رضى هيرمندىRazi Hirmandi dan repost
اجازه می خواهم برای رفع هر نوع سوء تفاهمى در باره ي مجموعه نويسى چند توضیح کوتاه را به پست قبلی اضافه کنم.
۱.من با نفس ِ مجموعه نویسی مخالفتی ندارم. چگونه کسی که در سرزمین قصه های هزار و یک شب زندگی می کند می تواند منکر جذابیت قصه های دنباله دار باشد؟ محبوبیت قصه های مجید در ادبیات معاصر هم شاهدی دیگر. آنچه می خواهم بگویم این است که با میدان دادن به یکه تازیِ مجموعه ها فضا را برای تک کتاب های ارزشمند تنگ نکنیم زیرا اگر چنین کنیم به ورطه ی سلیقه سازی تحمیلی و تولید انبوه کم مایه درخواهیم افتاد.
۲.ماهیتِ آفرینش هنری و تجربه ی عملی نویسندگان نشان داده است که شاکله و جوهره ی اصلی قصه های موفقِ دنباله دار در همان مجلد اول شکل می گیرد و به نمایش در می آید. به سخن دیگر ، تیپ ها ، شخصیت ها ، زبان و بیان و سبک نویسنده در کتاب اول پی ریزی می شوند. در مجموعه های طولانی که شمار مجلد ها از پنجاه و حتی صد بر می گذرد بخش های بعدی عمدتاً نقش «متمم قانون اساسی »را بازی می کنند.
۳. قصه ی خوب کودک می تواند دنباله دار نبا شد مانند تارِ شارلوت،داستان بی پایان، درخت بخشنده و ده ها قصه ی درخشان دیگر در ادبیات کودک.
۴.قصه ي خوب مي تواند چند دنباله يا دنباله ی معدود و موفق داشته باشد.قصه هاى شير، کمد ، جادوگر از این جرگه است.گفتنی است که شل سیلوراستاین که از هیچکس حتی از خودش تقلید نمی کرد پنج سال بعد از چاپ در جست و جوی قطعه ی گم شده تنها به ضرورت بینشی و محتوایی بود که آشنایی قطعه ی گم شده را نوشت. هیچ یک از این دو به لحاظ ارزش هنری و ساخت و روایت قصه چیزی کم از دیگری نداشت. نه، نه، «فضل تقدم»و شگفتی آفرینی اولیه از آنِ در جست و جوی قطعه ی گم شده بود !
۵. از استثنائات که بگذریم ، قصه های درخشان معمولاً دنباله های ناموفقی دارند. گربه ی باکلاه باز می گردد بعد از گربه ی باکلاه ، Through the Looking-glassبعد از آلیس در سرزمین عجایب و بچه ی گروفالوی خانم دانلدسون بعد از گروفالو،همگی چنین سرنوشتی داشتند.با گریز زدن به عالم فیلم های بزرگسالان نیز می توان گفت که پدرخوانده های دوم و سوم هیچگاه نتوانستند به جایگاه پدرخوانده ی اول برسند.
۶. مجموعه هایی که در آن هر قصه نقش نوعی اپیزود را بازی می کند مانند وینی د پو و داستان های نیکولا کوچولو، یا قصه هایی که درونمایه ی مستقل و شگردهای های خاص خود را دارند مانند گام به گام با آقای گام و همین طور داستان واره هایی که در آن ها هر بخش دارنده ی اطلاعات تازه ای برای بچه هاست مانند نامه های فلیکس از توجیه پذیر ترین انواع مجموعه نویسی شمرده می شوند.
۱.من با نفس ِ مجموعه نویسی مخالفتی ندارم. چگونه کسی که در سرزمین قصه های هزار و یک شب زندگی می کند می تواند منکر جذابیت قصه های دنباله دار باشد؟ محبوبیت قصه های مجید در ادبیات معاصر هم شاهدی دیگر. آنچه می خواهم بگویم این است که با میدان دادن به یکه تازیِ مجموعه ها فضا را برای تک کتاب های ارزشمند تنگ نکنیم زیرا اگر چنین کنیم به ورطه ی سلیقه سازی تحمیلی و تولید انبوه کم مایه درخواهیم افتاد.
۲.ماهیتِ آفرینش هنری و تجربه ی عملی نویسندگان نشان داده است که شاکله و جوهره ی اصلی قصه های موفقِ دنباله دار در همان مجلد اول شکل می گیرد و به نمایش در می آید. به سخن دیگر ، تیپ ها ، شخصیت ها ، زبان و بیان و سبک نویسنده در کتاب اول پی ریزی می شوند. در مجموعه های طولانی که شمار مجلد ها از پنجاه و حتی صد بر می گذرد بخش های بعدی عمدتاً نقش «متمم قانون اساسی »را بازی می کنند.
۳. قصه ی خوب کودک می تواند دنباله دار نبا شد مانند تارِ شارلوت،داستان بی پایان، درخت بخشنده و ده ها قصه ی درخشان دیگر در ادبیات کودک.
۴.قصه ي خوب مي تواند چند دنباله يا دنباله ی معدود و موفق داشته باشد.قصه هاى شير، کمد ، جادوگر از این جرگه است.گفتنی است که شل سیلوراستاین که از هیچکس حتی از خودش تقلید نمی کرد پنج سال بعد از چاپ در جست و جوی قطعه ی گم شده تنها به ضرورت بینشی و محتوایی بود که آشنایی قطعه ی گم شده را نوشت. هیچ یک از این دو به لحاظ ارزش هنری و ساخت و روایت قصه چیزی کم از دیگری نداشت. نه، نه، «فضل تقدم»و شگفتی آفرینی اولیه از آنِ در جست و جوی قطعه ی گم شده بود !
۵. از استثنائات که بگذریم ، قصه های درخشان معمولاً دنباله های ناموفقی دارند. گربه ی باکلاه باز می گردد بعد از گربه ی باکلاه ، Through the Looking-glassبعد از آلیس در سرزمین عجایب و بچه ی گروفالوی خانم دانلدسون بعد از گروفالو،همگی چنین سرنوشتی داشتند.با گریز زدن به عالم فیلم های بزرگسالان نیز می توان گفت که پدرخوانده های دوم و سوم هیچگاه نتوانستند به جایگاه پدرخوانده ی اول برسند.
۶. مجموعه هایی که در آن هر قصه نقش نوعی اپیزود را بازی می کند مانند وینی د پو و داستان های نیکولا کوچولو، یا قصه هایی که درونمایه ی مستقل و شگردهای های خاص خود را دارند مانند گام به گام با آقای گام و همین طور داستان واره هایی که در آن ها هر بخش دارنده ی اطلاعات تازه ای برای بچه هاست مانند نامه های فلیکس از توجیه پذیر ترین انواع مجموعه نویسی شمرده می شوند.