگزیدگان اکثریت مردم ایران باشند و اکثریت مردم از آنان پشتیبانی کنند. هر ایرانی باید کاری فراخور استعدادش داشته باشد و پاداشی فراخور کارش. حکومت باید ناتوانان و کودکان بیسرپرست را نگهداری کند. وسائل پرورش و آموزش و بهداشت را حکومت برای همه ایرانیان باید فراهم کند.» این اصلی مهمتر از همه است که بیسابقه بوده در ایران. «هر ایرانی از هر کیش باید بتواند هر ایرانی از هر کیش را که بخواهد به نمایندگی خود برگزیند. زنان و مردان در همه حقوق اجتماعی باید با یکدیگر برابر باشند. کشاورزان باید مالک زمین باشند و مالکیت زمینهای کشاورزی باید محدود گردد. بالابردن سطح زندگی توده مردم و نظارت در پخش عادلانه ثروت باید نخستین هدف اقتصادی حکومت باشد.» ما در اطراف این هدف موفق شدیم که طبقه جوان مملکت را به سمت خودمان جلب کنیم و روزنامه «نبرد» یکی از پرشورترین روزنامههای ایران بود که اسمش در تاریخ روزنامهنگاری ایران برای همیشه باقی خواهد ماند. سبک روزنامهنگاری را ما در ایران به کلی عوض کردیم. این سب روزنامهنگاری جدید ایران را ما پایهگذاری کردیم. گروه ما پایهگذاری کرد به کلی. ما موفق شدیم که به سرعت در تمام ایران تمام جوانها را به دور خودمان جمع بکنیم و شعبات حزب را در تمام ایران تأسیس بکنیم، بهطوریکه این امر باعث نگرانی حزب توده و انگلیسها هردو شد. البته ما تجربه کافی نداشتیم و متشکلترین حزب در ایران حزب توده بود که تشکیلات مرتب و منظم داشتند و شورویها را هم داشتند. ولی ما نه تجربه داشتیم و نه وسایل مادی در اختیار داشتیم. همه روی پای خودمان ابستاده بودیم و با کمک خودمان این دستگاه را میچرخاندیم...
روزنامه در مدت انتشارش که مدتش خیلی کوتاه بود دچار توقیفهای شدیدی شد. به علت مقالات میهنی که مینوشتیم در روزنامه، انتقادی که از دولتها میکردیم و فلان میکردیم همیشه در محاق توقیف بودیم. ولی خب، همیشه ما چندین روزنامه یدکی داشتیم که این توقیف میشد روزنامه دیگر را میدادیم بیرون.
مصاحبه خسرو اقبال با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار اول