لیبرتاس


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


یادداشت‌ها و سمینارهای فرزین رحیمی زنوز
@FarzinRahimiZonouz
Instagram: farzinrahimizonouzz

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


⏯️ کارگاه آنلاین رایگان

✔️ آشنایی با ایسم‌های سیاسی و اقتصادی
✴️(به زبان ساده)

▶️ حتماً براتون پیش اومده که تو صحبتای اطرافیانتون و یا تو تحلیل‌های شبکه‌های ماهواره‌ای، کلماتی به گوشتون خورده باشه که به "ایسم" ختم شده باشن، مثل کمونیسم، ناسیونالیسم و نئولیبرالیسم.
⏮️ برای اینکه یکبار برای همیشه این مفاهیم رو یاد بگیریم، بنده کارگاهی رو طراحی کرد و چند جلسه در #کافه_ایونت با همراهی دوستان برگزارش کردیم.
⏪ متأسفانه شیوع ویروس #کرونا باعث شد برگزاری این جلسات متوقف بشه. از طرفی، خیلی از دوستانی که در سایر شهرهای کشور ساکن بودند، مرتباً ابراز تمایل می‌کردند که به صورت آنلاین در این جلسات شرکت کنن.
⏩ در نتیجه، تصمیم گرفتم این دوره رو از طریق لایو اینستاگرام به صورت #رایگان برگزار کنم و از این طریق، دوستان جدیدی رو، این بار از تمام نقاط کشور به جمع‌مون اضافه کنم.
⏭️ در این دوره قراره به زبان خیلی ساده با این مفاهیم آشنا بشیم. در نتیجه، این کارگاه بیشتر مناسب کسانیه که شناخت کافی از این واژگان ندارن، فرقشون رو با هم نمی‌دونن و با مبانیش آشنا نیستند.
احتمالاً این دوره رو از هشتم اردیبهشت شروع کنیم و در ده جلسهٔ یک ساعته، یه روز در میون، از ساعت هفت بعد از ظهر، دور هم کمی یاد بگیریم و خوش بگذرونیم.
🔁 اگه دوست داشتین می‌تونین گزارش جلساتی که تو کافه برگزار کردیم رو تو پست‌های قبلی پیدا کنید و با حال و هوای کلاس آشنا بشین.
⏺️ لطفاً جهت هماهنگی و ثبت‌نام به بنده، در اینستا یا تلگرام پیام بدید.
🔀 و از دوستانی که این مطلب رو در کانال‌ها و گروهاشون باز نشر می‌دن، صمیمانه تشکر می‌کنم 🙏😊🌹🌹🌹
#تخصص_من_رایگان
#در_خانه_بمانیم
#آموزش_رایگان
#لیبرالیسم
#سوسیالیسم
#کمونیسم
#ناسیونالیسم
https://www.instagram.com/p/B_FDdWyJvGH/?igshid=1mk0tpbavk84c


🔰 عدالت اجتماعی به سبک سازمان بورس

✍ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی

یکی از سیاست‌های موذیانهٔ علمای همه‌چیزدان سازمان بورس برای مدیریت شاخص، عدم اعلام یک جدول زمان‌بندی دقیق برای عرضه‌های اولیه است. به عنوان مثال، سازمان بدون اعلام تاریخ دقیق عرضهٔ سنگین #شستا، به ناگهان دو سه روز مانده به تاریخ عرضهٔ عمومی، خبر آن را اعلام کرده و شوک جدی‌ای به بازار وارد می‌کند و سبب‌ساز صف‌های سنگین فروش برای تأمین نقدینگی لازم جهت خرید سهام شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی شده است.

در چنین وضعی، سهام‌داران و سبدگردانان حرفه‌ای که مدیریت سرمایهٔ چندین و چند خانواده را بر عهده دارند، قربانی منافع محدود و کوتاه مدت عرضهٔ اولیه بگیرها (که حباب حضورشان در بورس صدها بار بزرگتر از حباب شاخص است) می‌شوند. به بیان ساده‌تر، سود یکی دو میلیون تومانی چند صدهزار کد بورسی به بهای لطمات سنگین به ده‌ها هزار نفری است که شغل اصلی‌شان سرمایه‌گذاری در بازار بورس بوده است.

در کنار این سیاست مداخله‌جویانه، ضعف هستهٔ معاملاتی و سلب مسئولیت کارگزاری‌ها از ارائه خدمات بدون نقص برای هفته‌ها و ماه‌های متمادی، معضل دیگری است که بازار بورس را به شدت برای فعالان اصلی آن ناامن کرده است و دیری نخواهد گذشت که با خروج سرمایه‌های ایشان از بورس و سردرآوردن از صرافی‌های فردوسی و بنگاه‌های معاملات مسکن، تورمی ایجاد می‌شود که همین یکی دو میلیون سود عرضه اولیه را برای دلدادگانش به چندرغازی تبدیل خواهد کرد. به عبارتی، دود این حاتم‌بخشی‌های بدون برنامه به عرضهٔ‌اولیه‌بگیرها و مدیریت این چنینی شاخص، دیر یا زود بر چشم کل اقتصاد کشور خواهد رفت.

البته در این میان، نباید از ذی‌نفعان همیشگی این معادلات غافل شد. رانت‌خوارانی که با اطلاع از سیاست‌های پشت پرده، پیش و بیش از همه از این آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند. دیری نخواهد گذشت که در کنار ده‌ها کانال سیگنال فروشی به مشتری‌های VIP، بازار سیاه اطلاعات از تصمیمات ناگهانی مدیران بورسی، رونقی دوچندان خواهد گرفت.

باری...

از سخن گفتن چه حاصل، حال که هم عرضهٔ‌اولیه‌پرستان دعا گویند و هم رانتی‌ها مجیزگو

@LibertasFarzin


💬 سولی‌لوکی (٨)

🔰 ادای دین

👈 بخاطر همهٔ سال‌هایی که با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم
👈 بخاطر همهٔ روزهایی که از میانهٔ خواب راهی مدرسه شدم
👈 بخاطر همهٔ صبحگاه‌هایی که از جلو نظام بودم
👈 بخاطر همهٔ شاخ‌و‌شونه‌کشی‌های مدیر و معاونش
👈 بخاطر همهٔ نرمش‌های سر صف، که نیمی از سرماخوردگی‌هایم را مدیون آن‌ هستم
👈 بخاطر معلمانی که تنها با معیار قد، صندلی مرا مشخص کردند
👈 بخاطر همهٔ مبصرصفتانی که حق داشتند مرا بخاطر بلندی ناخن‌هایم تحقیر کنند
👈 بخاطر همهٔ آن نوکر مسلکانی که هر زنگ اسم مرا در "بدها" نوشتند
👈 بخاطر همهٔ قسم‌های جلاله‌ای که برای دستشویی داشتنم در ساعت کلاس خوردم
👈 بخاطر همهٔ ناظمانی که وقت و بی‌وقت موهایم را کشیدند
👈 بخاطر همهٔ معلمانی که جنبهٔ شوخی نداشتند
👈 بخاطر یک مشت مخبر که مبادلهٔ سی‌دی و ترقه را به مرتبهٔ زنای محصنه ارتقاء جایگاه دادند
👈 بخاطر همهٔ انتخاب واحدهای هول‌هولکی با اساتید زورکی
👈 بخاطر همهٔ استرس‌هایی که از آماده نبودن تکالیفم کشیدم
👈 بخاطر همهٔ لاطائلاتی که به من حقنه شد و هیچ حاصلی در زندگیم نداشته و نخواهد داشت
👈 بخاطر همهٔ اساتیدی که تاب شنیدن کم‌سواد بودنشان را از زبان من دانشجو نداشتند
👈 بخاطر همهٔ انتقام‌هایی که با پُتک نمره جانم را کوفت
👈 بخاطر همهٔ کارنامه‌هایی که چاپلوس‌ها و چلمن‌ها را در صدر نشاند
👈 بخاطر همهٔ دبیرانی که از پرسش "چرا" وحشت‌زده شدند
👈 بخاطر همهٔ سال‌هایی که برای جلب رضایت دیگری، از مدیر و معلم گرفته تا ناظم و فرّاش مدرسه، برای خودم زندگی نکردم
👈 بخاطر همهٔ احضاریه‌هایی برای والدینم، که از ترس پوآروهای دور و اطراف، نه سوزانده، که خورده شدند
👈 بخاطر اختلاف سن همیشگی با مدرسانی که هميشه ناگزیر از رعایت احترام‌شان بودم
👈 بخاطر کابوس ماه مهر، که هیچگاه نگذاشت لذت شهریور را بچشم

و در مجموع،
بخاطر تقدم نظم و اطاعت بر آزادی و خلاقیت

با نظام هماهنگ آموزشی مخالفم

سپاس از کرونا و قرنطینهٔ رهایی‌بخشش

البته اگر مفسده‌‌ای به نام آموزش مجازی اجباری مجال دهد...

✍ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای علوم سياسی

@LibertasFarzin


🔰 دغدغهٔ اسکان!

اصلی‌ترین نگرانی مجموعهٔ وزارت علوم، اسکان ورودی‌های جدید در شرایطی است که به دلیل حذف یک ترم دانشجویان در حال تحصیل (که بدیهی‌ترین حق ایشان است)، هنوز ظرفیت خوابگاه‌ها آزاد نشده‌اند. از طرفی، مشخص نیست که به چه دلیلی از قبول این پیشنهاد که با تعویق کنکورهای مقاطع مختلف، آغاز سال تحصیلی برای ورودی‌های جدید از بهمن ماه در نظر گرفته شود نیز سر باز می‌زنند.

در این یادداشت‌، با علم به موارد ذیل، لیستی از صرفه‌جویی‌هایی که به واسطهٔ تعطیلی دانشگاه در این ایام رخ داده و قرار نیست در آینده برای مازاد دانشجویان نیز هزینه شود، تهیه شده است تا از محل این پس‌اندازها، شرایط و فضای کافی برای اسکان دانشجویان، خواه از طریق تکمیل پروژه‌های نیمه تمام خوابگاهی و خواه از طریق اجارهٔ واحدهای آپارتمانی، دستکم برای یک ترم، تدارک دیده شود.

ولو به غلط، فرض می‌کنیم:

١. مدیران دانشگاه‌های دولتی حتی توانایی وصول کسری بودجه‌های سال‌های پیشین را ندارند، چه رسد به مطالبهٔ بودجهٔ اضطراری.

۲. بازنگری در بودجه کشور و بازتخصیص منابع موجود به سمت آموزش و بهداشت رویایی است که از آن صرف نظر می‌کنیم.

۳. تأمین منابع از محل چاپ اسکناس مصداق بارز اعمال مالیات مضاعف بر شهروندان است و هیچ عقل سلیمی بر آن صحه نمی‌گذارد.

۴. حقوق اساتید و کارکنان دانشگاه در این ایام، علیرغم خانه‌نشینی، به حق یا ناحق به حساب ایشان واریز شده است و نمی‌توان روی دستمزد ایشان حساب باز کرد.

حال، با علم به موارد فوق و با تأکید بر اینکه صرفاً توجه ما به مواردی از صرفه‌جویی است که با توجه به سپری شدن زمان، لاجرم در حساب دانشگاه ذخیره شده و در آینده نیز نیازی به خرج کردن آن برای امور مربوطه نیست، لیستی از این موارد به شرح زیر خواهد بود:

(طبیعتاً دانشگاه هزینهٔ مواردی نظیر غذا و اینترنت و... را به دلیل تمدید تحصیل همهٔ دانشجویان در آینده متقبل خواهد شد و عدم هزینه‌کرد آن در این چند ماه، مصداق صرفه‌جویی نیست)

١. هزینه‌های بخش فرهنگی اعم از چاپ بنر، طراحی پوستر، مراسم نکوداشت و نکونداشت و... (که با سپری شدن این مناسبت‌ها پس‌انداز شده است).

۲. سهمیهٔ آجیل اساتید و کارکنان و نظایر آن، که با توجه به اینکه قرار بود هر انسان شرافتمندی، دید و بازدید نوروزی خود را به حداقل ممکن برساند، فاقد موضوعیت بوده و منطقاً بودجهٔ این بخش نیز پس‌انداز شده است.

۳. اختلاف قیمت غذای اساتید و کارکنان با نرخ آزاد (پیشتر فرض کردیم که ایام قرنطینه برای ایشان در حکم روزهای کاری حساب شده و ضمن دریافت حقوق، در تاریخ معینی نیز بازنشسته خواهند شد. در نتیجه سهم یارانه ایشان به آینده منتقل نخواهد شد.)

۴. مهم‌تر از همه، اضافه‌کاری اساتید و کارکنان در ایام تعطیلی دانشگاه، که هیچ توجیهی برای پرداخت آن وجود نداشته است.

۵. دفع زبالهٔ درون دانشگاه (بیشتر هزینهٔ جمع‌آوری و دفع زباله بخاطر دفعات انجام آن است، نه حجم آن)

۶. مواد شوینده برای راهروها و نظافت سرویس‌های بهداشتی درون دانشگاه؛

۷. هزینه‌های گرمایشی، سرمایشی و روشنایی دانشکده‌ها؛

۸. هزینه نگهداری استخر، سالن‌های ورزشی و...؛

۹. هزینه تعمیرات، نظیر آسفالت خیابان‌ها، رنگ‌آمیزی و...؛

(هزینهٔ موارد ۶ تا ۹ با افزایش تعداد دانشجویان در محیط دانشگاه در سال آینده، تغییر چندانی نخواهد کرد)

١٠. هزینهٔ سوخت سرویس‌های ایاب و ذهاب، با فرض پرداخت دستمزد ایشان به‌سان همهٔ کارکنان دانشگاه (قطعاً در آینده، به نسبت افزایش تعداد دانشجویان، افزایش سرویس نخواهیم داشت)

این لیست توسط شما در حال تکمیل است. با ما در تماس باشید... 😊🌹

✍ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی

@LibertasFarzin


#مرور_خاطرات

🔰 امنیت پایدار : درکی نوین از مفهوم امنیت

➖ #امنیت_پایدار ، امنیتی است دیرپا و خلل‌ناپذیر، که به جای درمان ناامنی، به راهکارهای پیشگیری از بروز آن می‌اندیشد.

🔹 که اگر چنین رویکردی به مفهوم امنیت داشتیم، شیوع یک ویروس، امنیت کشور را تا بدین حد مختل نمی‌کرد.

⚠️ در صورتی که کیفیت تصاویر برای مطالعه مناسب نیست، می‌توانید با جستجوی عبارت "امنیت پایدار؛ درکی نوین از مفهوم امنیت" در گوگل، به راحتی به لینک #روزنامه_اعتماد، به تاریخ ۳۰ تیر ۹۷، دسترسی پیدا کنید. 🌹

https://www.instagram.com/p/B-t-dphJ4Sk/?igshid=1aozgl11x1c0u



📌 هر آنکه وعدهٔ بهشت در زمین داد، جهنمی به‌جا گذاشت.

"کارل پوپر"

@LibertasFarzin


💬 سولی‌لوکی (٧)

🔰 به کیانا وحدتی

(لطفاً حتماً پیش از خواندن این متن، عبارت "کیانا وحدتی" را در گوگل جستجو کرده و از سایتی به همین نام دیدن کنید)

کاش می‌شد اولین دیدار با هر آشنایی رو به یاد آورد. نمی‌دونم چند ساله که می‌شناسمش؛ پنج؟ هفت؟ شایدم بیشتر. مثل خیلی از شیفتگان موسیقی ایرانی، هر وقت که آوای دل‌انگیزی و نوای سازی از زمین و زمان جدام می‌کرد، به تمنای متن ترانه، سرگشتهٔ کوچه پس‌کوچه‌های اینترنت می‌شدم. اون وقتا سخت می‌شد متن یه تصنیف کمتر شنیده شده رو پیدا کنی. از این سایت‌های همه‌چیزداری که وسط آگهی‌هاشون چند تا آهنگ هم می‌ذارن خیلی کم بود. خود گوگل هم تو پیدا کردن تصنیف‌ها شلخته عمل می‌کرد. در عوض تا چشم کار می‌کرد وبلاگ بود و وبلاگ بود و وبلاگ. یکی از بهتریناشم صفحه‌ای بود به نام کیانا وحدتی. وارد سایتش که می‌شدی با سیمای خندانش به استقبالت می‌اومد و پاگیرت می‌کرد. همیشه خوندن تصنیف‌ها از پیج کیانا یه صفای دیگه‌ای داشت. آدمی، سرخوش از نغمه‌ای که برای چندمین بار تو گوشش تکرار می‌شد، متن شعر رو با آوای خواننده می‌آمیخت و خودش رو تو راهروهای رادیو ملی ایران تجسم می‌کرد...

حالا، بعد از این همه سال، هنوزم اگه خوش شانس باشی می‌تونی تو این هزارتوی گوگل، همون کوچهٔ قدیمی رو پیدا کنی. هنوز ساختمون رادیو ته کوچه پیداست. هنوزم مردای فراک‌پوش و زنای سانتی‌مانتالی رو می‌بینی که اون حوالی در رفت و آمدن. با شوق و تردید بازم وارد همون ساختمون میشی. بنان رو می‌بینی که تیزپا از کنارت رد میشه. مرضیه هنوز جوونه و دلکش همچنان دلکش. انگاری بیژن ترقی زیر لب چیزی زمزمه می‌کنه و یاحقی آهنگش رو پشت پلکاش به رقص درمیاره. اگه همه رنگی، پروین اما سیاه و سفیده. کجاست و چی به سرش اومد نمی‌دونم. کیانا هم اونجاست. اخیراً خودشم بیشتر میاد رادیو. ظاهرش چنان موقر و برازنده است که گویی برای والس با یه نجیب‌زاده‌ این چنین آراسته شده. نگاش می‌کنی. به طرز غریبی به این فضا پیوند خورده. انگار حضورش در هر زمانی غیر از این، اشتباه خلقت بوده. با تبسم نگات می‌کنه. متقاعد میشی که نمی‌خواد برگرده. نبایدم برگرده.

اخیراً هر بار که گذرم به این کوچه میافته، مطمئن‌تر میشم که باید جایی در این عالم هستی وجود داشته باشه که بی‌قید مکان و زمان، همهٔ اونایی که دوسشون دارم، همه به زیر یک سقف، با سرودن شعر و تنظیم آهنگ و تمرین آواز، کیاناها را تا به ابد زنده نگه دارن.

برسد به دست کیانا
با مهر و نور

(به پاس قدردانی از گردانندگان سایت وزین کیانا وحدتی)

از یک پرستندهٔ موسیقی
فرزین رحیمی زنوز

@LibertasFarzin


🔰 شوت یه ضرب!

یکی از بازی‌های مرسوم در دههٔ ۷۰، به‌ویژه زمانی که تنها دو سه نفر برای بازی در کوچه حاضر می‌شدند، شوت یه ضرب بود. در این بازی دو نفره، هر بازیکن تنها با زدن یک ضربه به توپ، ضمن اینکه توپ را از دروازه خود دور می‌کرد، می‌کوشید تا آن را وارد دروازه حريف کند. به دلیل تعداد کم نفرات و تکاپوی بالا، انرژی زیادی برای این بازی صرف می‌شد و بازیکنان معمولاً پس از چند دقیقه از نفس می‌افتادند.

آنچه که امروز جهان شاهد آن است، بازی شوت یه ضرب بین دولت‌های چین و آمریکاست. در این بازی، دروازهٔ دو تیم استعاره از تمامیت اقتصادی این دو کشور است و توپ مصداق بحران اقتصادی ناشی از شیوع ویروس کروناست که هر بازیکن سعی دارد تا ضمن دور نگه داشتن آن از دروازهٔ خود، بحران را به اقتصاد طرف مقابل تحمیل کند. بسته‌های حمایتی، کاهش نرخ بهره، چاپ بی‌رویهٔ پول، رولت روسی با نفت و...، از جمله سیاست‌هایی است که رهبران این دو کشور سراسیمه اتخاذ کرده‌اند تا هم از فروپاشی اقتصادی در امان بمانند و هم اگر توانستند، حریف را در گوشهٔ رینگ به دام اندازند.

متأسفانه، این دو بازیکن تازه نفس متوجه سطح فرسایندگی این بازی نیستند؛ دوندگی مداوم بازیکنان که تمثیلی از قانون‌گذاری‌های عجولانه ایشان است، اگرچه در کوتاه مدت، تمامیت اقتصادی کشورشان را از آسیب مصون می‌دارد، اما با گذشت زمان، خستگی بر ایشان فائق آماده و توان حفاظت از سیستم اقتصادی خود را از دست خواهند داد و شاهد رد و بدل شدن گل‌های بسیار بیشتری بین دو دولت خواهیم بود. گل‌هایی که هر یک از آن‌ها ضربه‌ای است مهلک به اقتصاد هر دو کشور.

رهبران دو کشور، ندانسته خود را در بازی باخت-باخت گرفتار کرده‌اند و متوجه عواقب این بازی نیستند. هر دو کشور به سرعت توان صیانت از دروازهٔ خود را از دست داده و کورکورانه حملات خود را ادامه می‌دهند، بی‌آنکه بدانند چه ویرانه‌ای را برای آیندگان به ارث می‌گذارند.

باری...

یگانه راه‌حل این بحران، دمیدن در سوت پایان این بازی فرسایشی است؛ که در غیر این صورت، پول ملی و اقتصاد دو کشور در سراشیبی سقوط قرار خواهد گرفت، و در مقابل، دارندگان طلا و ارزهای خصوصی، بدون مشارکت در این نبرد، فاتح میدان خواهند شد. حال که گوش بازیکنان به داوری اقتصاددانان بدهکار نیست، گریزی از ادامه تماشای این بازی و به وجد آمدن از صحنه‌های هیجان‌انگیز آن نیست.

✍ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی

@LibertasFarzin



📌 انسان غایت است، نه وسیله.

"امانوئل کانت"
@LibertasFarzin


🔰 آموزش مجازی اجباری!

✍ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی

آموزش مجازی اجباری از جمله بلایایی است که به همراه ویروس کرونا، جهانی را درنوردیده و نسخه‌های منسوخ خود را در جهان سوم اشاعه داده است. هرچند در ظاهر چیزی جز دلسوزی نظام آموزشی برای دانش‌آموزان و دانشجویان دیده نمی‌شود، اما با اندکی کنکاش در این معضل اجتماعی نوظهور، ابعاد بیشتری از این قضیه هویدا می‌شود.

۱. ‌جز در مواردی بسیار نادر، ایام قرنطینه و تعطیلی موسسات آموزش اجباری بر همگان ثابت کرد که بدون نهاد آموزش همگانی، نه تنها کار مملکت لنگ نمی‌ماند، نه حتی سواد افزایی افراد به بن‌بست نمی‌رسد، بلکه به دلیل رهایی از افسار تنگ تعلیم و تربیت دولتی، مجال یادگیریِ هر آنچه که فرد برای خود مفید می‌داند، خواه اینستا خواه کتاب، میسر شده است.

۲. در عموم جوامع، از ترس توهین‌ها و تهدیدات آموزگاران، نمی‌توان به صراحت از تعدیل و یا دستکم تعلیق مشاغل دولتی، به‌ویژه خدمتگزاران عرصهٔ آموزش، به دلیل عدم نیاز به دانش و توانمندی ایشان، چه در این ایام، چه در گذشته و چه در آینده کلامی به میان آورد. چه بسیار مطالب مفید آموزشی در تمامی مقاطع و در عموم رشته‌ها، به چندین زبان به صورت رایگان که در این مدت توسط جویندگان واقعی علم، کاویده نشد.

۳. پدیدهٔ غریبی در حال رخ دادن است؛ چه بسیار معلمانی که با ارسال یک فایل صوتی کوتاه برای والدین دانش‌آموزان، ایشان را برای تدریس فرزندانشان در منزل راهنمایی می‌کنند. متأسفانه آموزگاران ما دچار این باور غلط شده‌اند که گویی خانواده‌ها برای یادگیری علوم، ریاضی، اشعار حافظ و... فرزندان خود را راهی مدرسه می‌کنند. مدرسه از دید بسیاری از والدین، محلی است برای تعامل کودک با همسالانش، یادگیری از طریق فرایند جامعه‌پذیری، و همچنین مجالی است برای والدین تا با اطمینان از امنیت فرزندانشان، ساعتی را به کار یا استراحت سپری کنند. که اگر سدی به نام کنکور نبود، بعید است که حتی یک سوم دروس آموزش رسمی، توسط خانواده‌ها برای فرزندانشان برگزیده می‌شد.

۴. دیدنی‌تر از خدمات معلمان در این ایام، که البته رگه‌هایی از وجدان و شرافت در آن وجود دارد، جان‌فشانی اساتید معظم دانشگاه است که تنها با ارسال چند اسلاید درسی نامفهوم و چندین کتاب پی‌دی‌اف، از دانشجویان‌شان توقع دارند در روزگاری که بسیاری از خانواده‌ها از شرایط سخت مادی رنج می‌برند، تکالیف به‌غایت کسل‌کننده خود را به انجام رسانند. در این ایام، حضرات از طریق اهرم خفت‌باری به نام "نمره"، دانشجویان را از طریق انجام خدماتی نظیر ترجمهٔ فصلی از یک کتاب، تکمیل یک پروژهٔ برنامه‌نویسی و یا نگارش مقالهٔ علمی مشترک، مورد اخاذی قرار می‌دهند. این مهم به خرج ملت مالیات‌پرداز، بکام و بنام استاد فرزانه، و به زحمت دانشجویانی که طی سال‌ها هیچ چیز را به خوبی "ترسیدن" نیاموخته‌اند، محقق می‌شود.

۵. از منظری دیگر، دانشجویی که با علم به قواعد بازی، با قبولی در آزمون ورودی دانشگاه‌های دولتی در مقاطع گوناگون، موظف به حضور در محیط آکادمیک و گذراندن واحدهای درسی شده است، حق دارد تا بازگشت شرایط آموزشی به روند توافق شده به هنگام ثبت‌نام، اعم از دسترسی فیزیکی به کلاس و مُدرس، کتابخانه، آزمایشگاه، سایت، امکانات ورزشی، خوابگاه و غذای سوبسیددار، کلیهٔ فعالیت‌های آموزشی خود را متوقف کرده و به تعداد روزهای تعطیلی دانشگاه‌‌، خواه به دلیل شیوع ویروس کرونا، خواه به دلیل آلودگی هوا و خواه به دلیل قطع اینترنت، بازهٔ زمانی جایگزینی را برای از سرگیری تحصیل خود مطالبه نماید. غرامت به یغما رفتن جوانی‌اش پیشکش!

باری...

اگر #کرونا جسم ما را به بند کشید، ویروس آموزش مجازی اجباری نیز یگانه فرصت یادگیری آزادانه را از ما دریغ کرده است. اگر شرافتی در نهاد اساتید باقی مانده باشد، یا دانشجویان را به حال خود رها می‌کنند و یا از این فرصت بی‌نظیر برای پیشبرد اهداف علمی مشترک با دانشجویان خود، نه به زور و تهدید، که در قبال پرداخت دستمزد منصفانه به ایشان، بهره خواهند برد. وای بر ما که از ترس کینه‌توزی اساتید، نه برده‌وار، که تن‌فروشانه، نه حتی برای نمره، که شاید به امید چشیدن حلاوت تبسم سرد ایشان، بر موضع حق نمی‌ایستیم.
________________
پ. ن. ۱: چرا انصراف نمی‌دهم؟ صد البته دیوانه نیستم که از این خوان گشوده چشم بپوشم؛ به‌سان حمل‌ونقل دولتی، جاده‌ها، پارک‌ها و یارانه.

پ. ن. ٢: نگارندهٔ این یادداشت نه منکر پیشهٔ معلمی است و نه خدمات ارزندهٔ بسیاری از ایشان را فراموش کرده است.

@LibertasFarzin


🎙چگونه تحلیل‌گر بهتری شویم؟

👤 فرزین رحیمی زنوز
دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی

🔅چطور می‌تونم مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رو بهتر تحلیل کنم؟ چه فرقی بین تحلیل خوب و بد وجود داره؟

🔅 در این فایل صوتی قصد دارم به بیانی ساده، اصولی که جهت ارائه یک تحلیل درست باید رعایت کنیم رو بهتون معرفی کنم.

🔰 یک ساختار درست برای تحليل:

➖ در پاسخ به اینکه (سوال)، با علم به اینکه (مفروضات)، با استناد به (آمار و اطلاعات گردآوری شده)، می‌توان نتیجه گرفت (فرضیه —> نظریه)

✅ این ساختار تحلیلی، به طور کامل در این درس‌گفتار کوتاه توضیح داده شده است.

#تفکر_انتقادی

🌾 @Sedanet | @LibertasFarzin


🔰 به سینه‌چاکان نظام آموزش دولتی

فرض کنید به دلیل محدودیت منابع، تنها حق انتخاب یکی از این دو گزینه را دارید: مبلغی را در قالب مالیات به دولت داده تا به‌طور پیوسته حقوق کادرهای آموزشی را پرداخت کند؛ یا این مبلغ را نزد خود نگه داشته و هر زمان که نیاز به آموزش داشتید، خودتان خدمات آموزشی را از بازار آزاد تهیه کنید؟
با فرض اینکه که گزینه نخست را انتخاب کردید، اگر به دلیل شیوع ویروس کرونا، کلیهٔ آموزگاران برای چند ماه یا چند سال خانه‌نشین شوند، آیا همچنان تمایل دارید دستمزد ایشان از محل #مالیات شما پرداخت شود، و یا ترجیح می‌دهید با قطع موقت درآمد ایشان، این مبالغ صرف امور بهداشتی و درمانی شود؟

از منظری دیگر، همهٔ دولت‌ها بخشی از مالیاتی را که شهروندان به خزانهٔ حکومت واریز می‌کنند، صرف امور به اصطلاح "رایگان" آموزشی می‌کنند. این شیوهٔ پرداخت، که از قضا حامیان بسیاری نیز دارد، در این ایام به صورت آشکار مصداق پرداخت دستمزد بدون دریافت خدمات است. این در حالی است که کادرهای درمانی در عموم کشورهای جهان، بی‌وقفه و حتی فراتر از توان و ظرفیت خود مشغول خدمت‌رسانی، عمدتاً با همان سطح دستمزد پیشین هستند.

از زمان شیوع ویروس #کرونا در کشورهای مختلف جهان و اعلام سطوح مختلفی از قرنطیه، حقوق پایهٔ کارمندان بخش دولتی، به‌ویژه معلمان و اساتید دانشگاهی، نه تنها کاهش نیافته است، بلکه از طریق مبادرت به فعالیت‌های شغلی دیگر و همچنین به دلیل رکود در بسیاری از بازارها، قدرت خریدشان در برخی موارد افزایش نیز یافته است. این در حالی است که تقریباً تمامی مشاغل آزاد، اعم از مدرسین بخش خصوصی، متحمل ضررهای سنگینی از این وضعیت شده‌اند.

تنها کافی است با یک محاسبهٔ سرانگشتی، تعداد آموزگاران دولتی‌ای که در سراسر جهان به دلیل تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها خانه‌نشین شده‌اند را برآورد کرده و در میانگین دستمزد ماهانه ایشان ضرب کنید تا متوجه ده‌ها و شاید صدها میلیارد دلار اتلاف منابع برای پرداخت مستمری به کسانی که خدمتی به جامعه ارائه نمی‌کنند، شوید.

حال پرسش اینجاست که در صورت تداوم تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها، شهروندان مالیات‌پرداز تا به کی باید جور زندگی بی‌دغدغهٔ این صنف را بکشند؟ آیا اکنون که بخش بهداشت و درمان نیازمند منابع مالی بیشتری است، نباید درآمدهای مالیاتی به مسیر بهینه‌تری هدایت شود؟

بدون تعصب بنگریم: چاله‌ای که پوپولیست‌های چپ برای ثروتمندان کنده بودند تا با اخذ مالیات از ایشان و تأمین مخارج سرسام‌آور آموزشی، به زعم خود عدالت توزیعی را محقق کنند، اکنون به چاه ویلی برای همگان، به‌ویژه طبقهٔ متوسط تبدیل شده است. آیا همچنان دفاعیه‌ای برای آموزش به اصطلاح رایگان وجود دارد؟

سیاست تجویزی:
١. پرداخت بیمه بیکاری به‌جای مستمری، به مدرسینی که شانس خدمت‌رسانی در این ایام را از دست داده‌اند.
۲. با علم به عواقب استخدام دولتی، زین پس محدودیت‌های بیشتری در این زمینه لحاظ شده تا ضمن کاهش بار مالی دولت‌ها، از میزان پرداختی‌های مالیاتی شهروندان نیز کاسته شود.

✍ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی

@LibertasFarzin


🔰 جایگاه بایستهٔ دولت در ایام پساکرونا

زجرآورتر از اخبار مربوط به شیوع روزافزون کرونا، اپیدمیک شدن مرض "خود-ناجی‌-انگاری" نزد مقامات دولتی کشورهاست. مبتلایان به این هذیان، با وعدهٔ توزیع پول میان مردم، فکر می‌کنند با نبوغ بی‌بدیل خود، راهکاری برای مشکلات اقتصادی ناشی از بحران کرونا یافته‌اند. تنها کافی است چند جلسهٔ فشرده با سایر مبتلایان به این بیماری برگزار کرده و بعد از چندین و چند امضای اَجق‌وجق و مهر دبیرخانه، به ضراب‌خانه‌ها، که اکنون به چاپ‌خانه‌هایی با دستگاه فتوکپی رنگی تبدیل شده‌اند، دستور قطعه‌قطعه شدن چندین تُن کاغذ و جوهرمالی کردن آن‌ها داده شود تا اوراقی به همان بی‌ارزشی بلیط‌های بخت‌آزمایی منتشر شده و به حساب شهروندان واریز شود.

در طرف مقابل نیز خیل عظیمی از تولیدکنندگان و کسبهٔ رانت‌جو، از فرصت قرنطینه سود جسته و پس از اُتو کردن پیراهن و واکس زدن کفش‌های خود، به گردآوری مدارک لازم، شامل کپی جواز کسب، پروانهٔ بهره‌برداری، اوراق هویتی و یحتمل دو قطعه عکس رنگی ۴×۳ رنگی با پس زمینهٔ سفید، مبادرت می‌ورزند تا بلافاصله پس از اتمام کار چاپ‌خانهٔ دولت، در ابتدای صف گدایان تسهیلات جای گرفته و ضمن نالیدن از بلای کرونا برای کسب‌وکارشان، در باب چرایی ضرورت دریافت سقف تسهیلات، نوحه‌سرایی کنند؛ که البته اگر اِفاقه نکرد، همواره راه‌های زیر میزی‌تری برای آن وجود دارد.

اما کار درست چیست؟

۱. الغای نظام مالیات‌گیری (یا با اندکی تسامح، الغای بسیاری از مالیات‌ها):
لغو مالیات گمرکی، لغو مالیات بر ارزش افزوده، لغو مالیات بر ارث (ما با کرونا می‌میریم و بخشی از دارایی‌مان به تصرف دولت درمی‌آید)، تغییر عنوان مالیات بر دخانیات با عبارت "مالیات بر سوپ خفاش و چلوخورشت مورچه‌خوار پولک‌دار"! بدین ترتیب، بسیاری از کسب‌و‌کارهایی که از این بحران متضرر شده‌اند، با پرداخت نکردن سهم خراج خود به دولت، به مرور احیا شده و خدمات خود را بیش از پیش به جامعه عرضه خواهند کرد.

۲. تعدیل نیرو در مشاغل دولتی:
حال که با گذشت هفته‌ها تعطیلی در ادارجات و نهاد‌های دولتی، عدم ضرورت وجود دستگاه‌های عریض و طویل اداری، آموزشی و پرورشی بر همگان عیان شده است، با تعدیل نیروی گسترده در این ارگان‌ها، به صرفه‌جویی در پرداخت دستمزدها اقدام نمایید. دریغ، از آنچه که ما، مالیات‌پردازان جهان، تا به امروز برای چندین ماه خانه‌نشینی پرسنل دولتی پرداخت کرده‌ایم.

۳. بازتخصیص بهینهٔ منابع موجود:
اکنون که به اهمیت بهداشت و سلامت جامعه واقف شده‌اید، لازم است تا بودجه‌های خود را به جای طرح‌های کلان توسعه‌ای، کشف کهکشان‌های دوردست، تولید جنگ‌افزار و ترویج فرهنگ، به امور واجب‌تری نظیر تأمین خدمات بهداشتی و درمانی تخصیص داده و از تبدیل کاغذهای بهادار نزد مردم به دستمال توالت بی‌بها، برحذر باشید.

✍ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی

@LibertasFarzin


🔰 کرونادرمانی!

در چند سدهٔ اخیر، با ایجاد و توسعهٔ کسب‌و‌کارهای نوین غیرحکومتی، ارتزاق بسیاری از شهروندان به جای انبارهای غله و خزانه‌های دولتی، به روابط حاکم بر بازار گره خورده و بدین طریق، ضمن کاهش میزان وابستگی بدنهٔ جوامع به دولت‌هایشان، آزادی‌های سیاسی و اجتماعی از دریچهٔ بازار گسترش یافت.

البته این روند با فراز و نشیب‌های بسیاری همراه بوده است؛ جنگ‌های جهانی و منطقه‌ای، قحطی و حوادث طبیعی به دفعات به مدد دولت‌ها آمده تا از افول روزافزون آن جلوگیری نماید. با این حال، گسترش تکنولوژی‌ در وجوه مختلف آن در چند دههٔ اخیر، نهاد دولت را در آستانهٔ محو کامل قرار داده بود. گسترش بازارها و تجارت بین‌الملل، افزایش ملموس سازمان‌های مردم‌نهاد، پیگیری مجدانهٔ حقوق شهروندی و البته، خلق پول‌های خصوصی، در حکم به غُل و زنجیر کشیدن این لویاتان فرتوت بوده است.

اما متأسفانه، شیوع ویروس #کرونا در سطح جهان، به‌سان خونی تازه در رگ‌های این جانور دیو سیرت، مجال سیطرهٔ همه جانبهٔ حکومت‌ها را بر وجوه مختلف زندگی شهروندان پدید آورده است. در این وضعیت، دولت‌ها ضمن اعمال محدودیت‌هایی بر آزادی‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان، که البته تا حدودی نیز اجتناب‌ناپذیر بوده است، به سه طریق دیگر ضرباتی مهلک بر جسم و جان بازار وارد کرده‌اند.

از یک سو، با حاتم‌بخشی‌های چند هزار میلیارد دلاری، از طریق چاپ بی‌محابای کاغذی نخ‌دار، مالیاتی پنهان بر دارندگان پول، این اصلی‌ترین ابزار کار در نظام بازار، اِعمال کرده و تورم و رکودی گریزناپذیر را به بازار تحمیل خواهند کرد؛ گناهی که نهایتاً به پای بازار نوشته خواهد شد.

از طرف دیگر، به دلیل از بین رفتن میلیون‌ها شغل در بخش خصوصی، مشاغل دولتی که به دلیل درآمدهای ناچیز، سرکوب خلاقیت و وابستگی فکری و ایدئولوژیک مستخدمان آن، به مرور مورد سرزنش و تحقیر بخش خصوصی قرار گرفته بودند، بار دیگر به بُتی تبدیل خواهند شد که عوام را از بیم بروز بحران‌های مشابه، به امید حقوق و دستمزدی مادام‌العمر، ولو ناچیز، مسحور خود می‌نمایند. به‌علاوه، بار دیگر بسیاری در ثنای دولت‌های فربه قصیده‌سرایی کرده و به صورت کاملاً دموکراتیک، قوانینی را برای هر چه سنگین‌تر نمودن آن به تصویب خواهند رساند.

زین رو، به باور بنده، اپیدمی اخیر نه فقط جسم بازار، که روح آن، که همانا حُسن شهرت و اعتماد عمومی به این نهاد است را هدف قرار داده و این بزرگترین آسیبی است که نسل بشر از ویروس کرونا متحمل خواهد شد.

✍ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی

@LibertasFarzin


#مرور_خاطرات

🔍 در رد و تمنای خصوصی‌سازی نظام آموزشی

🎤 مناظرهٔ بنده و جناب آقای مسلم زمانی، به همت انجمن علمی گروه جامعه‌شناسی، به مدیریت دوست عزیزم، جناب آقای پیام افشاردوست

۱۳ اسفند ۷۷
دانشکدهٔ علوم انسانی #دانشگاه_تربیت_مدرس

#مناظره
#آزادسازی
#خصوصی_سازی
#لیبرالیسم
#لیبرالیزاسیون
#Liberalization
#privatization
#liberalism

جهت دریافت فایل صوتی این نشست به آی‌دی بنده پیام دهید 😊🌹

https://www.instagram.com/p/B-Piu_vJzOl/?igshid=z5lzqsz85n7m


دوستان گرامی
درود مجدد بر شما
در قالب این فایل صوتی، مسئله‌ای که اخیراً ذهنم رو درگیر کرده براتون مطرح می‌کنم. در صورتی که راهکاری بهتر یا استدلال منطقی‌تری به نظرتون رسید، بسیار ممنون میشم با من به آی‌دی زیر در میون بذارید.

@FarzinRahimiZonouz

⚠️ این فایل صوتی حاوی نکات تلخ و دردناکیه که اگر شنیدن مباحثی در مورد مرگ و... آزارتون می‌ده، استدعا می‌کنم بهش گوش ندید.

به‌علاوه، اگر این رو برای دوستان دغدغه‌مند دیگری هم ارسال کنید سپاس‌گزار خواهم شد.
مرسی 😊🌹
@LibertasFarzin



📌 انسان‌های "خوب" دارای قدرت، شرارت به وجود می‌آورند. در حالی که افراد عادی بدون قدرت، با اطرافیان خود داوطلبانه همکاری کرده و نتایج "خوب" به بار می‌آورند.

مقدمهٔ #میلتون_فریدمن بر کتاب راه بردگی نوشتهٔ پروفسور هایک
@LibertasFarzin


#مرور_خاطرات
به یادگار از ارزشمندترین تجربهٔ زندگیم

متریال: هستهٔ خرما، چسب
ابعاد: ۱۹×۸
پائیز ۹۳

https://www.instagram.com/p/B-HIT_vpxtB/?igshid=18pbkxmzeh6vc


🔰 آزادسازی تعطیلات و صنعت گردشگری

✍ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی

یکی از معضلات تعطیلات رسمی در عصر حاضر، یکسان بودن ایام تعطیل برای کل جامعه و در نتیجه، افزایش انفجاری نرخ مسافرت‌ در یک بازهٔ زمانی بسیار محدود است. به همین جهت، صنعت توریسم به شدت به تقویم‌های حکومتی وابسته شده و شهروندان بی‌آنکه بدانند، در دام وجهی از آمریت دولت‌ها افتاده و گریزی از این جداول زمان‌بندی نمی‌یابند.

این وابستگی تقویمی باعث شده که درآمدهای حاصل از گردشگری به صورت یکنواخت در طول سال توزیع نشده و ریسک بالای سرمایه‌گذاری، و متعاقب آن، افزایش هزینه‌های مسافرت را به همراه داشته باشد. به عبارتی، بسیاری از سرمایه‌گذاران از ورود به این عرصه خودداری کرده و همزمان، بسیاری از شهروندان به دلیل هزینهٔ بالای هتل‌ها و مراکز تفریحی، از بهره‌گیری از این امکانات محروم می‌مانند.

به‌علاوه، تراکم تعطیلات سراسری در یک بازهٔ زمانی محدود، ضمن کاهش مقطعی رشد اقتصادی در شهرهای غیرتوریستی، جمعیت سرسام‌آوری را به شهرها و اماکن گردشگری سرریز کرده و لطمات جبران‌ناپذیری به ابنیهٔ تاریخی، منابع طبیعی، زیرساخت‌های شهری و بین شهری، و حتی جان شهروندان گرفتار در ترافیک‌های سنگین و خطرساز وارد می‌کند.

حال اگر، از طریق آزادسازی تعطیلات، مشاغل و کسب‌و‌کارهای گوناگون، اعم از دولتی و غیردولتی، مجال تنظیم اوقات فراغت خود، بر اساس نوع فعالیت شغلی، نیاز بازار و اولویت‌های پرسنل‌شان را داشته باشند، ضمن کاهش هزینه‌های مادی گشت و گذار و همچنین رونق بیشتر صنعت توریسم، عموم جامعه از تعطیلات با کیفیت‌تری بهره‌مند خواهد شد.

➖ پیش‌تر یادداشتی برای تشریح کلیات آزادسازی تعطیلات نوشته‌ام که از طریق لینک زیر قابل دسترس است. در ادامه، ابعاد بیشتری از این مسئله را مورد بررسی قرار داده و نهایتاً ناکجاآبادی را به عنوان مقصد نهایی این فرایند ترسیم خواهم کرد.

https://t.me/LibertasFarzin/70


دل و دماغ تبریک گفتن نداشتم. دیدم زشته. بزرگتری گفتن کوچیکتری گفتن. با خودم گفتم چند نفر رو گلچین می‌کنم و تمام... ولی تموم نمیشه... چه خوب که تموم نمیشه...

چه اوقات خوشی که با هم نگذروندیم. چه‌ها که نرقصیدیم، چه‌ها که ننوشیدیم، کجاها که نرفتیم، و قشنگتر از همه، چه‌ها که نخندیدیم.

چقدر خوشبختم که شماها رو دارم...

به جای عرض شادباش برای سالی که هنوز نیومده، ازتون بخاطر همهٔ لحظات ماندگاری که تو این یکسال برام رقم زدید از صمیم قلبم تشکر می‌کنم...

سخته که بعد از سه هفته خونه‌نشینی، همه خاطرات قشنگت با همه این آدم‌های قشنگ یکجا به یادت بیاد.

ذهن نمی‌کشه و دل سخت می‌گیره...

نوروزتون شاد ❤️

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

440

obunachilar
Kanal statistikasi