قلب کاغذی!


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


ما نه به خوبیِ نوشته هامونیم
نه به سیاهیِ شبامون:)
ما فقط،یِ مُشت سیاهی لشکریم
که هر روز تمرینِ زنده بودن میکنیم!
همین!!!
^^ @Ghalb_kaghazzi_nshns

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


العفو نخوان!
قبل از خدا
باید کسی تورا ببخشد
که بعد از تو
سنگدل ترین موجود
روی زمین شده ‌است :)
#علیرضا_اسفندیاری


‏آدمی کِ بلَد باشه با دِلتنگی هاش کِنار بیاد، دیگِ با هَمه چی میتونه کِنار بیاد...[–


ولی دیدن دنیا به چه قیمت؟((:


[تویى که میگى دیگه مثل من پیدا نمیکنى!
واقعا فکر میکنى بعد از تو،
دنبال یکى مثل تو میگردم!؟]


[خیلی از اونایی که فکر میکنین بی احساسن یه روزی زیادی اهمیت میدادن]


[گرد آن خانه بگردم که در آن خلوت توست]


[‏نه که حرفی نباشه
‏گفتن و نگفتنش فرقی نداره... ]


ما تو جَوونی پیریو حِس کَردیم
اِنگار خِیلی زود از زِندِگی بُریدیم
پَس تو پیری قَراره چی حِس کُنیم؟ :)


کاش فردا هوا ابری باشه...[[=


واقعا کلافم میکنه این حس که نه خودتو میخوام ، نه کسی غیر تو رو :)‌


و شب
آفریده شد
تا نبودن ها را
یادآوری کند...!!


[گاهی باید رفت...
بدون نگاهی به پشت سر...]


[‏خیال داشتنت داستان همون آدم مسته که میخاد ستاره هارو با دست بچینه]


[اینکه من و تو با هم نیستیم بدبختی توئه ؛
وگرنه من که خودمو دارم^_^ ]


[‏کاش بعضی خواب ها واقعی بود
‏و بعضی واقعیت ها خواب...]


چندین بار
به فکرم رسید که چشمهایم را ببندم
بروم جلوی یک اتومبیل
تا چرخهای آن از رویم بگذرند
اما مردنِ سختی بود
بعد هم از کجا آسوده میشدم؟
شاید باز هم زنده میماندم
این فکر است که مرا دیوانه میکند!


میخواستم زن زندگی ات باشم!
زنی که پیشبند ببندد؛ سیب زمینی ها را سرخ کند.
زنی که دستش فقط در خانه ی تو بسوزد و حرصش را روی سر قابلمه های خانه ی کوچک تو خالی کند.
جلوی آینه های خانه ی تو آرایش کند..لبخند بزند..موببافد..
و پس از گریه مشت مشت آب توی صورتش بپاشد.
میخواستم زن زندگی ات باشم.
زنی که لنگه گوشواره اش را در خانه ی تو گم کند و صبح های زود، بوی لاک قرمزش، در خواب تو بپیچد.
میخواستم زنی باشم که اکثر مریضی های عمرش، صدقه سر زن بودن در خانه ی تو باشد... (دیسک کمر...ضعف زانو)
و با اینکه خسته است
برایت چای دم کند...
و وقتی بلوز بی آستین میپوشد
حواسش باشد که پرده های خانه ات افتاده باشند...
می خواستم سرم را با تو روی یک بالش بگذارم و دو تایی بخزیم زیر یک پتوی مشترک...
من با تک تک سلول هایم، میخواستم زن زندگی ات باشم(((:


یِکی عون شیرِ گآزو وآ کُنع بِریم بِخآبیم!
شب بخیر !(:


هیچوقت خودتونو با "دوسم داشت" گول نزنید، آدما چیزی رو که دوست دارن رو ترک نمیکنن(=


انتظارداشتم...(((:

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

785

obunachilar
Kanal statistikasi