بقیه از بالا👆👆
آنچه در صنعتِ نشرِ ما ’ویرایش‘ خوانده میشود عمدتاً به مفهومِ ویرایشِ صوری (copy editing) است. کسی که کارش این است، قرار است رسمالخط را یکسان کند و به شیوهی ارجاعدهی و شکلِ زیرنویسها و آرایشِصفحهها و از این قبیل بپردازد و، اگر تواناییاش را دارد، در جاهایی که گمان میکند عبارتی مبهم یا غلط است موضوع را به پدیدآورندهای که دارد کارش را ویرایش میکند خبر دهد. حضورِ چند کتابِ فلانکنید و بهماننکنید در بازار شاید نقشی در وقوع و تداومِ این وضعیتِ ناخوشایند داشته است که کسانی، که نوعاً سابقه و تواناییِ درخشانی هم ندارند، در سبکِ نوشتاریِ دیگران مداخله میکنند.
(در اواخرِ قرنِ گذشته، تحتِ تأثیرِ لیبر الیسمِ تبلیغشدهی میرشمسالدین ادیبسلطانی در راهنمای آمادهساختنِ کتاباش، این وبلاگنویس که در اواخرِ کارِ حرفهایاش در مقامِ ویراستار بود نکاتی را که بهنظرش میرسید به دو شکلِ مختلف به مترجم یا نویسنده خبر میداد: مواردی نظیرِ سهوالقلم را که لازم بود تغییر کند با رنگِ قرمز، و پیشنهادها را—ناظر بر ابهامی در بیان، یا نقصی در استدلال، یا ندیدهگرفتنِ فلان منبع—با رنگِ سبز. تحتِ تأثیرِ کتاب و منشِ ادیبسلطانی، معتقد بودم که ویراستار باید با متنِ مقابلاش طوری برخورد کند که گویی دارد متنی مقدس را میبیند. و شنیدههای من میگویند که ادیبسلطانی، که دقتاش و زباندانیاش اعجابآور است و سبکِ کاملاً خاصِ خودش را در نوشتن دارد، وقتی که در فرانکلین ویراستار بوده است هرگز نظرهای سبکی و سلیقهایاش را اِعمال نمیکرده است.)
https://blog.kaavelajevardi.com/2017/08/blog-post_26-15/
#زلف_سخن👇👇
https://t.me/zolfesokhan2
آنچه در صنعتِ نشرِ ما ’ویرایش‘ خوانده میشود عمدتاً به مفهومِ ویرایشِ صوری (copy editing) است. کسی که کارش این است، قرار است رسمالخط را یکسان کند و به شیوهی ارجاعدهی و شکلِ زیرنویسها و آرایشِصفحهها و از این قبیل بپردازد و، اگر تواناییاش را دارد، در جاهایی که گمان میکند عبارتی مبهم یا غلط است موضوع را به پدیدآورندهای که دارد کارش را ویرایش میکند خبر دهد. حضورِ چند کتابِ فلانکنید و بهماننکنید در بازار شاید نقشی در وقوع و تداومِ این وضعیتِ ناخوشایند داشته است که کسانی، که نوعاً سابقه و تواناییِ درخشانی هم ندارند، در سبکِ نوشتاریِ دیگران مداخله میکنند.
(در اواخرِ قرنِ گذشته، تحتِ تأثیرِ لیبر الیسمِ تبلیغشدهی میرشمسالدین ادیبسلطانی در راهنمای آمادهساختنِ کتاباش، این وبلاگنویس که در اواخرِ کارِ حرفهایاش در مقامِ ویراستار بود نکاتی را که بهنظرش میرسید به دو شکلِ مختلف به مترجم یا نویسنده خبر میداد: مواردی نظیرِ سهوالقلم را که لازم بود تغییر کند با رنگِ قرمز، و پیشنهادها را—ناظر بر ابهامی در بیان، یا نقصی در استدلال، یا ندیدهگرفتنِ فلان منبع—با رنگِ سبز. تحتِ تأثیرِ کتاب و منشِ ادیبسلطانی، معتقد بودم که ویراستار باید با متنِ مقابلاش طوری برخورد کند که گویی دارد متنی مقدس را میبیند. و شنیدههای من میگویند که ادیبسلطانی، که دقتاش و زباندانیاش اعجابآور است و سبکِ کاملاً خاصِ خودش را در نوشتن دارد، وقتی که در فرانکلین ویراستار بوده است هرگز نظرهای سبکی و سلیقهایاش را اِعمال نمیکرده است.)
https://blog.kaavelajevardi.com/2017/08/blog-post_26-15/
#زلف_سخن👇👇
https://t.me/zolfesokhan2