راستش واقعا جفتمونم نیاز داشتیم اما رومون نمیشد باید اعتراف کنم خیلی هم خوش سلیقه هستی ..مشکی و لیمویی ترکیب کشنده ایه ..مطمنم آنیل خیلی خوشش میاد مرررسی واقعا
پریتی از تعجب و عصبانیت به نفس نفس افتاد میخواست گوشیشو پرت کنه که زنگ خورد .. آنیل بود جوابشو داد : چیهههه چی میخوایییی ..آنیل گفت : اوووو کوششششش ..آروم باش ...چیشده ..پریتی گفت حرفتو بزن ..آنیل گفت گوش کن پریتی ...من سال هاست تورو میشناسم این دختری که داره برای به دست اوردن عشق همچین کارای زشتی رو به عمل میرسونه اون پریتی که من جونمو براش میدادم نیست ..پری ..هرکس دیگه ای جای تو بود سربه تنش نمیذاشتم ..تو تنها کسی بودی که قبل از اومدن میرا به زندگیم همیشه کنارم بودی ..تو رفیق من بودی و من ..فقط به خاطر این رفاقته که میخوام یه نصیحتی بهت بکنم ..." هیچوقت عشق رو از کسی گدایی نکن ، چون آدما هرگز یک شی باارزش رو به یه گدا نمیدن "
خب!؟ پریتی با گریه گوشیو گذاشت رو میز و از اتاقش رفت بیرون ..آنیل تلفنو قط کرد ..
آنیرود به دنبال صدای گریه ی پریتی اومد تو سالن و گفت چیشده!؟ چرا داری گریه میکنی!؟ منکه بهت گفته بودم نیازی نیست نگران باشی ..میرا و آنیل هرگز به هم نمیرسن ..من نمیذارم همچین اتفاقی بیوفته ..
پریتی با یه نفس عمیق اشکاشو پاک کرد و گفت دیگه کافیه ..آنیرود گفت منظورت چیه ..پریتی گفت آدما شاید بتونن با چتر جلوی خیس شدن زمینو بگیرن .اما هرگز نمیتونن جلوی باریدن ابرارو بگیرن ..آنیرود ما شاید بتونیم جلوی به هم رسیدن اونارو بگیریم ..اما هرگز نمیتونیم قلب اونارو تصرف کنیم ... من دیگه ..ادامه نمیدم ..
آنیرود از شنیدن حرفای پریتی حسابی شوکه شد ..
آنیل مشغول روشن کردن شمع بود که میرا اومد ...آنیل تو لیوان کمی شراب ریخت و داد دست میرا ...میرا لیوان آنیلو هم گرفت گذاش کنار و گفت : اینارو بذار کنار آنیل ..امشب برای مست شدن عوامل بهتر از این هم هست ..
آنیل با لبخند گفت منظورت چیه!؟
میرا بوسه ریزی به لبای آنیل زد و سکوت کرد ..آنیل با صدای بم کرده ش گفت : برا کدوم کارخونه شراب کار میکنی الکل خانوم؟😂😍
میرا خندید و گفت : لباس عروس گرفته بودی!؟ آنیل قیافه گرفت و گفت حروم شد ..😑 نمیذارن دو دیقه تو حال خودمون باشیم ..میرا صورت آنیلو تو دستاش گرفت و گفت گوش کن آنیل هرکسی ممکنه بین راه زندگی مون سنگ جلو پامون پرت کنه این ماییم که تصمیم میگیریم از اون سنگا دیوار بسازیم و از هم دور بشیم یا پل بسازیم و از روش رد بشیم ..آنیل خیلیا رو جدایی ما شرط بستن ..بیا روی همه شونو کم کنیم .. هممم؟
آنیل لبخند معصومانه ای زد و پیشونی میرارو بوسید ...میرا محکم بغلش کرد و سرش رو گذاشت رو سینه آنیل ..آنیل میرارو برگردوند و از پشت موهاشو بوکشید ...میرا با لبخند بهش خیره شده بود که یهو آنیل احساس کرد میرا دستاشو کشید و گذاشت دور کمرش ..میرا چشماشو بست و خودشو کامل تو بغل آنیل حبس کرد ..آنیل گره ساری میرارو از دور کمرش باز کرد و قفل هم شدن ...
❌کپی ممنوع❌
🗝 @world_of_mandaa
پریتی از تعجب و عصبانیت به نفس نفس افتاد میخواست گوشیشو پرت کنه که زنگ خورد .. آنیل بود جوابشو داد : چیهههه چی میخوایییی ..آنیل گفت : اوووو کوششششش ..آروم باش ...چیشده ..پریتی گفت حرفتو بزن ..آنیل گفت گوش کن پریتی ...من سال هاست تورو میشناسم این دختری که داره برای به دست اوردن عشق همچین کارای زشتی رو به عمل میرسونه اون پریتی که من جونمو براش میدادم نیست ..پری ..هرکس دیگه ای جای تو بود سربه تنش نمیذاشتم ..تو تنها کسی بودی که قبل از اومدن میرا به زندگیم همیشه کنارم بودی ..تو رفیق من بودی و من ..فقط به خاطر این رفاقته که میخوام یه نصیحتی بهت بکنم ..." هیچوقت عشق رو از کسی گدایی نکن ، چون آدما هرگز یک شی باارزش رو به یه گدا نمیدن "
خب!؟ پریتی با گریه گوشیو گذاشت رو میز و از اتاقش رفت بیرون ..آنیل تلفنو قط کرد ..
آنیرود به دنبال صدای گریه ی پریتی اومد تو سالن و گفت چیشده!؟ چرا داری گریه میکنی!؟ منکه بهت گفته بودم نیازی نیست نگران باشی ..میرا و آنیل هرگز به هم نمیرسن ..من نمیذارم همچین اتفاقی بیوفته ..
پریتی با یه نفس عمیق اشکاشو پاک کرد و گفت دیگه کافیه ..آنیرود گفت منظورت چیه ..پریتی گفت آدما شاید بتونن با چتر جلوی خیس شدن زمینو بگیرن .اما هرگز نمیتونن جلوی باریدن ابرارو بگیرن ..آنیرود ما شاید بتونیم جلوی به هم رسیدن اونارو بگیریم ..اما هرگز نمیتونیم قلب اونارو تصرف کنیم ... من دیگه ..ادامه نمیدم ..
آنیرود از شنیدن حرفای پریتی حسابی شوکه شد ..
آنیل مشغول روشن کردن شمع بود که میرا اومد ...آنیل تو لیوان کمی شراب ریخت و داد دست میرا ...میرا لیوان آنیلو هم گرفت گذاش کنار و گفت : اینارو بذار کنار آنیل ..امشب برای مست شدن عوامل بهتر از این هم هست ..
آنیل با لبخند گفت منظورت چیه!؟
میرا بوسه ریزی به لبای آنیل زد و سکوت کرد ..آنیل با صدای بم کرده ش گفت : برا کدوم کارخونه شراب کار میکنی الکل خانوم؟😂😍
میرا خندید و گفت : لباس عروس گرفته بودی!؟ آنیل قیافه گرفت و گفت حروم شد ..😑 نمیذارن دو دیقه تو حال خودمون باشیم ..میرا صورت آنیلو تو دستاش گرفت و گفت گوش کن آنیل هرکسی ممکنه بین راه زندگی مون سنگ جلو پامون پرت کنه این ماییم که تصمیم میگیریم از اون سنگا دیوار بسازیم و از هم دور بشیم یا پل بسازیم و از روش رد بشیم ..آنیل خیلیا رو جدایی ما شرط بستن ..بیا روی همه شونو کم کنیم .. هممم؟
آنیل لبخند معصومانه ای زد و پیشونی میرارو بوسید ...میرا محکم بغلش کرد و سرش رو گذاشت رو سینه آنیل ..آنیل میرارو برگردوند و از پشت موهاشو بوکشید ...میرا با لبخند بهش خیره شده بود که یهو آنیل احساس کرد میرا دستاشو کشید و گذاشت دور کمرش ..میرا چشماشو بست و خودشو کامل تو بغل آنیل حبس کرد ..آنیل گره ساری میرارو از دور کمرش باز کرد و قفل هم شدن ...
❌کپی ممنوع❌
🗝 @world_of_mandaa