𝘚𝘢𝘶𝘥𝘢𝘥𝘦,


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


`﹐ Intp_A ‘ 👜🕊 ⸝⸝ ( @tevguk / @cafunia)
14 march :
https://telegram.me/BChatBot?start=sc-683668-YEcurSB

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


این بی‌کلامِ کلاسیک حال و هوای خوبی داره، پاییز، اسمون خاکستریش، برگ‌های قرمز و نارنجیِ روی زمین، دیدنِ خاطرات و کمی هم دلتنگی.


میتونی روحمو از عشقت دوباره بسازی؟


میتونی بدن زخمی شدم با عشق و بین توده های درد و غم پیدا کنی ؟!


میتونی سکوت روحم رو بشنوی جیمینا؟


حس و حالم درست مثل پرنده‌ایِ که بخاطر شکستگی بالش از دسته‌اش دور مونده و نمیدونه باید چیکار کنه، برای همین یه گوشه میشینه و منتظر مرگش میمونه اما ته دلش امید دارکه فرشته‌ی نجاتش به سراغش میاد و اون رو از اون وضع فلاکت بار نجات میده، اما اگه فرشته‌ای نباشه چی؟ اگه اون فرشته فقط و فقط یه توهم باشه چی؟ یعنی این پایان غم‌انگیزه که قراره بدون اینکه کسی بفهمه تموم بشه؟

- هانیکو ؛




𝙠𝙖𝙮𝙖𝙩𝙤 dan repost
در این جا زندگیِ اشتراکی حاکم بود، همه باهم غذا میخوردند، باهم دعا میکردند، در ساعتی مشخص میخواببدند؛ ولی منتظر بودند تا تنها شوند و با خودشان خلوت کنند.
کسی که میخواست صوفی شود باید یاد میگرفت درمیان جمع، تنها باشد و آشوب درونش را آرام کند.
اول میگویی: "دردنیا فقط من هستم."
بعد میگویی: "در من، فقط یک دنیا هست."
در نهایت میگویی: "نه من هستم و نه دنیا هست."

ملت عشق / الیف شافاک

https://t.me/ethreale


1995 dan repost
گنجشک کوچیکم🕊
@ethreale


یعنی اغوشش مثل یه پر غو سبک و پر از ارامشه
جوری که وقتی بغلش میکنی دیگه چیزی رو حس نکنی
مثل یه جسمی که روی یه اب معلق میمونه از سبکیش روح اون هم تو اغوشش ازاد و رها میشه و تو ارامشی که داره معلق میمونه.
یجور حس رها شدنه...




Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
موسیقی شوپن سرشار از زندگی است. شور و هیجانی که از کار این هنرمند خسته و درمانده بیرون می‌ریزد، نفس را بند می‌آورد. نوای موسیقی گرم و پرتپش شوپن، یکراست از قلب او روی شاسه‌های پیانو منتقل می‌شود.

- t.me/ethreale | Farbood ྅


pistanthrophobia ;

.یه جور ترس و تردید نسبت به اعتماد کردن به آدماست؛ با توجه به تجربیات بدی که تو گذشته‌‌ از یه رابطه‌ای که خوب پیش نرفته داری.
مثل اینکه تو همه ی اعتمادتو واسه یه نفر تو زندگیت گذاشتی و الان دیگه نمیتونی به کسی اعتماد کنی.




من هیچ وقت بغلت نکردم ، هیچ وقت دستاتو نگرفتم ، هیچ وقت دست کشیدن لای موهاتو حس نکردم ، هیچ وقت بوسه رو لبات نزدم ، هیچ وقت عکسی کنارت نداشتم ، هیچ وقت باهات تو خیابونای خیس قدم نزدم و .. ولی اندازه تمام روزهایی که ازت دور بودم دوستت دارم ، اندازه تمام ثانیه هایی که دلم می‌خواست کنارت باشم و نبودم دل‌تنگتم ، من فقط دلم تورو می‌خواست هیونگ. یه بغل از پشت تو حسی بهم میده که صدتا از این آدمای دورم نمی‌تونن.

- خاطرات جئون برای کیم تهیونگ ، یکم نوامبر ؛


疲れた" dan repost
ابر سیاه با پیدا کردن ابرک سفیدش
وجود خاکستری خودش رو پیدا کرد و تبدیل به خود واقعیش شد ...حالا داستان ابر سیاه و ابر سفید ...تبدیل شده به ابرهای خاکستری:)

_ابرهای خاکستریه عاشق


من، مجموعه ای از غزل های ناگفته مبهم بر زبانم
من مجموعه ای از دِرام غمگین بی سرانجامم






از آدمی به آدم دیگر فرار میکرد و در ذهنش عشقی را می ساخت که می دانست هرگز تکرار نخواهد شد.
اما مشکل اینجا بود که رویایش را سخت در آغوش فشرده و تمام عشقش را در تنی افسرده پنهان کرده بود.
در آغوش هیچ کس پنهان نمی شد و از تکه تکه شدنش می ترسید ، اعتمادش را به همه حتی تپش های قلبش از دست داده بود.
و از اینکه روح سرما زده اش، یک بار دیگر مقابل چشمانی ناامید نقش ببندد، سخت آزرده بود.
انگار او فقط آمده بود که با ترس هایش زندگی کند.
و در این باره _ او همه ی عمر ، موفق بود...

-سکوت ؛


تاحالا روحت درد گرفته؟
دواش بوسه به چشم ئه.
امروز سرکلاس استاد موقع درس دادن گفت؛
با بوسیدن چشم یک نفر می‌شه روح اون رو بوسید و درد روحشو کم کرد.

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

47

obunachilar
Kanal statistikasi