اوراسیا در دل هزاره‌ها


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


جستارهایی درباره فرهنگ‌ها و زبان‌های اوراسیای باستانی
https://t.me/khorshidsaboori

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


sciadv.ado9774.pdf
355.0Kb
پژوهشگران دانشگاه #کلرادو_بولدر به چالش‌های شناسایی گواه‌های مربوط به #سوارکاری در #اسکلت‌های انسانی پرداخته‌اند. این پژوهش نشان می‌دهد تغییرات اسکلتی، مانند تغییرات جزئی در مفصل لگن، می‌تواند ناشی از کنش‌های دیگر مانند نشستن طولانی‌مدت باشد و نه صرفاً سوارکاری. آن‌ها #فرضیه_کورگان را که ادعا می‌کند مردمان #یامنایا حدود ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد نخستین سوارکاران بودند، مورد بازبینی قرار داده‌اند. پژوهش‌های پیشین (این فرسته را ببینید) به تغییرات استخوان‌های مردمان یامنایا به عنوان یکی از نشانگان سوارکاری اشاره کرده بودند، اما پژوهش دانشگاه #کلرادو_بولدر تاکید دارد که گواه‌های اسکلتی به تنهایی کافی نیستند و برای اثبات این ادعا، به داده‌های #ژنتیکی و #باستان‌شناختی بیشتری نیاز است.

✍🏻 #خورشید_صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


#تمدن_دره_سند (۳۳۰۰ تا ۱۳۰۰ پیشامیلاد) به‌ دلیل نزدیکی جغرافیایی با #فلات_ایران و نیز وجود گواه‌های فرهنگی و ژنتیکی با تمدن‌های #ایرانی پیوندهایی داشته است. این تمدن در بخش‌هایی از #پاکستان و #هند امروزی جای گرفته بود و نزدیکی آن به #فلات_ایران امکان دادوستدهای فرهنگی و اقتصادی و حتی جابه‌جایی‌های جمعیتی را فراهم می‌کرد.

گواه‌های #باستان‌شناختی مانند #سفال‌ها و دیگر اشیای یافت شده‌، نشان می‌دهند #تمدن_دره_سند با تمدن‌های نخستین ایرانی مانند #ایلامی‌ها و #پیشاایلامی‌ها برخورد داشته‌اند. همچنین، گمان می‌رود فرهنگ‌های باستانی‌ای مانند #جیرفت در #ایران با #تمدن_دره_سند پیوند داشته‌ و بر یکدیگر تأثیر گذارده‌اند.

پژوهش‌های #ژنتیکی نشان می‌دهند که #خاستگاه نیاکان برخی مردم #تمدن_دره_سند، #کشاورزان_نخستین #فلات_ایران بوده‌اند. به این گونه کشاورزان #ایرانی به دره سند درآمده و در ترکیب ژنتیکی این تمدن نقش دارند. گفتنی است مهاجرت‌های بعدی از #آسیای_میانه، به‌ویژه مهاجرت‌های #آریایی‌ها، پس از فروپاشی تمدن دره سند رخ داده است.

از سویه #زبانی و #فرهنگی، آن‌چنان‌که بالاتر گفته شد، بر پایه برخی فرضیه‌ها، مردمان #هندوایرانیِ_باستان، که در روزگاران بعد تمدن‌های ایرانی را ساختند، ممکن است با مردم دره سند دادوستدهایی داشته یا حتی نیای مشترکی داشته باشند. اما این پیوندهای زبانی و چگونگی آنها همچنان مورد بحث است.

کوتاه سخن، گواه‌ها نشانگر آن هستند که #تمدن_دره_سند با #تمدن‌های_ایرانی دادوستدهای فرهنگی و بازرگانی و حتی پیوندهای نَسَبی داشته است.

✍🏻 #خورشید_صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


فرضیه بحث‌برانگیز دراویدی بودن تمدن دره سند به دلیل همانندی‌های فرهنگی و زبانی این تمدن و سرزمین‌های جنوبی هند که باشندگاه گویشوران زبان‌های دراویدی است، همچنان هوادار دارد. به باور برخی پژوهشگران، مواردی مانند دبیره تاکنون رمزناگشوده تمدن سند، می‌تواند نشانه‌ پیوندهای زبانی این تمدن با زبان‌های دراویدی باشد و همانندی شیوه‌های کشاورزی (کشت محصولاتی چون پنبه در دره سند و سرزمین‌های جنوبی هند، دامپروری و مهرازی (معماری) میان تمدن سند و سرزمین‌های دراویدی‌نشین، این گمان را استوارتر می‌سازد.

با این همه، کمبود گواه‌های آشکار زبانی، موضوع را پیچیده کرده است. رمزناگشوده ماندن دبیره تمدن سند یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های پیش روی این فرضیه است. در کنار آن، فرضیه‌های رقیب همچون فرضیه مهاجرت آریایی‌ها که ادعا می‌کند مهاجران هندواروپایی جایگزین گویشوران اصلی این تمدن شده‌اند، همچنان در گفت‌وگوها مطرح است؛ این فرضیه به تأثیر مهاجرت آریایی‌ها بر روی مردم تمدن سند پرداخته، به عوامل پیچیده‌تری همچون دادوستدهای فرهنگی، زبانی و اجتماعی میان تمدن‌های گوناگون اشاره می‌کند.

در این میان، برپایه گواه‌های دیگر، این احتمال نیز وجود دارد که مردمان دراویدی که از روزگاران دراز باشنده جنوب هند بوده‌اند، با تمدن سند ارتباط داشتند و این راه‌های بازرگانی و دادوستدهای فرهنگی میان تمدن سند و دیگر بخش‌های هند بوده که انتقال‌دهنده فناوری و فرهنگ‌های مشترک بوده است.

همان‌گونه که گفته شد، برای اثبات یا رد کامل این فرضیه نیاز به گواه‌های استوارتری مانند رمزگشایی دبیره تمدن سند و بررسی‌های بیشتر باستان‌شناسی وجود دارد و تنها با این اطلاعات می‌توان پاسخ قطعی‌تری به پرسش خاستگاه مردمان تمدن دره رود سند داد.

✍🏻 خورشید صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


#بوتای فرهنگی باستانی بود که در حدود ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد در سرزمین‌های شمالی #قزاقستان امروزی پدید آمد؛ مردمان این فرهنگ برای نخستین بار و چندین سده پیش از مردمان #هندواروپایی #اسب‌ را رام کردند؛ اگر چه که وارون هندواروپایی‌ها، نتوانستند #زبان و #فرهنگ خود را بگسترانند. در زیر به شوند این ناتوانی پرداخته می‌شود:

۱) محدوده زندگی بوتای‌ها #استپ‌های #آسیای_میانه بود. اما هندواروپایی‌ها در سراسر #اوراسیا، از اروپای غربی تا هند، گسترده شده بودند. بوتای‌ها مردمانی منزوی بودند و تلاشی برای پراکنش در دیگر سرزمین‌ها انجام نمی‌دادند.

۲) وارون هندواروپایی‌ها که اسب‌‌ها را در #جنگ‌ها به کار می‌گرفتند، بوتای‌ها بیشتر بر مدیریت چرای اسب‌ها متمرکز بودند و از آنها برای برتری‌جویی بر دیگر مردمان بهره نمی‌بردند.

۳) بوتای‌ها از برخی از #فناوری‌های پیشرفته‌ مانند #گردونه که در پیروزی‌ها و برتری‌های نظامی و گسترش فرهنگی هندواروپایی‌ها نقش کلیدی داشت، بی‌بهره بودند.

۴) جمعیت بوتای‌ها نسبتاً اندک و پراکنده بود؛ اما هندواروپایی‌ها جمعیت‌های بیشتر و متمرکزتری داشتند که در برتری یافتن بر دیگر مردمان، بسیار کارگشا بود.

کوتاه سخن، اگرچه بوتای‌ها پیشگامان #رام_کردن_اسب بودند، اما انزوای جغرافیایی، نداشتن مهارت‌های نظامی‌گری، دور ماندن از فناوری و جمعیت کم و پراکنده، همگی باعث شدند که فرهنگ و زبان آنها به اندازه هندواروپایی‌ها گسترش نیابد.

✍🏻 #خورشید_صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


دبیره #رونی کهن‌ترین دبیره به کار رفته در مواد زبانی (نوشتاری) در شبه جزیره #اسکاندیناوی است. هرچند خاستگاه این سامانه نوشتاری هنوز بر زبان‌شناسان آشکار نیست، اما گفته می‌شود #گوت‌ها ـ شاخه‌ای از #ژرمن‌ها ـ این دبیره را با الگو برداری از نویسه‌های #اتروسکی (منسوب به #اتروسکان ـ سرزمینی در شمال ایتالیای کنونی) ساختند.

بررسی‌های #زبان‌شناختی و #باستان‌شناختی روی #سنگ‌نوشته‌های رونی در #دانمارک، پرتو تازه‌ای بر دانش موجود درباره جامعه کهن دانمارک در دوران #وایکینگ‌ها، سلسله مراتب قدرت و نیز کارکرد جنسیت، در این جامعه افکنده است؛ به گونه‌ای که آشکار شده یک شهبانوی وایکینگ به نام «#تیرا» که وی را مادر «#هرالد_بلوتوث» (دندان‌آبی) ـ پادشاه به‌نام وایکینگ‌هاـ می‌دانند، قدرتی فراتر از همسرش ـ #پادشاه_گورم ـ داشته و چهار #سنگ‌نبشته با دبیره رونی، برای پیشکش به وی فراهم آمده است. کارشناسان بر این باورند که شهبانو تیرا، تنها فردی است که بیشتر سنگ‌نبشته‌های رونی دانمارک به وی اشارت دارند و همین امر بازنماینده برجستگی شخصیت وی در تاریخ این کشور در هنگامه وایکینگ‌ها است.

✍🏻#خورشید_صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


🔰 #پاسخ به پرسش هموندان

پرسش: آیا زبان فرهنگ آندرونوو چیزی جدا از زبان اقوام هندو ایرانی بود یا یکیست؟ این مسئله ایست که کمی مرا سردرگم کرده است

#پاسخ: زبان‌شناسان بر این گمان هستند که مردمان #آندرونوو به #هندوایرانی آغازین سخن می‌گفتند. فرهنگ آندرونوو (۲۰۰۰ تا ۹۰۰ پیش از میلاد)، فرهنگ برتر در پهنه گسترده‌ای از #آسیای_میانه و جنوب #سیبری بوده و در پیوند با گویشوران هندوایرانی آغازین است. گواه‌های غیرمستقیم #زبان‌شناختی به همراه داده‌های #باستان‌شناختی و #ژنتیک، این نظریه را که فرهنگ آندرونوو نقشی کلیدی در گسترش زبان‌های هندوایرانی در #استپ‌های #اوراسیا ایفا کرده، پشتیبانی می‌کنند.

در زیر چندین ویژگی اشاره‌کننده به پیوندهای هندواروپایی مردمان آندرونوو، آورده می‌شود:

۱) فرهنگ مادی: از ویژگی‌های فرهنگ آندرونوو می‌توان به صنعت پیشرفته #فلزکاری، دامپروری و کاربرد #گردونه اشاره کرد که همگی با گویشوران هندواروپایی در پیوند هستند.

۲) ژنتیک باستانی: پژوهش‌های ژنتیک پیوند میان جامعه‌های دارای فرهنگ آندرونوو و گویشوران زبان‌های نوین هندوایرانی را آشکار کرده‌اند که گواه دیگری است بر استمرار و مداومت زبانی هندوایرانی.

۳) کنشهای فرهنگی و مذهبی: آیین‌های به‌خاک‌سپاری، محراب آتشگاه‌ها و کنش‌های مذهبی خاص در فرهنگ آندرونوو، نشان‌دهنده همانندی‌هایی میان آیین‌های #ودایی و #زرتشتی آغازین که هر دوی آنها در سنت‌های هندوایرانی ریشه دارند، است.

بر پایه آن چه گفته شد، در نبود داده‌های مستقیم زبانی همچون متون نوشتاری، گواه‌های باستان‌شناختی، ژنتیکی و فرهنگی، نشان می‌دهند مردمان آندرونوو به زبان آغازین هندوایرانی سخن می‌گفته اند و اکنون #زبان‌های_ایرانی #فلات_ایران و #زبان‌های_هندی شبه‌قاره #هند دنباله همین زبان هستند.

بن‌مایه:

Anthony, David W. The Horse, the Wheel, and Language: How Bronze-Age Riders from the Eurasian Steppes Shaped the Modern World. Princeton University Press, 2007.

Kuzmina, Elena E. The Origin of the Indo-Iranians. Brill, 2007.

Allentoft, M., Sikora, M., Sjögren, KG. et al. Population genomics of Bronze Age Eurasia. Nature 522, 167–172 (2015).

✍🏻 #خورشید_صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


🔰فرسته امروز پاسخ به پرسش یکی از هموندان درگاه «اوراسیا در دل هزاره‌ها» است.


پرسش: چرا در شمال اروپا تمدنهای بزرگی مانند آنچه در بین النهرین یا مصر میبینیم، به وجود نیامده است؟

پاسخ: شمال اروپا که دربرگیرنده اسکاندیناوی، کشورهای حوزه بالتیک و سرزمین‌های پیرامون آن است، به شوندهای زیر نتوانست تمدن‌های باستانی همسان با سایر بخش‌های اوراسیا را گسترش دهد:

۱) جغرافیا و آب و هوا: آب و هوای شمال اروپا در سنجش با سرزمین‌هایی مانند میان‌رودان (بین‌النهرین)، دره نیل یا دره سند، برای گسترش جامعه‌های پیچیده و شهری مناسب نبود و زمستان‌های دیرپای و سخت و فصل‌های رشد کوتاه‌تر، سبب می‌شد کشاورزی در مقیاس بزرگ و تراکم جمعیت دشوارتر باشد.

۲) نبود رودخانه‌های بزرگ: سرزمین‌هایی مانند میان‌رودان و دره سند به رودخانه‌های بزرگ و قابل کشتیرانی دسترسی داشتند که بازرگانی، دادوستد کالا و فرهنگ و تمرکز قدرت سیاسی را آسان‌تر می‌کرد. اما شمال اروپا از چنین شبکه‌های رودخانه‌‌ای بی‌بهره بود.

۳) جمعیت پراکنده و منزوی: سرزمین‌های شمال اروپا در سنجش با سایر سرزمین‌های اوراسیا تراکم جمعیتی نسبتاً کمی داشت. باشندگان شمال اروپا تمایل داشتند در جامعه‌های کوچک و غیرمتمرکز زندگی کنند که همین امر گسترش ساختارهای سیاسی و اجتماعی در مقیاس بزرگ را دشوارتر می‌کرد.

۴) نبود یا کمبود فناوری: باشندگان شمال اروپا از برخی از نوآوری‌های پایه‌ای فناوری مانند خیش و چرخ بی‌بهره بودند؛ این در حالی است که خیش و چرخ در تمدن‌های باستانی، سبب ساز پیشرفت کشاورزی و انتقال مازاد فرآورده‌های کشاورزی به دیگر جامعه‌ها می‌شد. نبود فناوری در شمال اروپا توانایی باشندگانش را برای شکل دادن کانون‌های بزرگ شهری کمتر می‌کرد.

۵) پیدایش دیرهنگام نوشتار: زبان نوشتاری که یکی از ویژگی‌های تمدن‌های باستانی است، نسبتاً دیر در شمال اروپا رواج یافت و این موضوع مستندسازی و تمرکز نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را با دشواری روبه‌رو نمود.

✍🏻 خورشید صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


فرهنگ‌های سینتاشتا و آندرونوو، دو تمدن باستانی مهم روزگار برنز، نقشی کلیدی در گسترش زبان‌ها و فرهنگ‌های هندواروپایی، به‌ویژه زبان‌های ایرانی نخستین، ایفا کرده‌اند. فرهنگ سینتاشتا که در حدود ۲۱۰۰ تا ۱۸۰۰ پیش از میلاد در استپ‌های اوراسیا (جنوب روسیه و قزاقستان) پدیدار شد، به‌ کاربرد گردونه‌های جنگی و گسترش فنون فلزکاری نامبردار است. این فرهنگ یکی از نخستین جامعه‌هایی بود که اسب‌ها و گردونه‌های جنگی را به کار گرفت و در توسعه جنگ‌ها و ساختارهای اجتماعی پیچیده نقش اساسی داشت.

فرهنگ آندرونوو که به‌عنوان دنباله و گسترش فرهنگ سینتاشتا شناخته می‌شود، در دوره‌ای بین ۲۰۰۰ تا ۹۰۰ پیش از میلاد در استپ‌های اوراسیا رشد کرد. این فرهنگ به دلیل کشاورزی، دامداری و فلزکاری پیشرفته‌اش نامبردار بود. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که این فرهنگ یکی از کانون‌های اصلی مهاجرت اقوام هندواروپایی به سمت جنوب، به‌ویژه به فلات ایران و هندوستان، بوده است.

از نظر زبانی، پیوندهای محکمی بین فرهنگ‌های سینتاشتا و آندرونوو با زبان‌های ایرانی نخستین وجود دارد. به‌ویژه زبان اوستایی که از کهن‌ترین زبان‌های ایرانی است، پیوندهای عمیقی با سنت‌های هندواروپایی این سرزمین‌ها دارد. واژگان مشترک دینی، استوره‌شناختی و مفاهیمی مانند خدایان جنگ و آیین‌های قربانی که در زبان‌های اوستایی و ودایی دیده می‌شود، نشان از پیوندهای فرهنگی و زبانی میان این فرهنگ‌های باستانی و اقوام ایرانی نخستین دارد.

بن‌مایه:

1. Anthony, D. W. (2007). The Horse, the Wheel, and Language

2. Kuzmina, E. E. (2007). The Origin of the Indo-Iranians

3. Mallory, J. P. (1989). In Search of the Indo-Europeans: Language, Archaeology and Myth

✍🏻 خورشید صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


تمدن دره سند و تمدن جیرفت نمونه‌ای از تمدن‌های بزرگ و مهم باستانی هستند که در جنوب آسیا و فلات ایران شکوفا شدند. تمدن دره سند (حدود ۳۳۰۰ تا ۱۳۰۰ پیش از میلاد) که پیرامون رودخانه سند در پاکستان و شمال غربی هند امروزی شکل گرفته بود، یکی از پیشرفته‌ترین تمدن‌های آن زمان محسوب می‌شد. در دیگر سوی، تمدن جیرفت (حدود ۳۰۰۰ تا ۲۰۰۰ پیش از میلاد) در جنوب شرق ایران و پیرامون رودخانه هلیل‌رود برپا شد. هر دو تمدن دارای سامانه‌های شهری و اجتماعی پیشرفته و پیچیده‌ای بودند.

یکی از تفاوت‌های عمده این دو تمدن در زبان و دبیره آن‌ها است. دبیره تمدن دره سند تاکنون رمزگشایی نشده و دبیره‌ای که به نام دبیره هاراپایی شناخته می‌شود، همچنان در هاله‌ای از ابهام است. برخی از پژوهشگران بر این باور هستند که این دبیره ممکن است یک زبان دراویدی یا در پیوند با زبان‌های نخستین و پایه‌ای هند باشد. در دیگر سوی، تمدن جیرفت نیز دارای دبیره و زبانی ویژه بود که نشانه‌های آن در مُهرها و آثار هنری یافت شده است. به گمان برخی پژوهشگران، دبیره جیرفت پیش‌زمینه‌ای برای دبیره‌های ایلامی و شاید سومری است، هرچند هنوز آگاهی و دانش دقیق و فراگیری در این زمینه به دست نیامده است.

گواه‌های باستان‌شناختی نشان‌دهنده میان‌کنش‌های بازرگانی و فرهنگی گسترده‌ای میان دره سند و جیرفت است. مهرها و اشیایی همسان در هر دو منطقه پیدا شده که نشان‌دهنده دادوستد کالاها و شاید دادوستد دانش و فرهنگ میان این دو تمدن است.

با وجود این تفاوت‌های زبانی و نوشتاری، پیوندهای بازرگانی و فرهنگی میان این دو تمدن می‌تواند نشان‌دهنده شبکه‌های پیچیده بازرگانی در جنوب آسیا و فلات ایران باشد.

✍🏻 خورشید صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


ژوزف هاکین، باستان‌شناس فرانسوی، و تندیس بودای بامیان (بامی) در افغانستان کنونی

وی نخستین کسی بود که این تندیس شکوهمند را در سال ۱۹۳۱ م. کشف کرد.

https://t.me/eurasia_millennia


در سال ۲۰۱۳، یک زره چرمی تقریبا سالم در گور یک مرد سی‌ساله در نزدیکی شهر ترفان امروزی در شمال غرب چین یافت شد. آب و هوای بسیار خشک سرزمین‌های شمال غرب چین سبب‌ساز سالم ماندن این زره ۲۷۰۰ ساله در طول هزاره‌ها شده بود.

پژوهشگران با روش تاریخ‌گذاری کربن و بررسی جزئیات مربوط به طراحی و ساخت، دریافتند این زره بین سال‌های ۷۸۶ تا ۵۴۳ پیش از میلاد در امپراتوری نوآشور ساخته شده و پس از آن به ترفان آورده شده است.

هنوز مشخص نیست که آیا این زره، از آنِ سربازی ترفانی بوده که برای آشوریان می‌جنگیده و آن را با خود به خانه آورده بوده یا که زره از آنِ یک اسیر جنگی بوده است.

هرچند نمی‌توان مسیر این زره را از آشور تا شمال غرب چین پیگیری کرد، اما این یافته یکی از اندک گواه‌هایی است که انتقال غرب به شرق فناوری در آغاز هزاره نخست پیش از میلاد در اوراسیا را نشان می‌دهد.

بن‌مایه:

Wertmann, P., Xu, D., Elkina, I., Vogel, R., Tarasov, P. E., La Rocca, D. J., & Wagner, M. (2021). No borders for innovations: A ca. 2700-year-old Assyrian-style leather scale armour in Northwest China. Quaternary International.

✍🏻 خورشید صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


مغولستان شرقی‌ترین بخش استپ اوراسیا است و گواه‌های باستان‌شناختی نشان داده‌اند که این سرزمین در ده‌هزار سال گذشته، دالان دادوستدهای فرهنگی میان شرق و غرب اوراسیا بوده است.

در هزاره سوم پیش از میلاد، فرهنگ آفاناسیوو که سویه شرقی فرهنگ یامنایا (دامداران استپ) است، بر مغولستان تأثیر گذارد؛ در مغولستان، وارون اروپا، تبار یامنایا، به دنبال کمرنگ شدن فرهنگ آفاناسیوو، تقریبا به صورت کامل از میان رفت. با این‌همه آثاری از ژنوم یامنایا در شمال غرب چین، دست‌کم در روزگار آهن، دیده می‌شود.

یوهان کراوس، از پژوهشگران ماکس‌پلانک، وجود ژن یامنایا در سین‌کیانگ چین را توجیه‌کننده این مطلب می‌داند که مردمان یامنایا گسترش‌دهندگان زبان‌های هند و اروپایی در سرتاسر اوراسیا بوده‌اند؛ وی هم‌چنین بر این باور است که ژنوم یامنایا می‌تواند توضیح‌دهنده متون نوشتاری به یکی از نخستین شاخه‌های هندواروپایی یعنی زبان‌ تخاری متعلق به روزگار آهن که در شمال غرب چین (سین‌کیانگ) یافت شده است، باشد.

✍🏻 خورشید صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


اوراسیا در دل هزاره ها:

مردمان کنونی آسیای میانه از دید ژنتیکی در دو دسته جای می‌گیرند:

۱) گویشوران زبان‌های ترکی‌ـ‌مغولی مانند قرقیزها و قزاقها و ... که از دید ژنتیکی، نزدیکی فراوانی با مردمان آسیای شرقی و سیبریایی‌ها دارند.

۲) گویشوران زبان‌های ایرانی یعنی تاجیک‌ها و یغنابی‌ها که باشندگان سرزمین‌های جنوبی آسیای میانه هستند و از سویه ژنتیکی با ایرانی‌ها و مردمان اوراسیای غربی همسان می‌باشند.

پژوهش‌های DNA نشان می‌دهند باشندگی گویشوران هندوایرانی در آسیای میانه دیرینه‌تر از گویشوران ترکی‌ـ‌مغولی است و به آغاز روزگار نوسنگی می‌رسد. در دیگر سوی، گویشوران ترکی‌ـ‌مغولی که ۶۰درصد نَسَبشان به مردمان آسیای شرقی می‌رسد، در روزگاران بعد و به دنبال آمیختگی گروهی از ایرانی تبارها ـ‌به گمان برخی، سکاهاـ با مغولان و مردمان جنوب سیبری، باشنده این سرزمین‌ها شده‌اند.

✍🏻 خورشید صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


ورارود یا آنگونه که روس‌ها جا انداختند، آسیای میانه، گستره پهناوری است از دریای کاسپی در غرب تا دریاچه بایکال در شرق که دربرگیرنده تاجیکستان، قزاقستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان و شمال افغانستان می‌باشد.
از زمان بیرون شدن انسان خردمند از افریقا، این گستره سرزمینی، چهارراه و مسیر کوچ انسان‌ها بوده است.

۶۰۰۰ سال پیش از میلاد، ورارود، خانه فرهنگ جیتون بود؛ در روزگار مس‌سنگی (۳۰۰۰-۴۸۰۰ پیش از میلاد)، روستاها و کشاورزی مبتنی بر آبیاری (غیر دیم) در آن شکل گرفتند و در روزگار مفرغ با تمدن آمو (BMAC)، شهرنشینی آغازین و جامعه طبقاتی در آن پدیدار شد. تمدن آمو در پایان روزگار مفرغ رو به سستی نهاد و در بازه زمانی میان ۱۸۰۰ تا ۱۵۰۰ پیش از میلاد، فرهنگی همسان فرهنگ آندرونوو در آن شکل گرفت و پس از آن نوبت به فرهنگ یاز رسید.

پس از آن در روزگاران مختلف، هخامنشیان و یونانیان و اشکانیان و ساسانیان و تازیان مسلمان به سوی شرق این سرزمین و هون‌ها و شیونگنوها و مغولان به سوی غرب این سرزمین تاختند.

اما ورارود گستره‌ای است که شبکه شکوهمند بازرگانی جهان باستان (راه ابریشم) در آن شکل گرفت و شکوفا شد.


https://t.me/eurasia_millennia


اسکلت برجای مانده ۱۴ اسب، یافت شده در یک کورگان (گورتپه) سکایی مربوط به سده هفتم پیش از میلاد در سایت باستان‌شناسی ارژن (جمهوری تووا ـ روسیه)

گفتنی است، امروزه در جمهوری تووا که زمانی خانه طایفه‌های ایرانی‌تبار سکایی و زبان‌های ایرانی باستان بود، به زبان تووایی، از خانواده زبان‌های ترکی، سخن گفته می‌شود.

https://t.me/eurasia_millennia


به باور پژوهشگرانی که کوچ نئاندرتال­ها از اروپا را مدل­سازی کرده‌­اند، سرزمین‌های جنوبی دریای کاسپی، محتمل­ترین مسیر این کوچ بوده است. پس شاید مکان­‌های باستانی مهمی در این مسیر وجود داشته باشند که هنوز کشف و کاوش نشده، از دید تیزبین باستان­‌شناسان دور مانده باشند.
به باور آنان، جنوب دریای کاسپی در سنجش با مناطق هم­جوار، اقلیمی نسبتا مرطوب و معتدل دارد و برای مهاجرت و نیز سکونت مناسب است. از آن­جا که این مسیر، بهترین راه بیرون آمدن از اروپا بوده است، می‌­تواند دروازه­‌ای برای کوچ انسان خردمند (هومو ساپینس‌­) از افریقا و از مسیر شامات بوده باشد؛ این احتمال نیز وجود دارد که انسان خردمند و نئاندرتال در این سرزمین‌ها با یک­دیگر روبرو شده باشند.

بن‌مایه:

Ghasidian E, Kafash A, Kehl M, Yousefi M, Heydari-Guran S (2023) Modelling Neanderthals’ dispersal routes from Caucasus towards east. PLoS ONE 18(2): e0281978.

✍🏻 خورشید صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


گورپشته (کورگان)‌ها، سازه‌های باستانی ساخته دست انسان در سبزدشت (استپ)‌های اوراسیا، همان آرامگاه‌های باستانی و یادگار فرهنگ‌های گوناگونی مانند یامنایاها، سکاها و سرمت‌ها هستند که هزاران سال پیش در روزگاران مس، مفرغ و آهن، باشنده سبزدشت‌های اوراسیا بودند.

اگرچه بیشتر این یادمان‌ها در سده‌های گذشته از میان رفته‌اند اما هنوز می‌توان تقریبا ۶۰۰هزار گورپشته را در گستره میان اروپای مرکزی تا کوه‌های آلتای یافت.

پ.ن.: یک گورپشته بزرگ سکایی در شمال قفقاز (روسیه)

✍🏻 خورشید صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


۷۰۰ تا ۳۰۰ سال پیش از میلاد، سکاها در استپ پونتی کاسپی می‌زیستند. آنها مردمانی کوچ‌رو بودند و از همین رو، جز آنکه، آنان چابک‌سوارانی جنگجو و سرسخت بودند، چیز بیشتری درباره آن‌ها نمی‌دانیم.

از نوشته‌های هرُدُت پیداست که یونانیان باستان، سکاها را می‌شناختند. وی نوشته است که سکاها خون دشمنان خود را می‌نوشیدند و از پوست سر آنها برای پاک کردن خون از دستانشان بهره می‌گرفتند. او هم‌چنین از گزارش‌هایی یاد کرده که بر پایه آنها، سکاها پوست دست راست دشمنانشان را می‌کَندند و از آن تیردان می‌ساختند.

پژوهشگران برای راستی‌آزمایی سخنان هرُدُت، با بررسی ۴۵ نمونه چرمی برداشته‌شده از ۱۴ کورگان (گورپشته) مربوط به سکاها در اوکراین، دریافتند به جز دو نمونه که دارای منشاء انسانی بود، دیگر نمونه‌ها از پوست اسب، گاو، گوسفند یا بز ساخته شده بودند.

بررسی‌های بیشتر روی نمونه‌چرم‌های انسانی نشان داد که از آنها برای ساخت بخش‌بالایی تیردان بهره گرفته شده و دیگر بخش‌های تیردان‌ها از چرم‌ دارای منشاء جانوری ساخته شده است.

بن‌مایه:

Brandt, L. Ø., Mackie, M., Daragan, M., Collins, M. J., & Gleba, M. (2023). Human and animal skin identified by palaeoproteomics in Scythian leather objects from Ukraine. Plos one, 18(12), e0294129.

✍🏻 خورشید صبوری

https://t.me/eurasia_millennia


در آغاز روزگار مفرغ، حدود ۳۲۰۰ تا ۲۵۰۰ پیش از میلاد، مردمان یامنایا از سرزمین اصلی خود که به گمان برخی، پهنه شمال دریای سیاه تا دریای کاسپی بوده، کوچیدند؛ چنین می‌نماید که دامداران کوچ‌نشین یامنایا، در یک بازه زمانی چندصدساله، مسافت چندین‌هزار کیلومتری میان مجارستان تا مغولستان کنونی را درنوردیدند. آنها در مسیر کوچ، با مردمان بومی درمی‌آمیختند و چنین بود که افزون بر ژن‌هاشان، زبانشان یعنی هند و اروپایی آغازین (PIE) را نیز گستراندند؛ گفته می‌شود امروزه حدود ۳ میلیاردنفر به ۴۰۰ زبان که خاستگاه آن به زبان مردمان یامنایا می‌رسد، سخن می‌گویند.
آنان اسب را رام کردند و چرخ و گردونه ساختند؛ پروتئین‌های به‌جای مانده روی دندان اسکلت‌های کاوش‌شده در گورتپه‌های یامنایا (کورگان) نشان می‌دهد که آنها شیر اسب می‌نوشیده‌اند و اسب‌های دفن‌شده در گورگان‌ها به همراه آدمیان، نشان از ارزش بالای این جاندار در نزد آنان داشته است.

اما آیا مردمان یامنایا اسب‌سواری هم می‌کرده‌اند و اسب چه تأثیری در پراکنش این مردمان داشته است.

پژوهشگران کوچ مردمان یامنایا را یکی از عوامل دگرگون‌کننده فرهنگ و ژنتیک مردم اوراسیا می‌دانند و با بررسی استخوان‌های برجای‌مانده در کورگان‌ها و دنبال کردن نشانگان‌های تشخیصی کالبدی همانند تغییر شکل مفصل‌های ران و ستون مهره‌ها در اثر نشستن بر روی اسب و نیز آثار به‌جای‌مانده از آسیب‌های ناشی از افتادن از اسب مانند شکستگی‌ استخوان‌ها، گواه‌هایی مبتنی بر سوارکار بودن این مردمان نیز پیدا کرده‌اند.
چنین می‌نماید که میان رام کردن اسب و سوارکاری در هزاره چهارم پیش از میلاد، زمان زیادی وجود نداشته و سوارکاری در میان مردمان یامنایا بین ۳۰۰۰ تا ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد رواج داشته است.

بن‌مایه:

🔖 Martin Trautmann et al., First bioanthropological evidence for Yamnaya horsemanship. Science Advances 9,eade2451(2023).

https://t.me/eurasia_millennia


افراد دارای پیوند ژنتیکی، رشته‌های طولانی DNA دارند که از نیای مشترک خود به ارث برده‌اند؛ این زنجیره‌های DNA، زنجیره‌های هویتی نسب‌بنیاد Identity By Decent (IBD) نامیده می‌شوند. خویشاوندان نسبی زنجیره‌های هویتی نسب‌بنیاد یکسان دارند و با بررسی همین زنجیره‌ها است که می‌توان افرادی که دارای نسبت خونی با هم هستند را شناسایی نمود.
به تازگی، ابزاری به نام anclBD طراحی شده که با آن می‌توان DNAهای ازدست‌رفته بر اثر گذر زمان را بازیابی نمود و شکاف‌های موجود در DNAهای ازبین‌رفته را پر کرد. پیش‌تر فقط شناسایی خویشاوندان تا درجه سوم، شدنی بود ولی این ابزار می‌تواند پیوند نسبی میان افراد تا شش درجه را شناسایی کند.

پژوهشگران این ابزار را روی بازه زمانی ۳۰۰۰ تا ۲۰۰۰ پیش از میلاد ـ هنگامه کوچ مردمان دامدار استپ از آسیا به اروپا ـ به کار گرفتند. زبان‌شناسان این مردمان را گویشوران زبان هند و اروپایی آغازین و باستان‌‌شناسان، آنان را مردمان فرهنگ یامنایا می‌خوانند. گفته می‌شود این مردمان، نخستین کسانی بودند که اسب را رام کردند و گاری و گردونه را ساختند. گواه‌ وجود این مردمان، نخست، گورهای به‌جای‌مانده از آنان در سراسر اوراسیا است که آن‌ها را «کورگان» می‌نامند و دوم، زبانی که آن را به کسان پس از خود دادند. تقریبا همه زبان‌های اروپایی به جز فنلاندی، مجاری و باسک و همه زبان‌های ایرانی و هندی برخاسته از همین زبان هند و اروپایی آغازین است.
پژوهشگران با بهره‌گیری از ابزار anclBD دریافتند فرهنگ یامنایا و فرهنگ آفاناسیوو که هزاران کیلومتر دورتر از فرهنگ یامنایا در نزدیکی کوه‌های آلتای در ورارود (آسیای میانه) شکل گرفته بود، ترکیب ژنتیکی همسانی دارند. این ابزار نشان داد که این مردمان می‌توانستند در مسافت‌های دراز بکوچند و در سرزمین‌های تازه زندگی کنند و بچه‌دار شوند.
این پژوهش هم‌چنین گواه‌ استوارتری برای خاستگاه مشترک زبان‌های ایرانی، هندی و اروپایی به دست داده است.

بن‌مایه:

Ringbauer, H., Huang, Y., Akbari, A. et al. Accurate detection of identity-by-descent segments in human ancient DNA. Nature Genetics 56, 143–151 (2024).


https://t.me/eurasia_millennia

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.