چرا به فعل خدا کلمه گفته می شود؟ ما وقتی حرف می زنیم حرفهامون از کلمه ترکیب می شود بلکه از حرف ترکیب می شود،از حروف کلمه می سازیم از کلمات،کلمه وجمل می سازیم وحرف می سازیم پس اصل حرفهای ما حروف است.یا اصلش کلمه است .
کلمه چگونه به وجود می اید؟ صوت بدون تعییّن که از تارهای صوتی بر می خیزد وما اسمش را می گذاریم نَفَس ،این حاصل می شود تا وقتی می آیدتوی گلو ،این صوت بدون تعیین است ،می آید در دهان وبا مقاطع سن برخورد می کند،با تعیین می شود ،برخورد می کند به زبان به لب به دندان وبا این مقاطع حروف شما به این صوت بی تعیین ،تعیین می دهید، یک صوت می شود الف ،یکی می شود ب و... ،همینطور تعیین برای صوت پیدا می شود.بعد این متعیینهارا جمع می کنیم وکلمه می سازیم.
کلمه عبارت است از نَفِس متعیین شده
ودر مورد خداوند، وجود منبسط نفس رحمانی است، هیچ تعیینی هم ندارد یک وجود خالص وصرف ،منتها وجوب ندارد وامکان دارد ،خدا وجوب صرف است منتها واجب است،این هم وجوب صرف است منتها ممکن ،این فیض اون مفیض وهر دو وجود صرفند، هر دوصرفندهم اشکالی ندارد چرا که یک صِرف در موطن وجوب ویک صرف در موطن امکان است.
تاریخ ۹۹/۰۷/۱۱
@Manzomeeh
کلمه چگونه به وجود می اید؟ صوت بدون تعییّن که از تارهای صوتی بر می خیزد وما اسمش را می گذاریم نَفَس ،این حاصل می شود تا وقتی می آیدتوی گلو ،این صوت بدون تعیین است ،می آید در دهان وبا مقاطع سن برخورد می کند،با تعیین می شود ،برخورد می کند به زبان به لب به دندان وبا این مقاطع حروف شما به این صوت بی تعیین ،تعیین می دهید، یک صوت می شود الف ،یکی می شود ب و... ،همینطور تعیین برای صوت پیدا می شود.بعد این متعیینهارا جمع می کنیم وکلمه می سازیم.
کلمه عبارت است از نَفِس متعیین شده
ودر مورد خداوند، وجود منبسط نفس رحمانی است، هیچ تعیینی هم ندارد یک وجود خالص وصرف ،منتها وجوب ندارد وامکان دارد ،خدا وجوب صرف است منتها واجب است،این هم وجوب صرف است منتها ممکن ،این فیض اون مفیض وهر دو وجود صرفند، هر دوصرفندهم اشکالی ندارد چرا که یک صِرف در موطن وجوب ویک صرف در موطن امکان است.
تاریخ ۹۹/۰۷/۱۱
@Manzomeeh