🔺 لکهی ننگ تجاوز بر دامن کیست؟ 🔻
🔘 زار-زار گریه میکرد و میگفت «کاش زمین دهان باز می کرد، من و بچههام و خانوادهام میرفتیم ولی لکهی این ننگ به دامن ما نمیافتاد». این واکنش پدر یکی از ۴۱ قربانی تجاوز در ایرانشهر است.
🔘 این لکهی ننگ را چه کسی بر دامن قربانی و بستگان او میاندازد؟ روشن است که این جامعه است که با انگ «لکهی ننگ»، سرزنش و مجازات اجتماعی را متوجه قربانی و بستگانش میکند. و جامعه در این جا یعنی ما مردم، آن دسته از ما مردمی که این طور فکر میکنیم و این طور قربانی تجاوز را دوباره قربانی میکنیم.
🔘 اگر درد جسمی تجاوز کوتاه مدت است، اما درد روحی و روانی آن سالها با قربانیان میماند. این درد روحی وقتی بیشتر میشود که قربانی ناچار باشد زیر بار نگاههای شماتت بار اجتماعی، با آن درد جانکاه فردی سر کند.
🔘 مردمی که به صورت فرهنگی یاد گرفتهاند که فرد تجاوز شده را «لکهی ننگ» خود و خانوادهاش قلمداد کنند، قربانی یا خانودهاش را در برابر یک دو راهی قرار میدهند:
سکوت و پردهپوشی، یعنی که از ترس مجازات این مردم دم برنیاورند و با درد خود در خلوت خویش بمیرند؛ یا
اعلام موضوع، و رفتن به زیر ضرب شماتت و طرد نافذی که این بار همان مردم در حق قربانی روا میکنند.
🔘 در برابر این دو راهی است که میبینیم بسیاری از قربانیان تجاوز دم برنمیآورند و به همان سر کردن با درد فردی یا خانوادگی در خفا خو میکنند و پی شکایت هم نمیروند. به این ترتیب است که متجاوز میتواند به صورت زنجیرهای مرتکب جنایت شود.
🔘 خوب که بنگریم میبینیم انگار نوعی همدستی پنهان و اعلام نشده وجود دارد بین حکومتی که سعی در پنهان کردن موارد تجاوز میکند، خانوادههایی که ناگزیر رو به سوی پردهپوشی میآورند و مردمی که با انداختن لکهی ننگ به دامن قربانی و خانوادهاش به دو همدست قبلی میپیوندند.
⚪️ بخشی از مصاحبهی کوتاه حسین قاضیان با برنامه چشمانداز بامدادی بیبیسی در مورد ۴۱ مورد تجاوز در ایرانشهر.
@women_socialproblems
🔘 زار-زار گریه میکرد و میگفت «کاش زمین دهان باز می کرد، من و بچههام و خانوادهام میرفتیم ولی لکهی این ننگ به دامن ما نمیافتاد». این واکنش پدر یکی از ۴۱ قربانی تجاوز در ایرانشهر است.
🔘 این لکهی ننگ را چه کسی بر دامن قربانی و بستگان او میاندازد؟ روشن است که این جامعه است که با انگ «لکهی ننگ»، سرزنش و مجازات اجتماعی را متوجه قربانی و بستگانش میکند. و جامعه در این جا یعنی ما مردم، آن دسته از ما مردمی که این طور فکر میکنیم و این طور قربانی تجاوز را دوباره قربانی میکنیم.
🔘 اگر درد جسمی تجاوز کوتاه مدت است، اما درد روحی و روانی آن سالها با قربانیان میماند. این درد روحی وقتی بیشتر میشود که قربانی ناچار باشد زیر بار نگاههای شماتت بار اجتماعی، با آن درد جانکاه فردی سر کند.
🔘 مردمی که به صورت فرهنگی یاد گرفتهاند که فرد تجاوز شده را «لکهی ننگ» خود و خانوادهاش قلمداد کنند، قربانی یا خانودهاش را در برابر یک دو راهی قرار میدهند:
سکوت و پردهپوشی، یعنی که از ترس مجازات این مردم دم برنیاورند و با درد خود در خلوت خویش بمیرند؛ یا
اعلام موضوع، و رفتن به زیر ضرب شماتت و طرد نافذی که این بار همان مردم در حق قربانی روا میکنند.
🔘 در برابر این دو راهی است که میبینیم بسیاری از قربانیان تجاوز دم برنمیآورند و به همان سر کردن با درد فردی یا خانوادگی در خفا خو میکنند و پی شکایت هم نمیروند. به این ترتیب است که متجاوز میتواند به صورت زنجیرهای مرتکب جنایت شود.
🔘 خوب که بنگریم میبینیم انگار نوعی همدستی پنهان و اعلام نشده وجود دارد بین حکومتی که سعی در پنهان کردن موارد تجاوز میکند، خانوادههایی که ناگزیر رو به سوی پردهپوشی میآورند و مردمی که با انداختن لکهی ننگ به دامن قربانی و خانوادهاش به دو همدست قبلی میپیوندند.
⚪️ بخشی از مصاحبهی کوتاه حسین قاضیان با برنامه چشمانداز بامدادی بیبیسی در مورد ۴۱ مورد تجاوز در ایرانشهر.
@women_socialproblems