«یک نکته از تئوری انتخاب» (16)
هرگاه در زندگی دچار ناکامی می شویم(یعنی خواسته ای داریم که به آن نمی رسیم) برای حل مساله و رفع ناکامی، فکر، عمل، احساس و فیزیولوژی بدن ما درگیر می شوند تا بتوانیم به طریقی آن ناکامی را حل و فصل کنیم. اگر در شرایط ناکامی، به شکلی موثر و مسئولانه فکر و عمل کنیم، می توانیم خودروی در گل مانده خود را بیرون کشیده و به خوبی به راه خود ادامه دهیم. نشانه خروج از ناکامی جایگزین شدن «احساس خوب» به جای «احساس بد» و رفع تنش جسمانی و آرامش بدنی است. 🍎
برای اینکه بتوانیم از گِل ناکامی خارج شویم لازم است دو دست خود را محکم روی فرمانِ خواسته خود بگذاریم و با «تمرکز بر آنچه واقعا در آن موقعیت می خواهیم»، عمل و فکر خود را جهت دهی کنیم. 🚖
اما متاسفانه در بسیاری از اوقات، هنگامی که دچار ناکامی- به خصوص ناکامی های بزرگ و جدی- می شویم، دست خود را از فرمانِ خواسته بر می داریم و غرق در هیجانات منفی (مانند خشم، افسردگی، ناامیدی و...) می شویم. در این حالت، چون بر خواسته واقعی خود در آن لحظات تمرکز نداریم، افکار ما از کنترل مان خارج شده و هر لحظه فکری به ذهن مان خطور می کند. در این وضعیت، متناسب با افکار منفی اتوماتیکی که به ذهن ما هجوم می آورند، اغلب دست به اعمال غیرموثر و بعضا غیرمسئولانه ای می زنیم که نه تنها ما را به نتیجه مطلوب نمی رساند، بلکه با افتادن در چاله ها و دست اندازها، شدت ناکامی مان را افزایش می دهد. نشانه افزایش ناکامی، افرایش شدت و مدت «احساس بد» و نیز درگیر شدن فیزیولوژی بدن است. در این حالت بدن از روند کارکرد طبیعی اش خارج شده و متناسب با شدت و نوع ناکامی، دچار بدکاری می شود. سردرهای مزمن، کولیت روده، دردهای مزمن مفصلی، افزایش فشار خون و... از این جمله اند.
حتما شنیده اید که برخی از بیماران وقتی برای درمان بیماری خود به پزشک مراجعه می کنند، پس از انجام معاینات و آزمایش های متنوع، پزشک اعلام می کند که «علت بیماری «عصبی» است و علت شناخته شده جسمانی در کار نیست». این گفته در واقع اشاره ای است به درگیر شدن بدن به شکلی غیرموثر و مخرب در فرایند مقابله با ناکامی.
از این رو، اگر می خواهیم ناکامی های زندگی روزمره ما را در باتلاق هیجانات منفی فرساینده و مشکلات کوچک و بزرگ جسمانی فرو نبرند، باید همواره در مقابل هر ناکامی، بر «خواسته واقعی» خود تمرکز کرده و تمام انرژی خود را صرف «عمل مثبت هدفمند» کنیم تا بتوانیم در جهت کاهش یا رفع ناکامی و رسیدن به آرامش و شادکامی قدم برداریم. در این صورت، مدت و شدت احساسات ناخوشایند و نیز میزان درگیر شدن جسم مان در فرایند حل ناکامی بسیار کاهش خواهد یافت که نتیجه آن افزایش سلامت روان و سلامت جسم خواهد بود.
*سید علی قاسمی
کاندیدای دکتری روان شناسی تربیتی و مربی رسمی بین المللی موسسه ویلیام گلسر*
@DrAliGhasemi
بازنشر:
@ChoiceCounsellingCenter
Join Us:
https://t.me/joinchat/AAAAAD_uYKroM19i5JwOzg
هرگاه در زندگی دچار ناکامی می شویم(یعنی خواسته ای داریم که به آن نمی رسیم) برای حل مساله و رفع ناکامی، فکر، عمل، احساس و فیزیولوژی بدن ما درگیر می شوند تا بتوانیم به طریقی آن ناکامی را حل و فصل کنیم. اگر در شرایط ناکامی، به شکلی موثر و مسئولانه فکر و عمل کنیم، می توانیم خودروی در گل مانده خود را بیرون کشیده و به خوبی به راه خود ادامه دهیم. نشانه خروج از ناکامی جایگزین شدن «احساس خوب» به جای «احساس بد» و رفع تنش جسمانی و آرامش بدنی است. 🍎
برای اینکه بتوانیم از گِل ناکامی خارج شویم لازم است دو دست خود را محکم روی فرمانِ خواسته خود بگذاریم و با «تمرکز بر آنچه واقعا در آن موقعیت می خواهیم»، عمل و فکر خود را جهت دهی کنیم. 🚖
اما متاسفانه در بسیاری از اوقات، هنگامی که دچار ناکامی- به خصوص ناکامی های بزرگ و جدی- می شویم، دست خود را از فرمانِ خواسته بر می داریم و غرق در هیجانات منفی (مانند خشم، افسردگی، ناامیدی و...) می شویم. در این حالت، چون بر خواسته واقعی خود در آن لحظات تمرکز نداریم، افکار ما از کنترل مان خارج شده و هر لحظه فکری به ذهن مان خطور می کند. در این وضعیت، متناسب با افکار منفی اتوماتیکی که به ذهن ما هجوم می آورند، اغلب دست به اعمال غیرموثر و بعضا غیرمسئولانه ای می زنیم که نه تنها ما را به نتیجه مطلوب نمی رساند، بلکه با افتادن در چاله ها و دست اندازها، شدت ناکامی مان را افزایش می دهد. نشانه افزایش ناکامی، افرایش شدت و مدت «احساس بد» و نیز درگیر شدن فیزیولوژی بدن است. در این حالت بدن از روند کارکرد طبیعی اش خارج شده و متناسب با شدت و نوع ناکامی، دچار بدکاری می شود. سردرهای مزمن، کولیت روده، دردهای مزمن مفصلی، افزایش فشار خون و... از این جمله اند.
حتما شنیده اید که برخی از بیماران وقتی برای درمان بیماری خود به پزشک مراجعه می کنند، پس از انجام معاینات و آزمایش های متنوع، پزشک اعلام می کند که «علت بیماری «عصبی» است و علت شناخته شده جسمانی در کار نیست». این گفته در واقع اشاره ای است به درگیر شدن بدن به شکلی غیرموثر و مخرب در فرایند مقابله با ناکامی.
از این رو، اگر می خواهیم ناکامی های زندگی روزمره ما را در باتلاق هیجانات منفی فرساینده و مشکلات کوچک و بزرگ جسمانی فرو نبرند، باید همواره در مقابل هر ناکامی، بر «خواسته واقعی» خود تمرکز کرده و تمام انرژی خود را صرف «عمل مثبت هدفمند» کنیم تا بتوانیم در جهت کاهش یا رفع ناکامی و رسیدن به آرامش و شادکامی قدم برداریم. در این صورت، مدت و شدت احساسات ناخوشایند و نیز میزان درگیر شدن جسم مان در فرایند حل ناکامی بسیار کاهش خواهد یافت که نتیجه آن افزایش سلامت روان و سلامت جسم خواهد بود.
*سید علی قاسمی
کاندیدای دکتری روان شناسی تربیتی و مربی رسمی بین المللی موسسه ویلیام گلسر*
@DrAliGhasemi
بازنشر:
@ChoiceCounsellingCenter
Join Us:
https://t.me/joinchat/AAAAAD_uYKroM19i5JwOzg