دو شعر از شاعر معاصر "علی شهودی"
ایران من
ایران من به پیش تو شیران سر افکنند
بازان در آسمان تو بال و پر افکنند
ایران من مباد که با کید دشمنان
روزی ترا بخاک مذلت بر افکنند
غفلت کنیم اگر بخدا دشمنان ما
آشوب و اغتشاش به بوم و بر افکنند
ایران من مباد که کوتاه همتان
روزی ترا ز هیبت و کر و فر افکنند
ایران من مباد که کشتی دشمنان
یک روز در سواحل تو لنگر افکنند
ایران من مباد که روزی منافقین
بر پیکر تو پنجه خونین در افکنند
ایران من مباد که افراد کج منش
آفات شک به مزرعه باور افکنند
ایران من مباد که تخم نفاق را
در خاک مهر پرور تو ایدر افکنند
ایران من امید بلاد دگر تویی
روزی مباد در تو پی ایی دیگر افکنند
اهریمنان همیشه به تونقشه می کشند
تا آتش نفاق به خشک و تر افکنند
12 دی 1396 - تبریز
🌺🌺🌺🌺
آن منی تو
ایران منی آن منی جان منی تو
در قلب منی روضه رضوان منی تو
حاشا که من از خاک تو امساک نمایم
مهر تو بدل دارم و در جان منی تو
مردان غیور تو بنامند در آفاق
ای جان بفدای تو که جانان منی تو
بیگانه اگر چشم طمع سوی تو دارد
چشمش بدر آرم که فقط آن منی تو
ای پرچم ایران من ای بیرق توحید
در روی زمین سلسله جنبان منی تو
در عشق تو گردرد جگر سوزبگیرم
دردم بفدای تو که درمان منی تو
ای مام وطن دامن پاک تو ببوسم
کاغاز حیات من و پایان منی تو
یک روز مباد از تو مرا دور نمایند
من آن تو می باشم و هم آن منی تو
15 دی 1396 تبریز
https://t.me/joinchat/AAAAAEHusZL90F8SOUPJ3w