تلگرام فيلتر شده و يك هفته ديگر هم احتمالا ترامپ از برجام خارج میشود. برای کسی كه مخالف دولت روحانی باشد چه لذتی بالاتر از اين دو اتفاق میتواند متصوّر باشد؟
در طول كمتر از يك ماه میتواند نظارهگر كج شدن و افتادن اين دو دستاورد باشد. میتواند کناری بنشيند و ببيند چطور آنها كه به دولت روحانی رأی دادند يا ٣٠ بر صفر انتخابات مجلس تهران را بردند یکییکی مثل برگ خزان از درخت میافتند و به راهی میروند كه آنها در خواب هم نمیدیدند.
حالا دولتی كه به حمايت از شبکههای اطلاعرسانی و مقاومت در مقابل فيلتر شدن آنها و قدرت ديپلماتهايش برای اقناع قدرتهاي بزرگ افتخار ميكرد الان بیسنگر و سپر شده و همه آن کسانی كه روزی بیدلیل و بیبهانه فرياد روحانی مچكريم سرمیدادند، در هشتگهای انتقاد از دولت از هم سبقت میگیرند.
صورت مساله اين است كه روحانی تلگرام را فيلتر نكرده در مقابل فيلتر آن هم سكوت نكرده، خرد سیاسی حكم میکند آنها كه به او رأی دادهاند الان پشت سر او بايستند و اگر مطالبه خود را بحق میدانند آن را پیگیری كنند. آنچه اتفاق میافتد اما چيز دیگری است.
اكنون بازار انتقاد گرمتر از هميشه است. يك جمله درباره ناکارآمدی دولت بنويسيد، حداقل ٢٤ ساعت در فضای مجازی معروف میشوید.
يكي نوشته بود اگر قرار است كه رييسجمهور هم مثل ما به فيلتر تلگرام معترض باشد ديگر چه فرق است ميان ما، بنشيند در خانه و همين چيزها را بگويد. یکی ديگر هم گفته بزرگترين عيب تلگرام اين بود كه باعث پیروزی روحانی شد. "لايك خوردن" الان در گفتن اين حرفهاست.
البته ناگفته نماند كه پيش از اين خارج شدن سريعالسير جهانگیری از تلگرام مثل يك پيت بنزين آتش دل طرفدارانش را شعلهور كرد. به نظر طرفداران دولت تلگرام مثل يك نردبان بود كه دولت از آن بالا رفت، انتخابات را برد و بعد در بالای پشتبام ايستاد و اوراق شدنش را نظاره كرد.
اما آنچه امروز روحانی در صفحه اينستاگرامش نوشته نشان میدهد كه نمیخواهد در سكوت به فيلتر تلگرام رضايت بدهد بلكه میخواهد مطالبه مردم را پیگیری كند. اما الان كوتاهترين ديوار، ديوار روحاني است.
وضعيت او الان مثل آن کسی است كه مالش را ربودهاند اما همه اطرافيان به جای رباينده، او را سرزنش میکنند كه چرا مالت را سفت نگرفتی يا چرا در را باز گذاشتی؟!
ترامپ در آمریکا نشسته و هم در حال رتقوفتق پرونده همخوابگيش با يك پورناستار است و هم در فكر از بين بردن برجام.
سران فرانسه و آلمان هم یکییکی سوار هواپيما میشوند تا ناز او را بخرند و دست خالی برگردند. ظريف هم كه روزگاری مصدق معاصر ناميده میشد، الان در صفت زمينگير شدن بيشتر شبيه مصدق است اين زمينگير شدن نه حق او بود نه به دليل ناتوانيش. دكمه فيلتر تلگرام هم فشار داده شد توسط كی؟ خیلی برای كاربرش مهم نيست. شواهد برای مايوس شدن مهيا است اما هرکسی كه به جای غريزه همرنگ جماعت بودنش به حافظهاش مجال جولان بدهد، خوب میفهمد كه يك اتفاق در حال تكرار شدن است
میتواند به ياد بياورد كه در دوره دوم اصلاحات هم رييسجمهور بودن مترادف با تداركاتچی شدن بود و اين حرف آنقدر تكرار شد كه مثل يك اصل غيرقابل انكار در افكار عمومی نقش بست. همه آنها كه الان با يك "تَكرار" میکنم ذوق میکنند و میروند رأی میدهند آن زمان رييس اصلاحات را تنها گذاشتند تا تكوتنها و شكستخورده قدرت را به #احمدینژاد تحويل دهد. سيد محبوبِ اين روزها، آن موقع هدف بدترين طعنها و تيزترين حرفها بود. اين عده قليل میدانند كه در پس چنين سرخوردگی چه اتفاق سهمگینی میتواند در انتظار همه باشد. الان اگر میخواهید در فضاهای مجازی مثل مور و ملخ بر سر شما بريزند کافیست بگوييد روحانی را تنها نگذاريم كافيست بگوييد كنار او بايستيد. او سه سال ديگر رييسجمهور است تداركاتچی بودنش را نبايد به يك باور عمومی تبديل كرد. البته كه اين كار تبديل به يك هنر ملی شده كه رييسجمهور را هيچكاره بدانند اما بايد در مقابل اين مساله مقاومت كرد.
موجی درست شده كه اگر حواسمان نباشد، ما را با خود خواهد برد؛ به كجا؟ کسی نمیداند. اگر ٣ ساعت در صف رأی ايستادن آنقدر بر ما گران آمده كه هر روز به يادش میافتیم و آن را به رخ روحانی، میکشیم لازم است تا قبل از روحانی، خودمان آن را باور كنيم.
سياست سوپرماركت نيست كه هر چه دلمان خواست از قفسهها برداريم؛ سياست حل كردن همين مسائل و مواجهه با همين مشكلات است. مطالبات ما را کسی كادوپيچ شده به در خانههامان پست نمیکند. نااميد شدن و پشت كردن به دولت اگر شما را به هدفتان نزديكتر میکند در انتخابش تعلل نكنيد؛ اما اگر يكبار از اين سوراخ گزيده شدهايد دگرباره آن را امتحان نكنيد.
ثمینا رستگاری
در طول كمتر از يك ماه میتواند نظارهگر كج شدن و افتادن اين دو دستاورد باشد. میتواند کناری بنشيند و ببيند چطور آنها كه به دولت روحانی رأی دادند يا ٣٠ بر صفر انتخابات مجلس تهران را بردند یکییکی مثل برگ خزان از درخت میافتند و به راهی میروند كه آنها در خواب هم نمیدیدند.
حالا دولتی كه به حمايت از شبکههای اطلاعرسانی و مقاومت در مقابل فيلتر شدن آنها و قدرت ديپلماتهايش برای اقناع قدرتهاي بزرگ افتخار ميكرد الان بیسنگر و سپر شده و همه آن کسانی كه روزی بیدلیل و بیبهانه فرياد روحانی مچكريم سرمیدادند، در هشتگهای انتقاد از دولت از هم سبقت میگیرند.
صورت مساله اين است كه روحانی تلگرام را فيلتر نكرده در مقابل فيلتر آن هم سكوت نكرده، خرد سیاسی حكم میکند آنها كه به او رأی دادهاند الان پشت سر او بايستند و اگر مطالبه خود را بحق میدانند آن را پیگیری كنند. آنچه اتفاق میافتد اما چيز دیگری است.
اكنون بازار انتقاد گرمتر از هميشه است. يك جمله درباره ناکارآمدی دولت بنويسيد، حداقل ٢٤ ساعت در فضای مجازی معروف میشوید.
يكي نوشته بود اگر قرار است كه رييسجمهور هم مثل ما به فيلتر تلگرام معترض باشد ديگر چه فرق است ميان ما، بنشيند در خانه و همين چيزها را بگويد. یکی ديگر هم گفته بزرگترين عيب تلگرام اين بود كه باعث پیروزی روحانی شد. "لايك خوردن" الان در گفتن اين حرفهاست.
البته ناگفته نماند كه پيش از اين خارج شدن سريعالسير جهانگیری از تلگرام مثل يك پيت بنزين آتش دل طرفدارانش را شعلهور كرد. به نظر طرفداران دولت تلگرام مثل يك نردبان بود كه دولت از آن بالا رفت، انتخابات را برد و بعد در بالای پشتبام ايستاد و اوراق شدنش را نظاره كرد.
اما آنچه امروز روحانی در صفحه اينستاگرامش نوشته نشان میدهد كه نمیخواهد در سكوت به فيلتر تلگرام رضايت بدهد بلكه میخواهد مطالبه مردم را پیگیری كند. اما الان كوتاهترين ديوار، ديوار روحاني است.
وضعيت او الان مثل آن کسی است كه مالش را ربودهاند اما همه اطرافيان به جای رباينده، او را سرزنش میکنند كه چرا مالت را سفت نگرفتی يا چرا در را باز گذاشتی؟!
ترامپ در آمریکا نشسته و هم در حال رتقوفتق پرونده همخوابگيش با يك پورناستار است و هم در فكر از بين بردن برجام.
سران فرانسه و آلمان هم یکییکی سوار هواپيما میشوند تا ناز او را بخرند و دست خالی برگردند. ظريف هم كه روزگاری مصدق معاصر ناميده میشد، الان در صفت زمينگير شدن بيشتر شبيه مصدق است اين زمينگير شدن نه حق او بود نه به دليل ناتوانيش. دكمه فيلتر تلگرام هم فشار داده شد توسط كی؟ خیلی برای كاربرش مهم نيست. شواهد برای مايوس شدن مهيا است اما هرکسی كه به جای غريزه همرنگ جماعت بودنش به حافظهاش مجال جولان بدهد، خوب میفهمد كه يك اتفاق در حال تكرار شدن است
میتواند به ياد بياورد كه در دوره دوم اصلاحات هم رييسجمهور بودن مترادف با تداركاتچی شدن بود و اين حرف آنقدر تكرار شد كه مثل يك اصل غيرقابل انكار در افكار عمومی نقش بست. همه آنها كه الان با يك "تَكرار" میکنم ذوق میکنند و میروند رأی میدهند آن زمان رييس اصلاحات را تنها گذاشتند تا تكوتنها و شكستخورده قدرت را به #احمدینژاد تحويل دهد. سيد محبوبِ اين روزها، آن موقع هدف بدترين طعنها و تيزترين حرفها بود. اين عده قليل میدانند كه در پس چنين سرخوردگی چه اتفاق سهمگینی میتواند در انتظار همه باشد. الان اگر میخواهید در فضاهای مجازی مثل مور و ملخ بر سر شما بريزند کافیست بگوييد روحانی را تنها نگذاريم كافيست بگوييد كنار او بايستيد. او سه سال ديگر رييسجمهور است تداركاتچی بودنش را نبايد به يك باور عمومی تبديل كرد. البته كه اين كار تبديل به يك هنر ملی شده كه رييسجمهور را هيچكاره بدانند اما بايد در مقابل اين مساله مقاومت كرد.
موجی درست شده كه اگر حواسمان نباشد، ما را با خود خواهد برد؛ به كجا؟ کسی نمیداند. اگر ٣ ساعت در صف رأی ايستادن آنقدر بر ما گران آمده كه هر روز به يادش میافتیم و آن را به رخ روحانی، میکشیم لازم است تا قبل از روحانی، خودمان آن را باور كنيم.
سياست سوپرماركت نيست كه هر چه دلمان خواست از قفسهها برداريم؛ سياست حل كردن همين مسائل و مواجهه با همين مشكلات است. مطالبات ما را کسی كادوپيچ شده به در خانههامان پست نمیکند. نااميد شدن و پشت كردن به دولت اگر شما را به هدفتان نزديكتر میکند در انتخابش تعلل نكنيد؛ اما اگر يكبار از اين سوراخ گزيده شدهايد دگرباره آن را امتحان نكنيد.
ثمینا رستگاری