@ethreale
"بنجی تلاش میکند که سیگاری روشن کند، دست هایش آن قدر میلرزد که نمیتواند فندک را نگاه دارد. اشک هایش شعله فندک را خاموش میکنند."
- شهر خرس؛ اثر فردریک بکمن، صفحه ۴۰۰
"بنجی تلاش میکند که سیگاری روشن کند، دست هایش آن قدر میلرزد که نمیتواند فندک را نگاه دارد. اشک هایش شعله فندک را خاموش میکنند."
- شهر خرس؛ اثر فردریک بکمن، صفحه ۴۰۰