ببین
من میدونم خستهای و نمیتونی اینو جار بزنی بگی.
میدونم راه رفتن با دل خالی سنگینه.
میدونم تحمل آدمهای دلخالی سخته.
میدونم الان تنها نشستی و درست موقعای که به مودترین آهنگ احتیاج داری، چیزی از پلی لیست هزارگانهات پیدا نمیکنی.
به بخارهای خارج شده از دهنت نگاه میکنی.
به پاهات نگاه میکنی، به دستهات، به خودت توی انعکاس صفحه گوشی.
همه اینها رو مِدانَم و پشکلی هم نمیتانم بخورم.
تا حد زیاد غمگین، خشمگین و تخم سگ باش. شاید روزی خسته بشی..