برابری جنسیتی برای زنان ایرانی
فاطمه موسوی ویایه
با بهم خوردن نظم جامعه سنتی و تغییر نهادهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی متناسب با آن، نظم جنسیتی مردسالارانه نیز زیر سوال رفت، زنان که اکنون تحصیل می کنند، به دانشگاه می روند و شاغل می شوند و به انتخاب خود و در سن بالاتر ازدواج می کنند، حاضر نیستند ریاست مرد (پدر، شوهر) را بر خانواده و جنس دوم بودن در جامعه را بپذیرند و تبعیض جنسیتی را زیر سوال می برند، در پاسخ، اندیمشندان مسلمان در برابر مساله برابری جنسیتی، سه رویکرد متفاوت اتخاذ کرده اند:
۱- اکثریت آنها رویکرد سنت گرا دارند. سنتگرایان مسلمان به مکتب فکری «تفاوت های طبیعی زن و مرد» بسیار نزدیک هستند و مناسبات جنسیتی سنتی را عادلانه و متناسب با طبیعت زن و مرد می دانند و هرگونه تلاش برای تغییر الگوی خانواده سنتی (مرد نان آور/ زن خانه دار) را موجب سست شدن نهاد خانواده می بینند. آنها تلاش دارند جوهره ارزش های سنتی را با قالبی جدید مطرح کنند و از استناد به نتاج تحقیقات علمی و سخن اندیشمندان غربی هم ابایی ندارند. عمدتاً به سه عرصة خانواده، آموزش و اقتصاد و ترسيم جايگاه زن در آنها براي پاسخگويي به شبهاتي كه از سوي روشنفكران ديني و ديگران مطرح شده است ميپردازند. اين مواضع عمدتاً برآمده از مفهوم پردازي هاي فلسفي و کلامی مخلوط با رویکرد فقهی است که راهکاری برای بهبود شرایط زنان و رفع ستم جنسیتی ارائه نمی دهد.
۲- روشنفکران دینی و فمنیستهای اسلامی در عین پایبندی به قرآن، اندیشۀ حقوق بشر در حوزۀ زنان را به دلیل عادلانه بودنش میپذیرد و احکام معارض با آن در متن دین را احکامی میداند که اگرچه در عصر نزول، عادلانه و برتر از راهحلهای رقیب بودهاند اما امروزه با تغییر شرایط اجتماعی، عادلانه محسوب نمی شوند و در زمرۀ احکام منسوخ به حساب میآیند. اجتهاد واقعی یعنی تمییز احکامی که مطابق مقتضای زمان و مکان و شرایط عصر نزول تشریع شدهاند از احکام ثابت و دائمی شرعی. معضل حقوق زنان در اسلام معاصر تنها با اجتهاد در مبانی و اصول و تحول در مبانی معرفت شناختی، دینشناختی، انسانشناختی و جهانشناختی این احکام قابل حل است.
۳- فمینیستهای مسلمان با جرأت بیشتری نسبت به حذف بخشهای اساسیتر از جوهرۀ دین سنتی اقدام کردند تا پاسخهای روشنتر و عملیاتیتری به مسائل زنان بدهند. آنها رویکردی سکولار دارند و دین را در حوزۀ خصوصی نگاه میدارند و اصرار ندارند که همانند فمینیسم اسلامی تلاش کنند که نشان دهند نابرابریهای موجود بین زنان و مردان در طول تاریخ تجلی ارادۀ الهی و خواست انبیاء و امامان نبوده بلکه حاصل اقتضائات زندگی سنتی با شیوه کشاورزی است. رویکرد این جریان، رو به آینده با اتکا به ظرفیتهای کنونی است و کاری با گذشته (زشت و زیبا) ندارند. عبور فمينيستهاي مسلمان از باورهاي ديني، عبوري سريع، تند و مبتني بر جنبههاي ذهني است.
اکنون و در جمهوری اسلامی، سیاست های کلی نظام در حوزه خانواده و قوانین خانواده از جمله قانون تشکیل خانواده و تحکیم آن بر اساس رویکرد سنت گرایی نوشته شده است و قوانین مدنی ما نیز بر همین اساس است. روشنفکران دینی با اتخاذ رویکرد فمنیسم اسلامی به دنبال بازاندیشی در جایگاه زن در اسلام و ارائه الگوی متناسب با شرایط فعلی جامعه هستند، اگر فمنیست های اسلامی موفق نشوند، برنده میدان نه سنت گرایان که فمنیست های مسلمان خواهند بود که دین را به عرصه خصوصی می رانند. باید ببینیم ظرفیت فقه پویای شیعی می تواند بر نظام معرفتی مردسالارانه در ذهن فقها غالب آید یا نه!
@women_socialproblems
فاطمه موسوی ویایه
با بهم خوردن نظم جامعه سنتی و تغییر نهادهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی متناسب با آن، نظم جنسیتی مردسالارانه نیز زیر سوال رفت، زنان که اکنون تحصیل می کنند، به دانشگاه می روند و شاغل می شوند و به انتخاب خود و در سن بالاتر ازدواج می کنند، حاضر نیستند ریاست مرد (پدر، شوهر) را بر خانواده و جنس دوم بودن در جامعه را بپذیرند و تبعیض جنسیتی را زیر سوال می برند، در پاسخ، اندیمشندان مسلمان در برابر مساله برابری جنسیتی، سه رویکرد متفاوت اتخاذ کرده اند:
۱- اکثریت آنها رویکرد سنت گرا دارند. سنتگرایان مسلمان به مکتب فکری «تفاوت های طبیعی زن و مرد» بسیار نزدیک هستند و مناسبات جنسیتی سنتی را عادلانه و متناسب با طبیعت زن و مرد می دانند و هرگونه تلاش برای تغییر الگوی خانواده سنتی (مرد نان آور/ زن خانه دار) را موجب سست شدن نهاد خانواده می بینند. آنها تلاش دارند جوهره ارزش های سنتی را با قالبی جدید مطرح کنند و از استناد به نتاج تحقیقات علمی و سخن اندیشمندان غربی هم ابایی ندارند. عمدتاً به سه عرصة خانواده، آموزش و اقتصاد و ترسيم جايگاه زن در آنها براي پاسخگويي به شبهاتي كه از سوي روشنفكران ديني و ديگران مطرح شده است ميپردازند. اين مواضع عمدتاً برآمده از مفهوم پردازي هاي فلسفي و کلامی مخلوط با رویکرد فقهی است که راهکاری برای بهبود شرایط زنان و رفع ستم جنسیتی ارائه نمی دهد.
۲- روشنفکران دینی و فمنیستهای اسلامی در عین پایبندی به قرآن، اندیشۀ حقوق بشر در حوزۀ زنان را به دلیل عادلانه بودنش میپذیرد و احکام معارض با آن در متن دین را احکامی میداند که اگرچه در عصر نزول، عادلانه و برتر از راهحلهای رقیب بودهاند اما امروزه با تغییر شرایط اجتماعی، عادلانه محسوب نمی شوند و در زمرۀ احکام منسوخ به حساب میآیند. اجتهاد واقعی یعنی تمییز احکامی که مطابق مقتضای زمان و مکان و شرایط عصر نزول تشریع شدهاند از احکام ثابت و دائمی شرعی. معضل حقوق زنان در اسلام معاصر تنها با اجتهاد در مبانی و اصول و تحول در مبانی معرفت شناختی، دینشناختی، انسانشناختی و جهانشناختی این احکام قابل حل است.
۳- فمینیستهای مسلمان با جرأت بیشتری نسبت به حذف بخشهای اساسیتر از جوهرۀ دین سنتی اقدام کردند تا پاسخهای روشنتر و عملیاتیتری به مسائل زنان بدهند. آنها رویکردی سکولار دارند و دین را در حوزۀ خصوصی نگاه میدارند و اصرار ندارند که همانند فمینیسم اسلامی تلاش کنند که نشان دهند نابرابریهای موجود بین زنان و مردان در طول تاریخ تجلی ارادۀ الهی و خواست انبیاء و امامان نبوده بلکه حاصل اقتضائات زندگی سنتی با شیوه کشاورزی است. رویکرد این جریان، رو به آینده با اتکا به ظرفیتهای کنونی است و کاری با گذشته (زشت و زیبا) ندارند. عبور فمينيستهاي مسلمان از باورهاي ديني، عبوري سريع، تند و مبتني بر جنبههاي ذهني است.
اکنون و در جمهوری اسلامی، سیاست های کلی نظام در حوزه خانواده و قوانین خانواده از جمله قانون تشکیل خانواده و تحکیم آن بر اساس رویکرد سنت گرایی نوشته شده است و قوانین مدنی ما نیز بر همین اساس است. روشنفکران دینی با اتخاذ رویکرد فمنیسم اسلامی به دنبال بازاندیشی در جایگاه زن در اسلام و ارائه الگوی متناسب با شرایط فعلی جامعه هستند، اگر فمنیست های اسلامی موفق نشوند، برنده میدان نه سنت گرایان که فمنیست های مسلمان خواهند بود که دین را به عرصه خصوصی می رانند. باید ببینیم ظرفیت فقه پویای شیعی می تواند بر نظام معرفتی مردسالارانه در ذهن فقها غالب آید یا نه!
@women_socialproblems