گفت و گوی مهرداد رحیمی مقدم با لیلا صادقی
ادبیات دیجیتال فرزند این زمانه است
مجله سایپرپژوهی، تیرماه 1396
* نخستین آشنایی من با ادبیات دیجیتال از طریق وبلاگ نویسی بود که توجهم را به نقش مخاطب در افزودن چیزی به داستان در فضای وبلاگ جلب کرد، بهگونهای که پیام مخاطبان در زیر متن اثر به بخشی از اثر تبدیل میشد و خواننده همه را به عنوان داستان میخواند. در مجموعه داستان «وقتم کن که بگذرم» (1381) سعی کردم از این تجربه استفاده کنم و داستانهای کوتاه دنبالهداری ایجاد کنم که با نقش مخاطب در خواندن تصاویر میان کلمات، فصلبندیها و نیز استفاده از عناصر فضاهای مجازی در شکلگیری داستان شکل بگیرد. این تجربه را در اثر دیگرم به نام «اگه اون لیلاست، پس من کیام» (1381) ادامه دادم بهطوری که یکی از داستانهای مجموعه با ساختار چت نوشته شده و در دیگر داستانها نیز فضاهای خالی بسیاری به لحاظ نقش مخاطب در تکمیل متن ایجاد کردم که نامش را سکوت میگذارم و این سکوت نقش بزرگی در شکلگیری روایت دارد، اما نمیتوانم بگویم این کتابها بهترین تجربهام در حوزهی تأثیر دنیای دیجیتال بر ادبیات بودهاند و فکر میکنم در ادبیات تجربهگرا، همیشه باید تجربه کرد و هیچ تجربهای شاهکار نخواهد بود. اما بعدها پس از کارکردن با دایره المعارف دیجیتالی بریتانیکا، به فکر نوشتن داستانی افتادم که مانند این دایره المعارف شگفتانگیز از لینکها و تصاویر و صداهای مختلفی ساخته شده باشد و برای خواندن آن بشود مانند عنکبوتی از یک تار به تار دیگری پرید و مدام در آسمان معلق ماند. برای نوشتن چنین اثری تلاش کردم داستانهای دیگری را که در این حوزه نوشته شدهاند، بخوانم و ببینم و با داستانهای دیجیتال فراوانی آشنا شدم که شبیه ویدئو گیم بودند و احساس کردم ابرداستان نویسی در حد آنچه آرزویم بود، باید به صورت یک کار تیمی انجام شود.
متن کامل
http://leilasadeghi.com/leila-sadeghis-work/interview/1069-interview-cyberpajoohi.html
#مصاحبه
@LS_leilasadeghi
ادبیات دیجیتال فرزند این زمانه است
مجله سایپرپژوهی، تیرماه 1396
* نخستین آشنایی من با ادبیات دیجیتال از طریق وبلاگ نویسی بود که توجهم را به نقش مخاطب در افزودن چیزی به داستان در فضای وبلاگ جلب کرد، بهگونهای که پیام مخاطبان در زیر متن اثر به بخشی از اثر تبدیل میشد و خواننده همه را به عنوان داستان میخواند. در مجموعه داستان «وقتم کن که بگذرم» (1381) سعی کردم از این تجربه استفاده کنم و داستانهای کوتاه دنبالهداری ایجاد کنم که با نقش مخاطب در خواندن تصاویر میان کلمات، فصلبندیها و نیز استفاده از عناصر فضاهای مجازی در شکلگیری داستان شکل بگیرد. این تجربه را در اثر دیگرم به نام «اگه اون لیلاست، پس من کیام» (1381) ادامه دادم بهطوری که یکی از داستانهای مجموعه با ساختار چت نوشته شده و در دیگر داستانها نیز فضاهای خالی بسیاری به لحاظ نقش مخاطب در تکمیل متن ایجاد کردم که نامش را سکوت میگذارم و این سکوت نقش بزرگی در شکلگیری روایت دارد، اما نمیتوانم بگویم این کتابها بهترین تجربهام در حوزهی تأثیر دنیای دیجیتال بر ادبیات بودهاند و فکر میکنم در ادبیات تجربهگرا، همیشه باید تجربه کرد و هیچ تجربهای شاهکار نخواهد بود. اما بعدها پس از کارکردن با دایره المعارف دیجیتالی بریتانیکا، به فکر نوشتن داستانی افتادم که مانند این دایره المعارف شگفتانگیز از لینکها و تصاویر و صداهای مختلفی ساخته شده باشد و برای خواندن آن بشود مانند عنکبوتی از یک تار به تار دیگری پرید و مدام در آسمان معلق ماند. برای نوشتن چنین اثری تلاش کردم داستانهای دیگری را که در این حوزه نوشته شدهاند، بخوانم و ببینم و با داستانهای دیجیتال فراوانی آشنا شدم که شبیه ویدئو گیم بودند و احساس کردم ابرداستان نویسی در حد آنچه آرزویم بود، باید به صورت یک کار تیمی انجام شود.
متن کامل
http://leilasadeghi.com/leila-sadeghis-work/interview/1069-interview-cyberpajoohi.html
#مصاحبه
@LS_leilasadeghi