مردگان خوشحال و زندگان مغموم
فیلم انیمشینی دیدم با نام «کوکو» یا «Coco». خوبی فیلم های انیمشن این است که هر چیزی که کارگردان و نویسنده در خیال آورند براحتی نیز به تصویر می کشند. فیلم کوکو بر اساس فرهنگ خاص مکزیکی ها ساخته شده و تمامی داستان آن در روزهای جشن مردگان می گذرد. جشن مردگان ( به اسپانیایی: Día de Muertos) در روزهای اول تا سوم نوامبر هر سال برگزار می شود که در آن همه خانواده ها خانه های خود را آماده می کنند و محراب هایی را با عکس های درگذشتگان خود و اشیا و غذاهای مورد علاقه آنها تزیین می کنند تا مردگان برای دیدار خانواده باز گردند. علاقه خانواده به این روزها و میزان تدارک آنها چنان است که گویی تمام فامیل از دو دنیا گرد هم می آیند. در این فیلم پسرکی که عاشق نوازندگی است در اثر یک اشتباه پا به دنیای مردگان می گذارد. دنیایی بی اندازه رنگارنگ، زیبا و باشکوه که اسکلت های انسانی با لباس های زیبا و با سرزندگی و شادابی روزهایی سرشار از موسیقی و رقص را سپری می کنند. دنیای مردگان با پلی بر آسمان که رودی از گل های نارنجی رنگ در آن جاری است از دنیای زندگان جدا شده. در این روز همه اسکلت ها از پل عبور می کنند و به دنیای زندگان بازمی گردند اما تنها شرط اش این است که کسی به انتظار آنها نشسته باشد. موقع خروج از دنیای مردگان عکس و مشخصات آنها در یک کامپیوتر چک می شود و تنها در صورتی جواز خروج به آنها داده می شود که مشخص شود کسی از خانواده منتظر آنهاست. اگر کسی تقلب کند و بدون اجازه از دنیای مردگان فرار کند در مسیر گلهای نارنجی توسط پلیس بازگردانده می شود. محله هایی نیز از دنیای مردگان هست که مخصوص مردگان فراموش شده است، یعنی کسانی که کمتر کسی آنها را به یاد می آورد ولی حتی آنها نیز روزگار را به شادخواری می گذرانند اگرچه نه به رنگارنگی دیگران.
فرهنگ آمریکای لاتین فرهنگی است که حتی دنیای مردگانش نیز شاد و زیبا و جذاب و رنگارنگ است. فرهنگ ما نیز فرهنگی است که حتی دنیای زندگانش نیز غمناک و اندوه بار است، آنهم در سرتاسر سال. آنها مردگان خوشحال اند و ما زندگان مغموم. براستی چه کسی گفته است که فرهنگ ما بهترین است؟
فیلم انیمشینی دیدم با نام «کوکو» یا «Coco». خوبی فیلم های انیمشن این است که هر چیزی که کارگردان و نویسنده در خیال آورند براحتی نیز به تصویر می کشند. فیلم کوکو بر اساس فرهنگ خاص مکزیکی ها ساخته شده و تمامی داستان آن در روزهای جشن مردگان می گذرد. جشن مردگان ( به اسپانیایی: Día de Muertos) در روزهای اول تا سوم نوامبر هر سال برگزار می شود که در آن همه خانواده ها خانه های خود را آماده می کنند و محراب هایی را با عکس های درگذشتگان خود و اشیا و غذاهای مورد علاقه آنها تزیین می کنند تا مردگان برای دیدار خانواده باز گردند. علاقه خانواده به این روزها و میزان تدارک آنها چنان است که گویی تمام فامیل از دو دنیا گرد هم می آیند. در این فیلم پسرکی که عاشق نوازندگی است در اثر یک اشتباه پا به دنیای مردگان می گذارد. دنیایی بی اندازه رنگارنگ، زیبا و باشکوه که اسکلت های انسانی با لباس های زیبا و با سرزندگی و شادابی روزهایی سرشار از موسیقی و رقص را سپری می کنند. دنیای مردگان با پلی بر آسمان که رودی از گل های نارنجی رنگ در آن جاری است از دنیای زندگان جدا شده. در این روز همه اسکلت ها از پل عبور می کنند و به دنیای زندگان بازمی گردند اما تنها شرط اش این است که کسی به انتظار آنها نشسته باشد. موقع خروج از دنیای مردگان عکس و مشخصات آنها در یک کامپیوتر چک می شود و تنها در صورتی جواز خروج به آنها داده می شود که مشخص شود کسی از خانواده منتظر آنهاست. اگر کسی تقلب کند و بدون اجازه از دنیای مردگان فرار کند در مسیر گلهای نارنجی توسط پلیس بازگردانده می شود. محله هایی نیز از دنیای مردگان هست که مخصوص مردگان فراموش شده است، یعنی کسانی که کمتر کسی آنها را به یاد می آورد ولی حتی آنها نیز روزگار را به شادخواری می گذرانند اگرچه نه به رنگارنگی دیگران.
فرهنگ آمریکای لاتین فرهنگی است که حتی دنیای مردگانش نیز شاد و زیبا و جذاب و رنگارنگ است. فرهنگ ما نیز فرهنگی است که حتی دنیای زندگانش نیز غمناک و اندوه بار است، آنهم در سرتاسر سال. آنها مردگان خوشحال اند و ما زندگان مغموم. براستی چه کسی گفته است که فرهنگ ما بهترین است؟