🔰 به سینهچاکان نظام آموزش دولتی
فرض کنید به دلیل محدودیت منابع، تنها حق انتخاب یکی از این دو گزینه را دارید: مبلغی را در قالب مالیات به دولت داده تا بهطور پیوسته حقوق کادرهای آموزشی را پرداخت کند؛ یا این مبلغ را نزد خود نگه داشته و هر زمان که نیاز به آموزش داشتید، خودتان خدمات آموزشی را از بازار آزاد تهیه کنید؟
با فرض اینکه که گزینه نخست را انتخاب کردید، اگر به دلیل شیوع ویروس کرونا، کلیهٔ آموزگاران برای چند ماه یا چند سال خانهنشین شوند، آیا همچنان تمایل دارید دستمزد ایشان از محل #مالیات شما پرداخت شود، و یا ترجیح میدهید با قطع موقت درآمد ایشان، این مبالغ صرف امور بهداشتی و درمانی شود؟
از منظری دیگر، همهٔ دولتها بخشی از مالیاتی را که شهروندان به خزانهٔ حکومت واریز میکنند، صرف امور به اصطلاح "رایگان" آموزشی میکنند. این شیوهٔ پرداخت، که از قضا حامیان بسیاری نیز دارد، در این ایام به صورت آشکار مصداق پرداخت دستمزد بدون دریافت خدمات است. این در حالی است که کادرهای درمانی در عموم کشورهای جهان، بیوقفه و حتی فراتر از توان و ظرفیت خود مشغول خدمترسانی، عمدتاً با همان سطح دستمزد پیشین هستند.
از زمان شیوع ویروس #کرونا در کشورهای مختلف جهان و اعلام سطوح مختلفی از قرنطیه، حقوق پایهٔ کارمندان بخش دولتی، بهویژه معلمان و اساتید دانشگاهی، نه تنها کاهش نیافته است، بلکه از طریق مبادرت به فعالیتهای شغلی دیگر و همچنین به دلیل رکود در بسیاری از بازارها، قدرت خریدشان در برخی موارد افزایش نیز یافته است. این در حالی است که تقریباً تمامی مشاغل آزاد، اعم از مدرسین بخش خصوصی، متحمل ضررهای سنگینی از این وضعیت شدهاند.
تنها کافی است با یک محاسبهٔ سرانگشتی، تعداد آموزگاران دولتیای که در سراسر جهان به دلیل تعطیلی مدارس و دانشگاهها خانهنشین شدهاند را برآورد کرده و در میانگین دستمزد ماهانه ایشان ضرب کنید تا متوجه دهها و شاید صدها میلیارد دلار اتلاف منابع برای پرداخت مستمری به کسانی که خدمتی به جامعه ارائه نمیکنند، شوید.
حال پرسش اینجاست که در صورت تداوم تعطیلی مدارس و دانشگاهها، شهروندان مالیاتپرداز تا به کی باید جور زندگی بیدغدغهٔ این صنف را بکشند؟ آیا اکنون که بخش بهداشت و درمان نیازمند منابع مالی بیشتری است، نباید درآمدهای مالیاتی به مسیر بهینهتری هدایت شود؟
بدون تعصب بنگریم: چالهای که پوپولیستهای چپ برای ثروتمندان کنده بودند تا با اخذ مالیات از ایشان و تأمین مخارج سرسامآور آموزشی، به زعم خود عدالت توزیعی را محقق کنند، اکنون به چاه ویلی برای همگان، بهویژه طبقهٔ متوسط تبدیل شده است. آیا همچنان دفاعیهای برای آموزش به اصطلاح رایگان وجود دارد؟
✅ سیاست تجویزی:
١. پرداخت بیمه بیکاری بهجای مستمری، به مدرسینی که شانس خدمترسانی در این ایام را از دست دادهاند.
۲. با علم به عواقب استخدام دولتی، زین پس محدودیتهای بیشتری در این زمینه لحاظ شده تا ضمن کاهش بار مالی دولتها، از میزان پرداختیهای مالیاتی شهروندان نیز کاسته شود.
✍ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی
@LibertasFarzin
فرض کنید به دلیل محدودیت منابع، تنها حق انتخاب یکی از این دو گزینه را دارید: مبلغی را در قالب مالیات به دولت داده تا بهطور پیوسته حقوق کادرهای آموزشی را پرداخت کند؛ یا این مبلغ را نزد خود نگه داشته و هر زمان که نیاز به آموزش داشتید، خودتان خدمات آموزشی را از بازار آزاد تهیه کنید؟
با فرض اینکه که گزینه نخست را انتخاب کردید، اگر به دلیل شیوع ویروس کرونا، کلیهٔ آموزگاران برای چند ماه یا چند سال خانهنشین شوند، آیا همچنان تمایل دارید دستمزد ایشان از محل #مالیات شما پرداخت شود، و یا ترجیح میدهید با قطع موقت درآمد ایشان، این مبالغ صرف امور بهداشتی و درمانی شود؟
از منظری دیگر، همهٔ دولتها بخشی از مالیاتی را که شهروندان به خزانهٔ حکومت واریز میکنند، صرف امور به اصطلاح "رایگان" آموزشی میکنند. این شیوهٔ پرداخت، که از قضا حامیان بسیاری نیز دارد، در این ایام به صورت آشکار مصداق پرداخت دستمزد بدون دریافت خدمات است. این در حالی است که کادرهای درمانی در عموم کشورهای جهان، بیوقفه و حتی فراتر از توان و ظرفیت خود مشغول خدمترسانی، عمدتاً با همان سطح دستمزد پیشین هستند.
از زمان شیوع ویروس #کرونا در کشورهای مختلف جهان و اعلام سطوح مختلفی از قرنطیه، حقوق پایهٔ کارمندان بخش دولتی، بهویژه معلمان و اساتید دانشگاهی، نه تنها کاهش نیافته است، بلکه از طریق مبادرت به فعالیتهای شغلی دیگر و همچنین به دلیل رکود در بسیاری از بازارها، قدرت خریدشان در برخی موارد افزایش نیز یافته است. این در حالی است که تقریباً تمامی مشاغل آزاد، اعم از مدرسین بخش خصوصی، متحمل ضررهای سنگینی از این وضعیت شدهاند.
تنها کافی است با یک محاسبهٔ سرانگشتی، تعداد آموزگاران دولتیای که در سراسر جهان به دلیل تعطیلی مدارس و دانشگاهها خانهنشین شدهاند را برآورد کرده و در میانگین دستمزد ماهانه ایشان ضرب کنید تا متوجه دهها و شاید صدها میلیارد دلار اتلاف منابع برای پرداخت مستمری به کسانی که خدمتی به جامعه ارائه نمیکنند، شوید.
حال پرسش اینجاست که در صورت تداوم تعطیلی مدارس و دانشگاهها، شهروندان مالیاتپرداز تا به کی باید جور زندگی بیدغدغهٔ این صنف را بکشند؟ آیا اکنون که بخش بهداشت و درمان نیازمند منابع مالی بیشتری است، نباید درآمدهای مالیاتی به مسیر بهینهتری هدایت شود؟
بدون تعصب بنگریم: چالهای که پوپولیستهای چپ برای ثروتمندان کنده بودند تا با اخذ مالیات از ایشان و تأمین مخارج سرسامآور آموزشی، به زعم خود عدالت توزیعی را محقق کنند، اکنون به چاه ویلی برای همگان، بهویژه طبقهٔ متوسط تبدیل شده است. آیا همچنان دفاعیهای برای آموزش به اصطلاح رایگان وجود دارد؟
✅ سیاست تجویزی:
١. پرداخت بیمه بیکاری بهجای مستمری، به مدرسینی که شانس خدمترسانی در این ایام را از دست دادهاند.
۲. با علم به عواقب استخدام دولتی، زین پس محدودیتهای بیشتری در این زمینه لحاظ شده تا ضمن کاهش بار مالی دولتها، از میزان پرداختیهای مالیاتی شهروندان نیز کاسته شود.
✍ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی
@LibertasFarzin