رویکردهای جامعه شناختی


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


🔸فایل‌ صوتی جلسه‌ی دفاع رساله‌ی دکتری آقای محمد حسن علایی

🔸 با موضوع:

تحلیل اندیشه های شریعتی و رابطه
آن با تفکر غیر تئولوژیک-غیرسکولار

🔸استاد راهنما:
دکتر منصور وثوقی
استاد مشاور:
دکتر حسن محدثی

🔸باحضور:
استاد بیژن عبدالکریمی

(زمان دفاع: ساعت 13 روز ‌شنبه / 29 دی 1397 در دانشکده علوم انسانی و اجتماعی واحد علوم تحقیقات تهران)


اصل را بر این اساس گذاشتم که بر اساس امیدی در نا امیدی کار کنم که با علم و یقین به اینکه با یک چنین طرز تفکری هیچ وقت هیچ کمکی نخواهم داشت و همیشه تنها خواهم بود کار خود را شروع کردم...

دکتر علی شریعتی


کژ نگریستن dan repost
✅پرسش "فابین تاربی" از آلن بدیو:
بعضی‌ها در تحلیل سیاسی روزگار ما اهمیتی پایه‌ای به مذهب می‌دهند. البته اغلب این خصوص اسلام است که مورد نظر است. یاد یکی از حرف‌های لنین راجع به هنر می‌افتم که در آن می‌گوید در دوره‌های انفعال سیاسی، هنر در بهترین حالت ترکیبی است از عرفان و پورنوگرافی. آیا می‌شود این را تعمیم داد؟ آیا عصر ما بين عرفان و پورنوگرافی مردد است؟
✅ آلن بدیو:
موضع من در باب مذهب اصلا آن چیزی نیست که این روزها غالب است، که می‌گوید پرسش مذهب دوباره پرسش بسیار مهمی شده است و ما به عصر بزرگ اختلافات مذهبی و جنگ میان تمدن‌ها برگشته‌ایم. من به سهم خودم در مورد این پرسش یک نیچه‌ای محضم. من حقيقتا بر این باورم که خدا مرده است. اگر مرده است، پس مرده است. این حکم را باید جدی گرفت. «رجعت مذهب»، بنابراین، صورتکی است برای یک چیز دیگر. من کاملا به این یقین دارم. مذهب، در حقیقت، صورتکی برای فروپاشی سیاسی است که معنی‌اش این نیست که زنده است. هر صورتکی، به معنایی یک صورتک مرگ است. زیر نامِ غصبیِ مذهب و زیر پوششِ یک خدا مرده، آنچه وجود دارد سنت است. اسلام گرایان هیچ بینش جدیدی از خدا ارائه نمی‌کنند. راجع به لباس زن‌ها، حلال و حرام خوراکی‌ها و قوانین سنتی حرف می‌زنند و این‌ها را در مقابل کوکاکولا، مینی ژوپ و از این قبیل می‌گذارند. کجای این‌ها مذهب است؟ اینها همه سنت است، به شکلی که در مناطق روستایی، شهرهای دور افتاده و حاشیه‌ای از اقشار از جا کنده شده و تهی‌دست باقیمانده است؛ سنتی که به وسیله‌ی گروه‌های کوچکی از روشنفکران فوق ارتجاعی سیستماتیزه شده است، چه نومحافظه کاران آمریکایی باشند چه بنیادگرایان اسلام‌گرا که به علاوه پایشان به هیچ جا بند نیست. در مواجهه با این سنت سخت گیرانه که خودش امر تباهی است: ما شاهد چه چیزی هستیم که زیر نام‌های به همین اندازه غصبی «آزادی» و «دموکراسی» سنگر گرفته است؟ خب، اگر اجازه بدهید، چیزی نه کمتر از پورنوگرافی. در نهایت، آنچه ادعا می‌شود که جنگی است میان مذاهب، چیزی نیست جز نزاعی اسف انگیز بین سنت و پورنوگرافی به نظر من برخورد ادعایی - ادعایی به یک معنا و واقعی به معنایی دیگر بين غرب و اسلام، غرب و توحّش تروریستی در حقیقت، ذاتی انسان در کلیت آن در روز گار ما است. فی الواقع برخوردِ سنت است با کالا. این مانع تداخل این دو نمی شود: می‌دانیم که برخی از کسانی که سنت را ابزارگونه می کنند جای محکمی در جهانِ کالا دارند. سعی نکنید به ما بقبولانید دلال‌های عربستان سعودی عارف‌اند یا اسوه‌ی تقوا، آنها آدم هایی هستند که مثل بقیه به کسب خودشان مشغول‌اند و سنت را ابزاری می کنند تا جایگاه‌شان را در معاملات بازرگانی محکم‌تر کنند. خدا در تمامی این‌ها چیزی است در حد جنازه. از مرده هم مرده‌تر است
آن‌هایی که همچنان به دامان مسئله‌ی مذهب می آویزند به چیزی می آویزند که سرشتش بالکل خیال پرداختی است. وضع از این جدی‌تر است. ای کاش فقط نبردی بود بین سکولاریسم و مذهب! هستند کسانی که طوری رفتار می‌کنند که انگار ما بر‌گشته‌ایم به سال های ۱۸۹۰ و جهان شرق در نبردی خشونت بار بین آزاداندیشان و کشیشان است. این برداشت آنقدر از واقعیت زمانی پرت است که آدم وحشت می کند. هستند کسانی که فکر می کنند که جدال تاریخی عصر ما این است که معلوم کنیم که آیا زنها باید موهایشان را با چادر بپوشانند یا نه، همان طور که هستند جمعیت‌هایی که با اشتیاق علیه برپاساختن مَناره در شهرهای اروپایی رأی می دهند! با وام‌گیری از عبارتی قدیمی، می شود گفت «همین کافی است کاری کند که آدم به پشت بیفتند و از سر غیظ در هوا لگد بزند!» تمامی این پرسش‌ها راجع به رسوم و ضد رسوم کاملا از سوی چیزهایی کد گذاری شده‌اند که هیچ نسبتی با هیچ ایده‌ای ندارند.

آلن بدیو
مصاحبه فابین تاربی
کتاب: رخداد و فلسفه ص۶۰-۵۸


@Kajhnegaristan


"هایدگر" رادیکال ترین نقاد مدرنیته!

دکتر بیژن عبدالکریمی


مواجهه اي صادقانه و متفکرانه با امر ديني!

دکتر بیژن عبدالکریمی:
نمايش «اعتراف؛ یک برگمان خوانی» به کارگردانی علیرضا نراقی! بيانگر احوالات وجودي و متافيزيکي نسل هاي جوان ما در ارتباط با مذهب و امر ديني، خارج از هر گونه حب و بغض ايدئولوژيک و تئولوژيک بود.


پارادوکسهای وجدانِ عاشقانه.pdf
141.4Kb
پارادوکس‌های وجدانِ عاشقانه در نگاهِ شریعتی

نویسنده : سوسن شریعتی

موضوع : عشق در اندیشه‌ی شریعتی


اولین پارادوکسِ وجدانِ عاشقانه، از تقابلِ میانِ من و دیگری آغاز می‌شود، میانِ آزادی و تعلق. فهم و تجربه‌ی فاصله، که نام‌اش تنهایی است و آرزوی طی‌ی فاصله به یمنِ عشق. از یک سو، “من”‌ی در محضرِ تنهایی‌ی خود نشسته، و از سویی، “من”ی گشوده به سمتی، معطوف به دیگری. یا به این امید که، از تنهایی به در آید، یا با این توهم که، تنهایی را قابلِ تحمل کند. اگر طی‌ی این فاصله موضوعِ عشق باشد، “من” مجبور است به کیفیتِ نسبتِ خود با دیگری بیندیشد. 


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
 دکتر بیژن عبدالکریمی:
دوران ما، به تعبیر «جیانی واتیمو»، دوران انتولوژی‌های درهم‌شکسته است.


NIR_Volume 1_Issue 2_Pages 51-81(1).pdf
516.7Kb
تفکر معنــوی و سوبــژ کتیویسم متافیزیــکی
بیژن عبدالکریمی

چکیــده:
نیچه تاریخ متافیزیک غرب را به منزلۀ «تاریخ بسط نهیلیسم» می‌پنداشت و معتقد بود متافیزیک غریب در بسط تاریخی خودش به «نهیلیسم و بی ‌معنایی» منتهی شده است. هایدگر نیز با پذیرش این تفسیر، تاریخ متافیزیک غرب را «‌تاریخ بسط سوبژکتیویسم» می‌دانست. سوبژکتیویسمی که به تعبیر هایدگر به «غفلت از وجود» منتهی شده است. در تفکرهایدگر، سوبژکتیویسم و غفلت از وجود، دو مفهومی هستند که می‌توانند مساوق تلقی شوند. این مقاله در صدد است تا بر اساس تفسیر نیچه از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط
نهیلیسم و تفسیر هایدگر از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط سوبژکتیویسم نشان دهد که امکان یا عدم امکان تفکر معنوی دربارۀ جهان -که وجود، مرکز بنیادین و معنابخش آن است- مبتنی بر امکان یا عدم امکان گسست از سوبژکتیویسم متافیزیکی است.
واژ گان کلیدی: هایدگر، دکارت، متافیزیک، سوبژکتویسم، تفکرمعنوی، وجود.


سیدجواد میری مینق dan repost
سمینار ناسیونالیسم ایرانی

#سید جواد میری

پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

۳۰ دی ماه ۱۳۹۷


@seyedjavadmiri


سیدجواد میری مینق dan repost
دکتر بیژن عبدالکریمی

استاد مهربان فلسفه همه ما را شرمنده کرد. ایشان از صبح ساعت ۸ الی ۲۱ در سمینار حضور داشتند و با تواضع همیشگی خود میگفتند: فقط آمده ام که بیاموزم. استاد مهربان تنت سلامت باد!

@seyedjavadmiri


که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

امروز جلسه دفاع از رساله دکتری من برگزار شد کوچک ترین آن جمع من بودم ولی فکر می کردم مثل یک پدر پیری همه ی خانواده را گرد سر خود جمع کرده ام و حالا با تمام تفاوت ها و اختلافاتشان اتحادی بین آنها برقرار شده است این میوه و شیرینی جلسله دفاع هم مزید بر علت بود که این دورهمی را صمیمانه تر جلوه بدهد من پشتم به شریعتی گرم بود زبانم دراز بود و برای تحقق خودم کم نمی گذاشتم حرفهایم را که حاصل عصب سوزی ها و جان کندن های فراوان بود تمام کمال زدم
اما عشقم را پنهان کردم به کسی که سهم زیادی از بودن و نحوه ی بودن من در اینجا و اکنون خودم را مدیون او هستم او نه پدر بود نه پسر بود نه مهمان نه صاحب خانه، او دلیل بود. چارچوب نظری رساله من برگرفته از نظریات متفکر معاصر ایرانی دکتر بیژن عبدالکریمی هست و این خود اقتضای تحقیق از متفکری مثل شریعتی می باشد.
و بهانه های این جمع شیرین هم البته کم نبودند. استاد وثوقی از دوست داشتنی ترین پیرها و پیش کسوت های جامعه شناسی راهنمایم بود دکتر محدثی که دست کم کمی شبیه خویش است و جامعه شناسی می کند برای مردم مشاورم بود و همه چیز دست دست هم داد تا روز خوبی برای خودآگاهی غیر تئولوژیک-غیر سکولار در تاریخ 29 دی 97 رقم بخورد. از همه ی حضار که به گرمی جلسه و دلگرمی بنده افزودند کمال تشکر را دارم.


اكنون، ما و شريعتي dan repost
🔷🔆 جلسه دفاع از رساله دکتری

🔸 با موضوع:

تحلیل اندیشه های شریعتی و رابطه
آن با تفکر غیر تئولوژیک-غیرسکولار

🔸استاد راهنما:
دکتر منصور وثوقی
استاد مشاور:
دکتر حسن محدثی
دانشجو:
محمد حسن علایی

🔸باحضور:

استاد بیژن عبدالکریمی

زمان: روز شنبه 97/10/29،ساعت13
مکان: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
واحد علوم تحقیقات تهران

🆔 @Shariati40


سیدجواد میری مینق dan repost
بازخوانی روایت سید جواد طباطبایی از "دلِ ایرانشهر" ۵

در مقاله "تجدید مطلعی در معنای ملت و میهن و دفاع از آن: دلِ ایرانشهر" طباطبایی ذیل "عدم امکان گفت و گوی علمی درباره ی ایدیولوژی شریعتی" مینویسد

"امت، در معنایی که اهل ایدیولوژی از سید جمال تا شریعتی تدوین کرده اند، ربطی به در معنای قدیمی آن ندارد" (۱۳۹۷. ۱۰).

به نظرم در این فراز ناخواسته طباطبایی به نکته مهمی اشاره کرده است ولی از این نکته مهم خویش برای پیشبرد دیالوگ در صحنه فکری کشور بهره نجسته است. او درست می گوید که شریعتی "امت" را در معنای قدیمی آن بکار نمیگیرد و این دقیقا نکته ای است که من در کتاب اخیر خویش "در جستجوی نظریه های اجتماعی در گفتمان شریعتی" (میری، ۱۳۹۷) به آن اشاره کرده ام ولی طباطبایی هیچ اشاره ای به این موضوع نکرده است و هیچ ارجاعی به آن نداده است. به سخن دیگر، مفهومینه کردن "امت" بر صورت گذشته پروژه ای است که "سلفیون" در جهان اسلام به دنبال آن هستند و این دقیقا همان رویکردی است که من از آن با مفهوم "برگشت" در مقابل "باز-گشت" یاد کرده بودم. اما پرسش اینجاست که چرا طباطبایی به این تمایزات بنیادینِ مفهومی التفاتی نمی کند و پروژه شریعتی را ذیل "گفتمان برگشت" که نوعی رجعت ارتجاعی به نظم کهن است، قرار می دهد؟ نکته مهم دیگر که در بحث طباطبایی قابل نقد است، مفهوم ایدیولوژی در ساحت تفکر شریعتی است که او بدون هیچ کندوکاو مفهومی در متن آثار شریعتی آنرا تقلیل به "ساختمان موهوم" (طباطبایی، ۱۳۹۷. ۱۰) داده است در حالیکه "ایدیولوژی" در تبیین شریعتی در ذیل سنت فرانسوی (یعنی در امتداد رویکرد Destutt de Tracy) - Elements d'ideologie- قرار می گیرد و نه در ذیل سنت آلمانی که در آثار کارل مارکس (The German Ideology) و کارل مانهایم (Ideology and Utopia) تبیین شده است. یکی از پیامدهای این نقد من به طباطبایی این است که او نه تنها سنت باز-گشت شریعتی را درست متوجه نشده است بل عدم اهتمام نظام مند او به گفتمان مصلحان اجتماعی در سنت ایرانی موجب گردیده است که او دال های معنایی تفکر شریعتی را به درستی تفسیر نکند و به غلط بگوید "چون ... بحث ... شریعتی وجهی علمی [ندارد] ... نمی توان ... درباره ایدیولوژی شریعتی گفتگوی علمی کرد" (طباطبایی، ۱۳۹۷. ۱۰). در حالیکه واقع امر این است که درباره تمایزات مفهومی در باب "ایدیولوژی" در سنت فرانسوی و آلمانی و در فلسفه مارکس و اندیشه دی تریسی باید گفتگوی علمی کرد و پیامد این پژوهش های علمی را در نسبت با اندیشه شریعتی به عنوان یکی از مهمترین کلاسیک های علوم اجتماعی در ایران مورد سنجه قرار داد. البته طباطبایی با طرح مسئله "عدم امکان گفتگوی علمی" راه را بر گفتگو در فضای ایران می خواهد ببندد و این طرز تفکر نوعی "انسداد فکری" و "بسته شدن باب اجتهاد علمی" را در محافل آکادمیک دامن می زند که یقیننا به سود "زی آکادمیک" در ایران نیست. زیرا با نگاهی به مطالعات جهانی و ملی در حوزه شریعتی پژوهی ما شاهد "امکان گفتگوی علمی درباره اندیشه شریعتی" هستیم و کسانیکه قائل به عدم امکان گفتگو هستند نیازمند بررسی تحقیقات علمی و آکادمیک دیگران در این حوزه هستند تا بتوانند در حوزه شریعتی پژوهی خود را به-روز-تر کنند. به عنوان مثال، کتاب " Ali Shariati and the Future of Social Theory" که توسط انتشارات بریل زیر نظر داستین جی برد و سید جواد میری به چاپ رسیده است یکی از این نوع آثار است که طباطبایی می تواند به آن رجوع کند و مدالیته گفتگوی علمی را در آن الگوی مقالات علمی خویش قرار دهد.

سید جواد میری


@seyedjavadmiri


‍ ‍ ‍ ‍ ✨باسمه تعالی✨

جلسه دفاع از رساله دکتری
با موضوع:
تحلیل اندیشه های شریعتی و رابطه
آن با تفکر غیر تئولوژیک-غیرسکولار

استاد راهنما:
دکتر منصور وثوقی
استاد مشاور:
دکتر حسن محدثی
دانشجو:
محمد حسن علایی

باحضور:
استاد بیژن عبدالکریمی

زمان: روز شنبه 97/10/29،ساعت13
مکان: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
واحد علوم تحقیقات تهران


زیر سقف آسمان dan repost
♦️گلوی مرغ سحر را بریده‌اند و هنوز
در این شط شفق آواز سرخ او جاری ست...

🔻محمدحسن علایی

من در مقام دفاع از این جمله که" هر روز عاشوراست و هر سرزمینی کربلاست" نیستم. هم‌چنین در مقام دفاع از شریعتی هم نمی‌خواهم نکته‌ای برانم.
اما دریغم آمد در باب تفسیر دکتر سروش از این جمله، نکته‌ای در کار نکنم. در عجبم از استادی چنین که به اذعان چه بسیاران شیخوخیتی دارند و صدارتی، چنین ساده‌انگارانه سخن از پیچیدگی زندگی می‌زنند و از جمله‌ی مذکور نتیجه می‌گیرند که نگاه صفر و صدی چه هست و چه نیست. اتفاقاً سخن بر سر این است که از آن جمله نمی‌شود نتیجه گرفت که هر روز یک طرف صفر است و یک طرف صد. اصلاً برای اینکه خیال ایشان را راحت کرده باشم من می‌گویم که در عاشورا و کربلا هم بحث بر سر این نیست که یک طرف صفر است و یک طرف صد. ایدئولوژی‌ها ساده می‌کنند زندگی را، درست. ولی چرا شیخ از این نسبت ناروای ایدئولوژی‌اندیشی به شریعتی هنوز هم عدول نکرده‌اند. جهت‌دهی‌های شریعتی به توده کارکردهای خودش را داشته است. و مجال بحثش اینجا نیست. سخن از این بود که اصلا کربلا را قرار نیست جنگ صفر و صد تلقی کنیم و بعد برایش دلیل بتراشیم و از نادر بودن آن سخن ساز کنیم. گمانم استاد چنان سرعت گرفته‌اند که از مقصد هم عبور کردند. خود ایشان هم که منکر رخداد نمی‌شوند و حتی به نادره بودن آن و بس بسیار بعید بودن تکرار آن صحه می‌گذارند. چرا نمی‌فرمایند ممکن است مقصود از جمله‌ی مذکور این باشد که اتفاقا چون هیچ چیز صفر و صد نیست. پس هر روز درصدی عاشوراییت و هر جای درصدی کربلاییت را با خود دارد.
و حالا ما به قول ایشان قهرمانان کوچک باید از عهده ی همان چند درصد خودمان بربیاییم. سخن از بالا راندن و خوارداشت مآثر فرهنگی و بی وجه کردن جهت بخشی‌های ایشان و اصرار به کوفتن در طبل خلاف آمدگویی، یعنی مداومت در گردش بر مدار کژآیین، نخاله‌پروری و نخبه‌سوزی. مع الوصف به گمان من پژواک جمله‌ی "هر روز عاشوراست و هر سرزمینی کربلاست" بیشتر از آنکه دیو خفته‌ی بنیادگرائی را بیدار کند، وجدان‌های عافیت‌طلب و آسوده را معذب می‌دارد.


🔻بحث‌های مرتبط قبلی:
🖌 فایل صوتی استاد دکتر عبدالکریم سروش (برخلاف #شریعتی نباید فکر کنیم هر روز #عاشورا است‌ و هر سرزمینی #کربلا.)
🖌 فایل صوتی حسن محدثی در نقد سخن استاد سروش (هر روز و هر جا صحنه‌ی انتخاب است)
🖌 ["نه زمین ما کربلا و نه زمان ما عاشورا است"] / استاد علی زمانیان
🖌 #فهم_نمادین؛ شاه کلید معناکاوی دین و وقایع دینی / اسماعیل احمدپور
🖌 فرزند زمانه خویشتن بودن (نقدِ نقدِ دکتر محدثی بر دکتر سروش درباره زمانه عاشورا و زمینه کربلا) / دکتر محمد باقر تاج‌الدین
🖌 جمله کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا فارغ از زمان و مکان انسان‌ها را کنشگران عقلانی فرض می‌کند / مهدی حاجی حسینی
🖌عاشورا و کربلا، مصداق‌های تاریخی مفاهیمی هستند که تعلق مکانی و زمانی ندارند / مجید یونسیان
🖌 نقدِ نقدِ دكتر تاج الدين بر آرای محدثی پیرامون زمانه عاشورا و زمینه کربلا / پاره نخست / اسماعیل احمدپور
🖌 نتیجه عدم انسجام دستگاه فکری (پاره‌ی دوم) / اسماعیل احمدپور
🖌جلوه های متکثر و نمادینِ حقیقتِ عاشورا (نقدِ آرایِ آقایِ احمدپور) / بخش نخست / دکتر محمدباقر تاج‌الدین

#دوراهی‌ها_و_انتخاب‌گری‌ها

زمان انتشار: 24 دی 1397

@NewHasanMohaddesi


افسانه نجاتی dan repost
امشب و فردا شب یکی از سردترین شب های تهران در 8 ماه گذشته است.

‍امکان استحمام، جای خواب مناسب و غذای گرم(شام و صبحانه) بصورت رایگان برای بی‌سرپناهان تهران

آدرس گرمخانه های تهران برای افراد بی سرپناه در۲۲منطقه:

چنانچه افراد بی‌سرپناهی در سطح شهر مشاهده کردید می توانید با راهنمایی ایشان به یکی از گرمخانه های لیست ذیل، علاوه بر جای خواب مناسب از غذای گرم به همراه امکان استحمام و شستشوی لباس بصورت کاملا رایگان بهره مند شوند.

منطقه۱ : بزرگراه ارتش- خیابان ازگل نبش خیابان شهید صدرنژاد

منطقه۲ : فرحزاد – خیابان امامزاده داود – بعد از پل ذوالفقار – سرچشمه باشگاه ورزشی امین، پلاک ۲۷۳

منطقه۴: بزرگراه شهید زین الدین، خیابان وفادار به سمت حکیمیه، میدان چمن آرا، کوچه مبین علی، پلاک ۲۱

منطقه ۵: اشرفی اصفهانی، چهار دیواری، خ نفت،خ هفدهم، دست چپ، انتهای خیابان نوزدهم، خ قدس پلاک ۹

منطقه ۷ : خیابان شهید مدنی- کوچه حسینیان- کوچه شیرین اصفهانی- جنب بزرگراه امام علی (ع) پلاک ۳۴

‌منطقه ۸ : اتوبان شهید باقری – تقاطع خیابان گلبرگ – بوستان یاسمن

‌منطقه ۹: بزرگراه فتح- بعد از پل شیر پاستوریزه- جنب پل کن- خیابان فتح ۳۱- مددسرای امید

‌منطقه۱۱ : خیابان هلال احمر – نرسیده به میدان رازی، روبروی ایستگاه بی آر تی

منطقه۱۲ : میدان شوش- خیابان ری- بعد از پمپ گاز- کوچه طاهری کاشانی- پلاک ۱۱

‌منطقه۱۳ : اتوبان شهید دوران- بعد از پمپ گاز- روبروی پلیس راهور- جنب اتوبان یاسینی

منطقه۱۴ :اتوبان امام علی(ع)-خیابان پاسدار گمنام- خیابان صالحی

منطقه ۱۵ (مددسرای خاوران) : اتوبان امام رضا(ع)- بعد از میدان آقا نور- لاین کندرو- بالاتر از شهرک رضویه

منطقه۱۶ (مددسرای بهمن) : میدان بهمن- خیابان دشت آزادگان- جنب شهرداری ناحیه ۲ منطقه۱۶

منطقه ۱۷ : میدان بهاران – انتهای بلوار راد مردان – دست چپ - جنب ترمینال شرکت واحد

منطقه ۱۹: اتوبان آزادگان- خروجی شهید کاظمی- نبش موتوری سنگین منطقه۱۹

منطقه۲۰ : شهر ری- بین سه راه ورامین و میدان معلم- سه راه ظهیر آباد- مرکز فوریت اجتماعی منطقه ۲۰

منطقه ۲۲: خیابان کوهک – درب شرقی پارک چیتگر – خیابان شبنم بعد از زیر گذر

منطقه ۲۲ : اتوبان تهران کرج – کیلومتر ۱۴ خروجی پیکان شهر – (مترو ایران خودرو) ضلع شرقی مترو ایران خودرو -مددسرای بانوان چیت ‎ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌

لطفاً این پیام را در تمام گــروها که عضو هسـتـیـد ارسال فرمایید


جانا به غریبستان چندین به چه می مانی؟

ما با اتکای به امکاناتی که از زندگی به چنگ می اندازیم هنوز خیلی فقیر هستیم. حتی آن متمول ترین های مان که با غم نان بیگانه اند هم مادام که به داشته هایشان می نازند واقع کلام ترحم برانگیزند. مثلا یک مایه دار چند اصله درخت می تواند در باغش داشته باشد که با یک جنگل برابری کند. یا مثلا استخر خانه اش در چه ابعادی خواهد بود که پهلو به دریا بزند. کسی قرار نیست چشم به فاصله های فاحش طبقاتی ببندد یا نهایت وخامت جهنم نداری را خفیف جلوه دهد. بی گفتگو زندگی در لایه های زیرین خود فجایع بسیاری را پنهان کرده است. من اما در این مجال قصدم پرداختن به همه ی ابعاد فقر و فلاکت نیست. تنزل دادن سخن بر سر اخلاقی یا غیر اخلاقی قلمداد کردن تمول و دارندگی هم، ظلم به نگارنده ی سطور است. من می خواهم نوعا از عجز آدمی سخن به میان آورم. و آن هم نه با خوارداشت دنیا و ما فیها. بل با تذکار به این نکته که ما انسانها تا بدان مایه از تنعم و برخورداری نتوانسته ایم برسیم که چشم و دل سیر از این جهان بگذریم. نه این که پای جهان پس از مرگ را وسط بکشیم. اما مگر همین که پای مرگ در میان است کافی نیست تا متنبه شویم. انسان مدرن تلاش کرد بهشتش را بر روی همین زمین برپا دارد ولی بی هیچ تعارف و تکلفی شکست خورد. از حق نگذریم خلاقیت هایی هم از خود نشان داد و نگوییم به قعر دوزخ پلیدی و پلشتی سقوط کرد. اما سرزمین موعودش هرگز محقق نشد. ابا دارم از اظهار این حقیقت که حتی تمدن امروزی با همین سخاوت در برهنگی باز در توزیع برابر چشم انداز هایش خست به خرج داده است. کسانی در حواشی همین جهان مرکزی، دلشان هنوز غنج خیابان ها و کلوب ها و دریاکنار های آنها را می زند. بگذار تا رشته ی کلام از دستم در نرفته است لب لباب سخنم را بر زبان جاری کنم. ما انسان ها تنها با اتکای به کشفیات خویش و دانسته هایمان، هنوز موجودات ترحم برانگیزی هستیم. موجوداتی که بر روی دو پا راه می روند خود را اشرف مخلوقات می نامند و امروز حتی از تصور جهانی بهتر از این عاجزند.


حقیقت "امر دینی" ممتاز از تعابیر مصطلح از دین!

دکتر بیژن عبدالکریمی در کتاب "پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر" تلاش می کند به تمایز امر دینی و تعابیر مختلفی که از آن وجود دارد بپردازد.
در اینجا می توان به اختصار به چهار رهیافت که تعبیر دین در آنها به معنای خاصی به کار می رود اشاره کرد:

1_دین به مثابه فرهنگ یا میراث تاریخی و مجموعه ای از آداب و رسوم و شعائر و مناسک

2_دین به مثابه ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی برای تحقق آرمانهای سیاسی و اجتماعی حاصل تلقی بشر انگارانه از جهان، جامعه و تاریخ

3_دین به مثابه ابژه یا موضوع شناسایی مورد مطالعه دین شناسان، شرق شناسان و مورخان

4_دین به منزله "تئولوژی" به عنوان نظامی از گزاره ها، باورها و اعتقادات نهادینه شده ی تاریخی

عبدالکریمی اما مرادش از امر دینی، دین به منزله یک امکان در فراروی نحوه ی وجود آدمی و یک شیوه تحقق هستی انسانی است و انسان دینی یک نحوه تحقق انسان(در سطح جان واگزیستانس) در برابر سایر انحا تحقق وجود آدمی ست.
متعلق اصلی امر دینی(ساحت غیب/وجود/ساحت قدس) از سنخ مفاهیم نیست، ذات حقیقت، امری استعلایی و تعین ناپذیر است و امر دینی خانه کردن در همین حقیقت تعین ناپذیر است. پژواک معنایی امر دینی در "پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر" عبارتند از:


- گشودگی به ساحت قدس
- قیام و ماوا گزیدن در ساحت الوهیت
- امکان زیست دینی و زندگی بر اساس نسبت آدمی با ساحت قدس
- راز آلودگی جهان و عدم تلقی سوبژکتیو از سرشت انسان و جهان
- باور به نیل انسان به فراسوی آگاهی
- تجلی امر قدسی بر جان، احساس، تفکر، کنش و زبان انسان
- بازشناسی خویشتن و جایگاه خویش در جهان در آئینه ابدیت و امر الوهی
- استعلا و فراروی و شوق کشف خویشتن در سپهر ابدیت و جهان فرامحسوس
- ظهور و تجلی امر قدسی در جان و حیات آدمی
- نوعی خودآگاهی دینی و معنوی در جهان
- نحوه ی اصیل و ضروری ظهور حقیقت در طریق وجود تاریخی انسان
- ظهور حقیقتی تعیین کننده، جهت بخش و افق آفرین برای وجود تاریخی انسان
- امکان گذار به ساحتی فراسوی سوبژکتیویته و وحدت با آن
- ظرفیت آشکارسازی حقیقت قدسی، غیب و ذات نهان جهان و موجودات
-انکشاف امر قدسی و حضور بخشی بدان و پاسخ به ژرف ترین گرایش های بشر
- گام نهادن در ساحت الوهیت


ملاحظه ای در معنا و مفهوم "روشنفکری دینی"!

به اعتقاد دکتر بیژن عبدالکریمی، اگر مراد از روشنفکری دینی در بیانی بسیار کلی آن نحوه نگرشی است که عزیمت گاه تفکرش را زیست جهان مدرن می گیرد و عالم جدید و تفاوت های بنیادین آن را از عوالم ما قبل مدرن به رسمیت می شناسد آنگاه بر امکان برخورداری از تفسیری دینی و معنوی در این زیست جهان می اندیشد،و در عین توجه به جهان معاصر به سنت تفکر دینی نیز تعلق خاطر دارد و دست یابی به زیست دینی را عالی ترین امکان تحقق نحوه هستی آدمی تلقی می کند اما در همان حال معتقد است که سنت دینی را به همان شکل احیاء نشده و بازسازی نشده پیشین نمی توان در جهان کنونی دنبال کرد و سنت احیاء نشده سنت نیست بلکه جسد مرده و بی روح سنت است و بر ضرورت احیاء و بازسازی سنت تفکر دینی تاکید می ورزد
مقبول و قابل دفاع است.
اما اگر جریان روشنفکری را جریانی تاریخی بدانیم که حاصل نهضت عصر روشنگری اروپایی است و روشنفکر را کسی بدانیم که به ارزش ها، جهان بینی و مبانی متافیزیکی نهضت عصر روشنگری قرون 18و19 اروپایی اعتقاد دارد و مبانی عقلانیت جدید را می پذیرد آنگاه باید گفت روشنفکری دینی اصطلاحی خودمتناقض و پارادوکسیکال است و امر دینی با روشنفکری در معنای تاریخی آن جمع نمی شود. همچنین جریان موسوم به روشنفکری دینی در جامعه ما در واقع جریانی است که سوبژکتیویسم دکارتی-کانتی را می پذیرد و در سیاق سنت سوبژکتیویستی فلسفه های دکارتی-کانتی جدید می خواهد از امر دینی دفاع کند نمی تواند در نظر عبدالکریمی از مقبولیت لازم برخوردار باشد.


ویژگی های"تفکر غیر تئولوژیک-غیرسکولار" در آرای دکتربیژن عبدالکریمی!

 آیا تفکر هایدگر به منظور غلبه بر نیهیلیسم دوران مدرن و نقد مبانی تمدن غربی ما را به گذشته و نوعی تفکر ارتجاعی دعوت نمی‌کند؟ آیا تفکر هایدگر برای غلبه بر نیهیلیسم دوران، ما را دوباره اسیر نوعی تفکر تئولوژیک نخواهد کرد، همان نحوه تفکری که بشر غربی طی دوران متمادی قرون وسطی آن را با ذره، ذرهِ وجودش تجربه کرده است؟ ‌ 
اینجا دقیقاً همان چالشگاه اساسی است که تفکر هایدگر اهمیت خود را نمایان می‌سازد. مساله این است که آیا ما صرفاً با دو امکان اساسی روبروییم؟ یکی متافیزیک و سوبژکتیویسم غربی که در نهایت به مرگ خدا و نیهیلیسم می‌انجامد و دیگری تفکر تئولوژیک که ما را با دشواری‌ها و خطرات بسیار، همچون خطر جنگ‌های مذهبی، استبداد دینی و انحصارگرایی مذهبی روبه‌رو می‌کند؟
از نظر بیژن عبدالکریمی تفکر آینده هیچیک از دو امکان مذکور نخواهد بود و همانگونه که پاره‌ای از قرائن نشان می‌دهد، بشر راه‌ دیگری را خواهد یافت که نه در استمرار تفکر سکولا‌ر غربی است و نه تفکری از سنخ تفکرهای تئولوژیک مرسوم. ظهور تفکر خود هایدگر یکی از همین نشانه‌هاست. به بیان دیگر هایدگر، به اعتباری معلم تفکر آینده است. وی افق و راه تازه‌ای را به ما می‌نمایاند. این راه و تفکر تازه را باید تفکری "غیرتئولوژیک‌ غیرسکولا‌ر" نامید. 
اما به راستی چگونه تفسیری معنوی و غیرنیهیلیستیک از جهان در عصر تکنولوژی امکان‌پذیر است؟ این مهم‌ترین پرسش دوران ما است به نظر عبدالکریمی بشر و تفکر آینده، راه تازه‌ای، خارج از افق‌های تفکر سکولا‌ر و نیز تئولوژیک کنونی را به جان خواهد آزمود.
فکر آینده‌ی بشری تفکری غیرتئولوژیک و غیرسکولار است. بشری که هم نظام‌ها و تفکرات تئولوژیک و نتایج زیان‌بار آن را در طی قرون‌وسطی تجربه کرده است و هم عقل سکولار و نیهیلیسم پیامد آن را در جهان مدرن با جان آزموده است، شیوه‌ی تفکری را در ورای هر دو تجربه‌ی تاریخی خود جست‌وجو می‌کند. اندیشه‌ی متفکرینی چون کی‌یرکگور و هایدگر نه تئولوژیک است و نه سکولار؛ به همین دلیل برخی با تفسیر معنوی از تفکر هایدگر مخالفند، چون فکر می‌کنند هرجا معنویتی هست باید نظام‌های تئولوژیک نیز حضور داشته باشد. کی‌یرکگور و هایدگر هر دو گام‌هایی بلند در جهت تخریب نظام‌ها و تفکرات تئولوژیک برداشتند بی‌آنکه بکوشند ما را به تفکری سکولار و نیهیلیستی سوق دهند.

از نظر عبدالکریمی، نه اندیشه‌های تئولوژیک بیگانه از عقلانیت جدید و نه سکولاریسم جزمی و ضدسنت عقل روشنگری هیچ‌یک افق تفکر فردا را تعیین نکرده است، این «گشودگی به هستی» است که دین و مذهب فردای تاریخ بشر خواهد بود.

هایدگر می‌گوید: «روزگار ما برای خدایان گذشته بسیار دیرهنگام و برای وجود بسیار زود است.» در تفکر آینده «امر قدسی» تعبیر دیگری برای «وجود» خواهد بود و «امر قدسی» و «وجود» در وحدت و این‌همانی‌شان مورد تأمل قرار خواهند گرفت؛ چراکه وجود یگانه امر قدسی همان است و «وجود» در وحدت و غنای سرشار و خوف‌برانگیزش جانشین همه‌ی خدایان بومی، قومی، نژادی و فرقه‌ای خواهد شد.
انسان امروز با تجربه‌ی دو دوره‌ی اساسی و بنیادین تاریخی، یعنی دوران‌های سنت و مدرن و با تجربه‌ی دو نوع آنتولوژی که در بنیاد این دو دوره‌ی تاریخی وجود داشته است امروزه خود را با فروپاشی هر دو نظام کلی آنتولوژیک، هم آنتولوژی‌های سنتی و هم آنتولوژی‌های مدرن و در همه‌ی اشکال خرده‌نظام‌های بسیار متنوع و گسترده‌ای که تحت عناوین کلی آنتولوژی‌های سنتی و مدرن وجود داشته‌اند مواجه می‌بیند، آن‌چنان‌که وجودش در زیر آوارهای همه‌ی نظام‌های وجودشناختیِ ازهم‌پاشیده و تکه‌تکه، خُرد و وامانده شده است.
لیکن برخی از متفکران راه سوم دیگری را جسته، بر برخوردی غیرسیاسی، غیرایدئولوژیک و غیرتئولوژیک و مواجهه‌ای پدیدارشناسانه با همه‌ی سنن نظری تاریخی از جمله با سنت متافیزیک غربی و نیز همه‌ی دیگر سنت‌های نظری تاریخی تأکید می‌ورزند. این دسته از متفکران خواهان نشان دادن این حقیقت هستند که مسیر تفکر ما برخلاف گذشته، نه از شرق‌شناسی و نه از شرق‌شناسی وارونه و تسلیم شدن به منطق درونی شرق‌شناسی، بلکه از مسیر تازه‌ای از تفکر می‌گذرد که در آن دانش از قدرت و ایدئولوژی تبعیت نمی‌کند. این مسیر تازه‌ی تفکر عبارت است از مواجهه‌ی پدیدارشناختی با تاریخ و اجتناب از رویکردهای سیاسی، ایدئولوژیک و تئولوژیک با همه‌ی سنت‌های تاریخی، هم با شرق و همه‌ی سنن بزرگ معنوی شرقی و هم با غرب و سنت نظری متافیزیک یونانی آن.
سنن حکمی و غیرمتافیزیکی شرقی سنت‌هایی سوبژکتیویستی نبوده‌اند و به همین دلیل در تاریخ بسط خود به نیهیلیسم متافیزیکی منتهی نشدند و تا قبل از سیطره‌ی عقلانیت جدید در جهان درکی از این نیهیلیسم نداشتند؛ لذا تفکر آینده برای مواجهه با بنیادی‌ترین پرسش خویش نمی‌تواند بی‌توجه به سنن حکمی و تاریخی مشرق‌زمین باشد.

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

89

obunachilar
Kanal statistikasi